حاکمیت آخوندی با تمام قوای سیاسی و قضاییاش متمرکز بر مجاهدین خلق است تا تعادل قوای سیاسیِ داخلی و خارجی را علیه آنها رقم بزند. اعدام، یکی از ترفندهای جنایتکارانهیی است که باوجود شکست تاریخیِ آن علیه مجاهدین، هنوز ابزار اصلیِ این نظام برای حفظ خود است.
بهکارگیری اهرم اعدام علیه مجاهدین خلق، تبدیل به سیاست جاری در سال ۱۴۰۴ شده است. پناه بردن حاکمیت به این سلاح، از یک طرف نشان از وحشت از پتانسیل قیام و خیزش اجتماعی دارد، از طرف دیگر قدرت سازماندهی و پیشبرد قیام، عاملی است که هراس اتاق فکر نظام را صدچندان میکند. این است کابوس روز و شب ولی فقیه و بازویش در قضاییه.
اگرچه حاکمیت بساط اعدام پهن کرده و پشت آخرین سنگر بقای خود پناه گرفته، اما آن روی چهرهی واقعیِ ایران، خروش روزانهی کانونهای دلاور شوإرشی و خشمِ در انتظارِ انفجارِ اکثریت جامعه در مقابل اعدام است.
اکنون وجهی از این خروش و همبستگی انسانی علیه اعدام، سیمای جهانی و بینالمللی یافته است. در جدیدترین نمونه در روز ۲ دی، بیانیهی ۴۰۰ زن شامل چهار برنده جایزهی صلح نوبل، رؤسای جمهور و نخست وزیران سابق، قانونگذاران، قضات و دیپلماتهای گوناگون علیه سیاست جاری اعدام در ایران است. بیانیهی ۴۰۰ زن علیه اعدام در ایران، حاکمیت ملایان را «بزرگترین اعدامکننده زنان در جهان نسبت به جمعیت این کشور» نام برده و میافزایند: «چهار دهه است که مقامات ایرانی آپارتاید جنسیتی وحشیانهای را اعمال کرده و زنستیزی را از جمله از طریق حجاب اجباری نهادینه کردهاند.»
بهموازات این بیانیه، ۸ زن گزارشگر و کارشناس مستقل سازمان ملل با صدور بیانیهیی خواستار توقف اعدامها در ایران و لغو حکم اعدام خانم زهرا طبری و دیگر زندانیان سیاسی شدند. این کارشناسان در بیانیهشان هشدار دادند: «جرمانگاری فعالیت زنان برای برابری جنسیتی و تلقی چنین بیانی بهعنوان مدرک، شکلی وقیح از تبعیض جنسیتی است.»
در بخشی از این بیانیه، شیوهی کار قوهی قضاییهی تحت امر سیاستگذاریِ ولی فقیه، «به سخره گرفتن ابتداییترین استاندارهای بینالمللی» توصیف شده است: «شیوهای که قوه قضاییه ایران مردم را به اعدام محکوم میکند، فرسنگها از گفتمانهای حقوقی فاصله دارد. آنچه ما میبینیم، به سخره گرفتن عدالت است که بسیار پایینتر از ابتداییترین استانداردهای بینالمللی قرار دارد.»
جنبش جهانیِ «نه به اعدام» و گسترش آن، بازتاب حقانیت مبارزه و اعتبار مقاومت ایران در منظر بینالمللی را نمایان میکند. هرچه حاکمیت ملایان بر طبل شیطانسازی و دسیسهپردازی علیه مجاهدین میکوبد، بر آوازه و اعتبار جهانیِ مجاهدین افزوده میشود. وجدانهای بیدار بشری تفاوت یک حقانیت و اصالت در مبارزه با دیکتاتوری و یک دجالیت و ابتذال در توسل به سرکوب و جنایت را بهطور آشکار مشاهده و تجربه نمودهاند.
اکنون در یک اقدام چشمگیر و بزرگ بینالمللی، این مبارزه و پایداری و اصرار زنان زندانی سیاسی بر استقرار آزادی و دموکراسی در میهنشان است که تبدیل به فراخوان در بیانیهی ۸ گزارشگر و کارشناس مستقل سازمان ملل شده است: «ما از دولتهای سراسر جهان میخواهیم که در کنار زنان ایران در تلاششان برای دموکراسی، برابری و آزادی بایستند.»