728 x 90

قطعنامهٔ ۱۰۰ کنگرهٔ آمریکا؛ پیا‌م و اهمیت آن

کنگرهٔ آمریکا
کنگرهٔ آمریکا

قطعنامهٔ ۱۰۰ مجلس نمایندگان آمریکا در حمایت از خواست مردم ایران برای یک جمهور دموکراتیک و نیز طرح ۱۰ماده‌ای خانم مریم رجوی رأی اکثریت را نصیب خود کرد. ۲۲۵ نماینده از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات امضای خود را در پای این قطعنامه گذاشتند.

 

یک مقدمهٔ ضروری

پیش از آن‌که به محتوا، اهمیت و نیز پیام تصویب این قطعنامه بپردازیم، ضروری است قدری با ساختار و سازو‌کار کنگرهٔ ایالات متحدهٔ آمریکا آشنا شویم. این کنگره [شامل مجلس نمایندگان و سنا] می‌شود و وظیفهٔ قانون‌گذاری را به عهده دارد. طبق قانون اساسی این کشور رئیس جمهور حق دخالت در قانون‌گذاری ندارد. هم‌چنین نمی‌تواند کنگره را منحل کرده یا به برگزاری انتخابات زود هنگام فرمان دهد. این روند، برخلاف آن چیزی است که در فاشیسم دینی به‌عنوان مجلس تبلیغ و دیکته می‌شود. در نظام ولایت فقیه، ولی‌فقیه خود می‌تواند قانون وضع کند و آنها را تغییر دهد. قوانین مصوب در مجلس بی‌اختیار او باید از صافی شورای نگهبان ارتجاع بگذرد و به تأیید برسد. در همه حال، حکم حکومتی ولی‌فقیه می‌تواند فراتر از رأی و خواست نمایندگان قرار گیرد و آن را وتو نماید. نمایندگان مطابق با معیارهای شورای نگهبان ارتجاع باید مطیع اراده و اوامر شخص ولی‌فقیه باشند. در آخرین ورژن از مجلس دست‌نشانده این موضوع ضریب می‌خورد. آنها در حکم مهره‌هایی بی‌مصرف هستند که برای تزیین در ویترین نظام چیده شده‌اند.

این تأکید از این بابت ضروری است که وقتی در بارهٔ مفاهیمی مانند «کنگره» و «مجلس نمایندگان» بحث می‌کنیم، دچار این همانی بین مفهوم مجلس در نظام ولایت فقیه با معنای کنگره در ایالات متحده آمریکا یا دیگر کشورها نشویم.

 

اهمیت حمایت از یک اپوزیسیون دموکراتیک

گذراندن یک قطعنامه در سازوکارهای حاکم بر کنگرهٔ آمریکا، اگر چه با سازوکارهای حاکم بر نظام ولایت فقیه سراپا متفاوت است اما کار آسانی نیست؛ به‌خصوص وقتی چنین قطعنامه‌یی در حمایت از یک اپوزیسیون دموکراتیک باشد؛ زیرا هیأت حاکمهٔ این کشور مسیر دیگری را پیش گرفته است. در چنین اتمسفری کسب حمایت برای یک اپوزیسیون دموکراتیک اگر نه ناممکن اما بسیار دشوار است و برای رسیدن به چنین سقفی باید زیرساخت‌های لازم را داشت و مراحل بسیاری را طی کرد. شگفتی در اینجاست در حالی که بسیاری از ارگانها و مقامات رسمی کشور در جستجوی زنده کردن جسد برجام و امدادرسانی به رژیم هستند، نمایندگان اکثریت کنگرهٔ آمریکا ـ همان‌طور که در قطعنامهٔ ۱۰۰ بارز است ـ از خواست مردم و مقاومت ایران برای برقراری یک جمهوری دموکراتیک و پلتفرم ۱۰ماده‌ای خانم مریم رجوی حمایت می‌کنند. این فاصله چگونه طی شده است؟ مقاومت ایران چگونه توانسته است بر این موانع ناشی از حاکمیت سیاست مماشات فائق آید. چنین حمایت با گذشت فقط ۵۰روز از عمر مجلس نمایندگان آمریکا چگونه به‌دست آمده است؟

 

ناکامی پروژهٔ ارتجاعی ـ استعماری کینگ رضا پهلوی

چنین حمایتی از مقاومت ایران در مجلس نمایندگان آمریکا در شرایطی صورت می‌گیرد که بچهٔ شاه و اپوزیسیونهای فیک و دست‌تراش فاشیسم دینی با لابی‌ها و پول‌پاشی فراوان درصدد هستند، سلطنت مدفون را بر کرسی بنشانند. آنها وقتی با اتکا به محافل استعماری موفق می‌شوند حمایت یک یا چند نماینده را در یک کنگره به‌دست بیاورند، فضا را با الیگارشی رسانه‌یی مخدوش می‌کنند؛ حال آن که مشخص است چنین ژستهایی در قیاس با جایگاه مقاومت ایران در مجامع بین‌المللی، ناچیز به‌حساب می‌آید و همان‌طور که گفته شد، محصول زدو‌بند در بالا و لابی‌های پشت‌پرده است.

