گابریل گارسیا مارکز در اثر ماندگار خود، «پاییز پدرسالار» مینویسد:
«همه دیکتاتورها فکر میکنند مردم عاشق آنها هستند و نوعی خودفریبی دارند و خوشان را بیخبر جلوه میدهند و آنها همیشه در پی اثبات عشق مردم به خود هستند».
در جایی دیگر از کتاب او میخوانیم:
«آنها [دیکتاتورها] خودشان را همیشه در مسیر حق میبینند و در واقع خود را محور آن میدانند؛ هرکس با آنهاست بر حق است و هرکس که با آنها نیست... چنانچه فجایعی در حکومت آنها رخ دهد آنها هیچ مسئولیتی را قبول نمیکنند و این خطاها همیشه مربوط به زیردستان یا دشمنان آنهاست».
بر اساس این دو ویژگی، علی خامنهای و مجیزگویان او گمان میکنند [یا بهتر است بگوییم میخواهند با دجالیت به دیگران بباورانند] که آنها حق، انقلابی، اسلامی، مشروع، مردمگرا و مظلوم هستند. کسانی هستند که اولین مدل جمهوری را در ایران برقرار کردهاند و «برج بلند دمکراسی»! آنها در هیچ کشوری نمونه ندارد. اشکال به دشمنان آنها برمیگردد که در فضای مجازی از کاه کوه میسازند و شرایط را طوری سیاه مینمایانند که گویی در ایران استبداد و دیکتاتوری برقرار است!
فریبناپذیری نسلهای جوان
انگارهسازیهای مبتنی بر توهم، میتواند نانخورها و تفنگبهدستان رژیم را بفریبد و برای مدتی به آنها تلقین کند که نگران سقوط زود هنگام حکومت نباشند؛ ولی علی خامنهای و همعمامهایهای او نمیدانند یا نمیخواهند بدانند که دیگر کار از کار گذشته است. حضور فعال مجاهدین و کانونهای شورشی در متن جامعه و بهتبع آن در فضای مجازی، پتهٔ آنها را روی آب انداخته است. نسلهای جوانتر ایران به سطحی از آگاهی رسیدهاند که دیگر چرندیات و خرافههای آخوندی در آنها کارگر نیست. اگر تا دیروز آخوندها میتوانستند تاریخ معاصر ایران و بهخصوص وقایع انقلاب ضدسلطنتی را به میل و خواست خود تحریف کنند و از آن نتیجهٔ مورد نظر خود را بیرون بکشند، امروز دیگر چنین کاری نزدیک به محال است.
نقطهعزیمت «جهاد تبیین»! خامنهای
خامنهای در هراس از اقبال روزافزون مجاهدین و گسترش کمی و کیفی کانونهای شورشی در بین جوانان، موضوعی به نام «جهاد تبیین» را پیش کشید تا با این ترفند آب رفته را به جوی برگرداند.
گلعلی بابایی، یکی از پژوهشگران و نویسندگان حکومتی و از مداحان جنگ نفرتانگیز و کشورگشایانهٔ ولیفقیه در مورد این خطر نکتهیی گفته است که یادآوری آن در این بحث مفید است.
«از اولویتهای مهم جهاد تبیین، تاریخنگاری و ثبت وقایع تاریخی است که اگر چنین اتفاقی میافتاد و بیفتد، بسیاری از ابهامات مردم بهویژه جوانان برطرف میشود و بهنوعی هویتسازی شکل میگیرد. دقیقاً عکس اتفاقاتی که طی سالهای اخیر رخ داده است و دشمنان با خوراکهای مسموم ذهن جوانان ما را مغشوش کردهاند» (سایت خامنهای. ۲۲بهمن ۱۴۰۰).
طرف گفتوگوی او در این مورد از نقش شبکههای اجتماعی سؤال میکند. گلعلی پابرهنه و سراسیمه وسط میپرد و از دغدغهٔ اصلی خامنهای یعنی مجاهدین نام میبرد:
«بهواقع، پاشنه آشیل این موضوع شبکههای مجازی و اجتماعی هستند. اگر امروز میبینیم سازمان جهنمی مجاهدین خلق همه فعالیتهایش را تعطیل کرده و متمرکزشده بر استفاده از شبکههای اجتماعی، برای این است که قدرت تخریبی آن را میداند. در جامعه امروزی بهواقع اثر تخریبی یک پیام و یا یک کلیپ چند دقیقهای بهمراتب بیشتر از چندین بمب و موشک است. ما اگر میخواهیم در جهاد تبیین دست بالا را داشته باشیم، بدون شک یکی از ابزارهای کارآمد آن فضای مجازی است» (همان منبع).
تا اینجا این مهرهٔ فرهنگی خامنهای به چند واقعیت مهم اذعان کرده است:
۱ـ نسل جوان دیگر مسحور، مقهور و منکوب نظام ولایت فقیه نمیشود و برای دعاوی دجالگرانهٔ آخوندها مبنی بر اسلامی و انقلابی و مردمگرا بودن تره هم خورد نمیکند.
۲ـ مجاهدین خلق در کانون توجه این نسل قرار دارند. آموزههای آنها را میشنوند، میبینند، میخوانند و به آن میگروند. آنها با یک پیام یا کلیپ چند دقیقهیی میتوانند به اندازه چندین بمب و موشک با استبداد دینی مقابله نمایند.
۳ـ برای مقابله با تأثیرگذاری آنان باید بیشازپیش به تحریف واقعیتها پرداخت و تاریخ را جعل کرد. این تمام حرفی است که خامنهای در لفافهٔ جملههای فریبنده تحت عنوان «جهاد تبیین» بیان کرد.
«قشون سایبری تیرانا»!
در احساس خطر نسبت به پیشروی مجاهدین، کیهان خامنهای برای مقابله با آنها، صحبت از «گردانهای تبیین» به میان میآورد: «باید عنایت ویژه به خرج دهیم و بدانیم تأسیس گردانهای تبیین مسأله فوری، اولویت کنونی و عزم راسخ و جازم ما برای پیمودن این راه است» (کیهان. ۱۶اسفند ۱۴۰۰).
بهفاصلهٔ یک روز پس از ارگان اختصاصی خامنهای، روزنامهٔ حکومتی آفتاب یزد با هراس از تأثیرگذاری مجاهدین آنها را «قشون سایبری تیرانا»! میخواند و مینویسد:
«با یک حساب سرانگشتی میتوان به تولید محتوای کمی توسط این قشون پی برد. هزار نفر بر اساس خبری که در زیر تصاویر مربوطه منعکس شده در این مرکز روزانه مشغول به کار که چه عرض کنم مشغول خرابکاری هستند که هر کدام ۲۰حساب فیک را اداره میکنند؛ حالا اگر هر کدام فقط و فقط ۵ خبر یا نظر بدهند میشود۳۰هزار فقره». !
طبق این برآورد، روزانه مجاهدین ۳۰هزار فقره فعالیت فقط در فضای مجازی دارند. خامنهای بیسبب دچار کابوس نشده است. نگاشتن مطالب شیطانسازانهٔ چنینی نه تنها از محبوبیت مجاهدین نمیکاهد، بلکه بالا میبرد. نسل جوان اکنون دریافته است که تیرانانشینان خستگیناپذیر، طرحافکنان براندازی هستند. از این رو آرزوهای خود را در همراهی با آنان مییابد.
مقاومت ایران اراده کرده است که خیمه و خرگاه شیطان عمامهدار را به آتش بکشد. این مهم را با همت و عزم خلق قهرمان ایران و کانونهای قهرمان شورشی، بیگمان محقق خواهد کرد.