سرمایه و سرمایهداری در بدو پیدایشش، کارگری و کارگران را با خود به دنیا آورد. آنها که تحت سختترین شرایط مجبور بودند برای لقمه نانی نیروی بازوی خویش را به ارزانترین قیمت بفروشند. تقاضا برای شرایط بهتر و یا اعتراضات و اعتصابات در مهد سرمایهداری در انگستان قرن نوزده با نیروی قهر دولتی و با خشونت بیرحمانه سرمایهداران پاسخ داده میشد. برای دستیابی به ۸ ساعت کار در روز چه خون دلها و رنجی که کشیده شد. «کودکان کار» در کارگاههای کوچک، کثیف، تاریک و شدت بهره کشی از آنان در آثار چارلز دیکنز نمایان گردید. کتاب «شرایط طبقه کارگر در انگلستان» توصیفی واقعی و دردناک از وضعیت طبقه کارگر آن دوران است. در فرانسه هم وضعیت بهتر نبود. امیل زولا کتاب «ژرمینال» را درباره وضعیت کارگران معادن فرانسه نوشت. و ویکتور هوگو کتاب «بینوایان» را به شرح درد و رنج انسانهایی همچون کوزت بینوا اختصاص داد که همچنان قلب را جریحهدار میکند.
در پرتو مبارزات کارگران و همپیمانان تهیدستشان و در اثر همان کتابها و گزارشهایی که جامعه انگلستان و بعدها اروپا و آمریکا را دستخوش دگرگونیهای وسیع و عمیق نسبت به حقوق کارگران نمود، امروزه آن ستمها و بیعدالتیها تا حدودی جبران گردیده و دست کم اینکه مزدبگیران مجبور به کار طاقتفرسا و گرسنگی کشیدنهای خانوادهشان نیستند و از حقوق بازنشستگی و دستمزدهای عادلانه تری برخوردارند.
امروزِ کارگران ایران چگونه است؟
کشور ایران با دارا بودن مهمترین ذخایر نفتی و گازی و رو زمینیهای گرانقیمت در نظامهای دیکتاتوری یکصد ساله اخیر جهت عکس سایر دولتهای حتی فقیر و کم بنیه منطقه خودش را پیموده است. سرمایههای با ارزش انسانیاش یا در زندانها بهسر میبرند و یا کوله مهاجرت و در واقع فرار را بر دوش گرفتهاند. کارگران و سایر دستمزدبگیران ایران که با خانوادههایشان بیش از ۶۰ میلیون نفر هستند در فقر و فلاکتی که نظام ولایت فقیه مسبب آن است غوطه میخورند. تا جایی که میتوان وضعیتشان را شبیه همکارانشان در انگلستان قرن ۱۸ و ۱۹ دانست. نداشتن شغل مناسب، کار طاقتفرسا در مراکزی که از کمترین امنیت و بهداشت برخوردار است. دستمزدهایی که کفاف ده روز یک ماه را هم نمیدهد. اجاره خانههایی که بیش از ۸۰ درصد درآمدشان را میبلعد و تورم سرسامآور بهخصوص در مواد غذایی، چنان طاقت و توان کار دهها ساعته در روز را از آنها گرفته است که ترجیح میدهند به جای کار کمرشکن با دستمزدهایی ناچیز در مراکز دولتی و خصولتی و شبهدولتی و نهادهای وابسته به خامنهای و ایادی بیت «آقا»، به کارهای ناپایدار و گذری و فصلی و دستفروشی و مسافرکشی با موتور و کولبری و سوختبری بپردازند. بلکه و شاید بتوانند نان شبی مختصر و محقرانه را به خانه ببرند. وقتی یک عد تخممرغ پنج هزار تومان است و گوجه به کیلویی هفتادهزار تومان میرسد معلوم است که املت غذای اشرافی طبقه کارگر است. پروتئینها، میوه و سبزی و گوشت هم که دیگر در داستانها خوانده میشود ولی دیگر خورده نمیشود.
کارگران به کارخانه بردهداران نمیروند
شدت استثمار و بهره کشی از کارگران از یکسو و دستمزدهای ناچیز حتی برای زندهمان خود و خانواده، در محلهایی بهنام کارخانه باعث شده است که بخشی از نیروی کار عطای کار در این مراکز بهره کشانه که شبیه دوران بردهداری است را به لقای خروج از دایره متقاضیان کار و شغل ببخشند. تا جایی که دولت آخوند رئیسی و مهرههای آن مدعی هستند کار هست اما کارگر پیدا نمیشود. اینان با دجالگری دم از آماده بودن محل کار میزنند اما حرفی از دستمزدهایی که کفاف حداقل زندگی را هم نمیدهد نمیزنند.
«... تورم به قدری بالا است که مردم با حقوقهای کارگری نمیتوانند حداقلهای معیشتی خود و خانوادهشان را تأمین کنند؛ در جامعه نیز مشاغل کاذبی شکل گرفته که انگیزه کار و تولید را به حداقل رسانده و مجموع این عوامل باعث میشود بسیاری از واحدهای صنعتی با کمبود شدید نیرو مواجه باشند» (تجارت۱۷آذر۱۴۰۲).
امروزه همه آشنایان به بازار کار میگویند «ساعت کاری زیاد در طول روز و سختی کار در مقابل دستمزد پایین، باعث شده است که کارگران شاغل واحدهای تولیدی پس از یک سال به سمت شغلهای دیگر و با اولویت شغلهای کاذب بروند از این رو بیشتر افرادی که مجبور به ترک کار از واحدهای تولیدی میشوند عنوان میکنند که حتی دستفروشی نیز درآمد بهمراتب بیشتری از کارکردن در کارخانهها و واحدهای تولیدی دارد» (رویداد۲۴-۱۷آذر۱۴۰۲).
دجالگری با عنوان کاهش نرخ بیکاری
مضحک آن که در همین شرایط آخوند رئیسی مدعی کاهش نرخ بیکاری است و به کمبود نیروی کار در برخی استانها اشاره میکند که باعث شده است آمار نرخ بیکاری به ۵، ۶ درصد برسد! رئیسی، در ارائه بودجه۱۴۰۳ به مجلس ارتجاع گفت: «اکنون در بعضی از استانها آمار نرخ بیکاری ۵یا ۶درصد است و حتی برخی از استانها بهدنبال نیروی کار هستند» (ایسنا۱۷آذر۱۴۰۲).
دبیر حکومتی کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران هم میگوید: «متأسفانه به دلایلی مانند حقوق کم، نیروی کار تمایلی به کار کردن ندارد. منظور از کار بهتر این نیست که کارگر استراحت بیشتر داشته باشد و جایگاه کاریاش بالاتر باشد، بلکه بیشترین بحث کارگر درآمد است. یعنی درآمد کارگر بهگونهیی باشد که بتواند زندگیاش را تأمین کند» (تسنیم۱۷آذر۱۴۰۲).
کارگران بیپشتوانه و بیآینده بهتر میداند شغلی که معیشت آنها را تأمین نکند، کار مناسب نیست. وقتی هزینه زندگی یک کارگر دست کم ۱۵ میلیون تومان است معلوم است که با شغلی که نیمی از آن را هم به دست نمیآورد، سازگار نباشد. درد و رنج کارگران و سایر زحمتکشان میهن در ۴۰ ساله فاشیسم دینی کاسته نگردید بلکه روزبهروز افزوده شد. ارتش بیکاران و گرسنگان با نظام بهره کشی و استثمار و غارتگری سر آشتی ندارد. برای فردای بهتر باید ستمکاران را به زیر کشید.