آنچه مقاومت ایران توانسته طی ۴دهه به‌دست بیاورد، ثمرهٔ یک دیپلماسی انقلابی است. ابتدا افکار عمومی مردم کشورهای اروپا و آمریکا را با جان‌فشانی و کار طاقت‌فرسای کادرهایش فتح کرده و سپس موفق شده از طریق آنها راه به قلب و ذهن نمایندگانشان ببرد.

در این حمایت‌ها، مقاومت ایران و در کانون آن، سازمان مجاهدین خلق ایران، هیچگاه از اصول و پرنسیب‌های انقلابی خود کوتاه نیامده و به‌جای امتیازدهی از منافع مردم ایران، افکار بین‌المللی را در راستای یک ایران آزاد و دموکراتیک بسیج نموده است.

بن‌مایه و نقطه عزیمت این حمایت، وجود مقاومتی ریشه‌دار است که خون ۱۲۰۰۰۰ شهید راه آزادی را در پشت خود دارد و مردمی را نمایندگی می‌کند که با انقلاب ۵۷ سلطنت شاهنشاهی را سرنگون کرده‌اند و در چند قیام سراسری ارادهٔ خود را برای براندازی سلطنت مطلقهٔ فقیه به ثبوت رسانده‌اند.

پیام و اهمیت امضای مجلس نمایندگان آمریکا در پای قطعنامهٔ ۱۰۰ این است که تلاش‌های ارتجاعی ـ استعماری برای تحمیل پروژهٔ «کینگ رضا پهلوی» و مجبور کردن مردم ایران بین پذیرش وضع موجود یا تن‌دادن به سلطنت‌ مدفون شکست‌خورده است. از این رو بیش‌از‌پیش باید شاهد کشیدن جیغ‌های بنفش از جانب شیخ و شاه نسبت به این قطعنامه باشیم.

 

شکست فاحش کارناوال شیطان‌سازی و جعل

از نکات قابل توجه در تصویب این قطعنامه بی‌اثر بودن شیطان‌سازیهای دامنه‌دار و تلاش‌های مذبوحانهٔ پشت‌پرده علیه نمایندگان مجلس آمریکا برای پس‌گرفتن امضای حمایت خود از مقاومت ایران است. این شیطان‌سازیها هم از سوی نایاک، تشکل وابسته به رژیم در آمریکا و هم از جانب بقایای سلطنت مدفون ادامه داشت. ارسال سیل نامه‌های جعلی به جی‌میل نمایندگان، ترتیب‌دادن انواع طومارهای ساختگی و نیز بمباران آنها با انواع و اقسام دروغ‌ها علیه مجاهدین نتوانست خللی در عزم آنها ایجاد نماید. این شیطان‌سازیهای هدایت‌شده از سوی اتاق‌فکرهای ارتجاع و استعمار نتیجهٔ معکوس داد. تعداد نمایندگانی که این قطعنامه را امضا کردند از ۱۶۶نفر به ۲۲۵ رسید و اکثریت را احراز کرد.

 

چند نکتهٔ مهم قطعنامه

از نکات بارز این قطعنامه تأکید بر قیام سراسری است که توسط زنان رهبری شده و «در صدها شهر در سراسر ایران ماهها ادامه داشته» است؛ قیامی که «ریشه در بیش از چهار دهه مقاومت سازمان‌یافته علیه دیکتاتوری در ایران» دارد. این قطعنامه به‌صراحت دیکتاتوری سلطنتی و استبداد مذهبی را رد می‌کند و در کنار مردم ایران که از حقوق خود برای آزادی علیه سرکوب به‌صورت مشروع دفاع می‌کنند می‌ایستد و کشتار وحشیانه تظاهر کنندگان توسط رژیم ایران را محکوم می‌کند

این قطعنامه حق مردم ایران برای مبارزه در راستای برقراری یک جمهوری دموکراتیک بر اساس جدایی دین و دولت و یک ایران غیراتمی را به‌رسمیت می‌شناسد. علاوه بر آن تصریح می‌کند تغییر تنها در نتیجهٔ مبارزه مردم ایران و مقاومت سازمان‌یافتهٔ آنها علیه سپاه و نیروهای سرکوبگر در خیابانهای ایران به‌وجود می‌آید و بر نقش کانون‌های شورشی انگشت می‌گذارد.

این ماده‌ها بی‌گمان نه فاشیسم دینی را خوش می‌آید و نه به مذاق بقایای سلطنت سازگار است اما بیانگر فصلی جدید در پیشرویهای مقاومت ایران برای به‌زیر کشیدن هر شکلی از ارتجاع، بنیادگرایی، وابستگی، دیکتاتوری و سلطنت در تاریخ ایران است.

انقلاب دموکراتیک مردم ایران بی‌تردید پیروز می‌شود.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/1adeb3ce-e38e-494d-84fe-69fe4c0c1837"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات