طی یک سال گذشته کشمکش میان باند دلواپسان و روحانی بود و آنها میخواستند روحانی را برای پاسخ به سئوالات خود به مجلس بکشانند، اما روحانی با کمک علی لاریجانی امتناع میورزید.
سرانجام روز ۱۰مرداد ۹۷، زور دلواپسان که توانسته بودند نام بیش از ۸۰نفر را پای طرح سؤال خود قرار بدهند چربید و لاریجانی رئیس مجلس در مورد این طرح اعلام وصول کرد.
البته کشمکش پس از آن هم ادامه پیدا کرد و حسینعلی امیری، معاون پارلمانی روحانی، طرح سؤال از رئیسجمهور را غیرقانونی دانست.
اما سرانجام روحانی طی نامه کوتاه و تندی به لاریجانی آمادگی خود را برای حضور در مجلس و پاسخ دادن به سؤالات اعلام کرد. این نامه نیز بهنوبهٔ خود موجب واکنشهای متقابلی در باند رقیب شده است.
حسن روحانی در نامه خود به علی لاریجانی با بیان اینکه «سؤال تعدادی از نمایندگان، در چارچوب قانون اساسی و زمان و شرایط مناسب مطرح نشده است» خاطرنشان کرد: «انشاءالله در فرصت مقرر به مجلس خواهم آمد و به سؤالات پاسخ خواهم داد. البته این امر میتواند فرصت خوبی باشد تا برخی از حقایق را برای مردم عزیز کشورم بازگو نمایم».(خبرگزاری ایرنا ۱۴مرداد ۹۷)
این عبارات که گویای تهدیدی نیز هست، واکنش مهرهها و رسانههای دلواپسان و حملات متقابل آنها را برانگیخته است.
روزنامه سیاست روز روی این نکته که روحانی سؤال از خود را غیرقانونی خوانده دست گذاشته و نوشته است: «(روحانی) نمیگوید که دقیقاً سؤال از رئیسجمهور توسط مجلس چه چارچوب ویژهیی دارد که رعایت نشده است!... دقیقاً باید چقدر دیگر ارزش پول ملی افت میکرد که نمایندگان نگران میشدند»؟
سیاست روز سپس با تمسخر روحانی میافزاید: «اصلا نمایندگان چه زمانی سؤال بپرسند شما راضی میشوید؟! صبح؟! ظهر؟! شب؟! پایان ۸سال؟! ۸سال بعد از ۸سال رئیسجمهور بودن؟! دقیقاً چه زمانی؟!».(سیاست روز ۱۴مرداد ۹۷)
برخی اعضای مجلس نامه روحانی را «زیر سؤال بردن حق قانونی نمایندگان» توصیف کردهاند. از جمله احسان قاضیزاده میگوید: «همان قانون اساسی که آقای روحانی این سؤال را خلاف آن میداند این حق را به نمایندگان داده است تا بتوانند از رئیسجمهور سؤال کنند».
نادر قاضیپور یکی دیگر از اعضای مجلس ارتجاع هم میگوید: «اگر آقای روحانی یکسال پیش به مجلس آمده بود و به سؤالات نمایندگان پاسخ میداد خیلی از موضوعات روشن شده بود و امروز شاهد بسیاری از این تجمعات و اعتراضات مردمی نبودیم».
کیهان خامنهای با اشاره به جمله روحانی در مورد در میان گذاشتن حقایق با مردم، نوشت: «مردم از رئیسجمهور پاسخ میخواهند نه سخنرانی»!
کیهان همچنین اطرافیان و روزنامههای باند روحانی را مورد حمله قرار داده و مینویسد: «این روزنامهها که زیستشان منوط به حاشیهسازی است برای این موضوع نیز دستبهکار شده و خطاب به روحانی نوای «بگو... بگو...» راه انداختهاند... آنها «بگو بگو»ها را جایگزین «بگم بگم»ها کردهاند».(کیهان ۱۴مرداد ۹۷)
در همین حال برخی عناصر باند موسوم به اصلاحطلبان با رقت و نگرانی از آینده روحانی صحبت میکنند. از جمله احمد زیدآبادی میگوید: «حسن روحانی «عملاً بیپناهترین رئیسجمهور دوران پس از انقلاب است. او هر از چندی «بستهای اقتصادی» برای درمان گرفتاریها ارائه میکند، اما این «بستهها» امکان «باز»کردن گرهی از معضلات کشور را ندارد».
واقعیت این است بحران درونی که در حال حاضر حاکمیت آخوندی با آن مواجه است، بازتاب بحران اصلی یعنی بحران سرنگونی و بحران مردم با تمامیت این رژیم است.
به همین دلیل است که عناصر باند موسوم به اصلاحطلب و حامی روحانی نگران وضعیت روحانی و به تبع آن نگران وضعیت حاکمیت هستند.
نظامی که به مرحله پایانی عمر ننگین خود رسیده است و ایادی آن هم از هر دو باند نگران، ناامید و خسته هستند.
ریشه این نگرانی و ناامیدی هم از این واقعیت ناشی میشود که حکومت آخوندی در تمامیتش زیر فشار مردم و امواج پرخروش قیام آنها قرار دارد و هیچ راهحلی هم برای برونرفت از بنبست و رهایی خطر قیام و خروش مردم ندارد.
بازتاب این واقعیت است که در درون رژیم بارز شده و همچنانکه در روزهای اخیر شاهدیم، تمامی مهرهها وباندهای درونی در حال فریادزدن هستند و یکدیگر را متهم و مقصر وضعیت موجود میدانند و نسبت به سرنگونی هم به یکدیگر هشدار میدهند.
بنابراین بسیار واضح است که در چنین شرایطی عبور روحانی از مجلس ارتجاع و عبور او از استیضاح و برکنارنشدن او هم توسط مجلس نمیتواند حکومت آخوندی را از بنبست سرنگونی و از کمین قیام و خروش مردم برهاند.
واقعیت این است که باندهای درونی رژیم تاکنون آخرین برگ استراتژیک خود را برای بیرونبردن نظام از بنبست و بحران سرنگونی بازی کردهاند و هیچ راهحلی برای باندها و مهرههای آن جز ذکر مصیبتهای نظام باقی نمانده است.