به نظر میرسد سه روز پس از اعلام گام دوم در نقض تعهدات برجامی از سوی رژیم، اکنون با بیانیه مشترک اتحادیه اروپا و سران سه کشور امضاء کننده برجام تحولات وارد مرحله جدیدی شده است بهخصوص که در حال حاضر مشاور و فرستادهٔ ویژه رئیسجمهور فرانسه در تهران سرگرم مذاکره با سردمداران رژیم میباشد.
مواضع کشورهای مختلف جهان
طی این سه روز تحولات و موضعگیریها در رابطه با این اقدام رژیم چشمگیر بوده است. رئیسجمهور آمریکا به رژیم هشدار داد که بایستی خیلی مراقب رفتارش باشد. همچنین روز ۱۷تیر ترامپ با ماکرون تلفنی صحبت کرد و در بیانیه سخنگوی کاخ سفید در رابطه با این تماس آمده است:
«آنها در مورد تلاشهای جاری برای تضمین اینکه ایران به سلاح اتمی دست پیدا نمیکند و پایان دادن به رفتار بیثبات کننده ایران در خاورمیانه، گفتگو کردند».
بولتون هم گفت فشارهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی تا هنگامی که ایران دست از برنامه ساخت سلاح های هستهیی خود بردارد و به خشونت ها و تروریسم در خاورمیانه پایان دهد، ادامه خواهد یافت. بهگفته بولتون، اقدام های اخیر ایران نقض مستقیم سند برجام و تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی است.
مایک پنس هم به رژیم هشدار داد در نقض برجام صبر آمریکا را تست نکند و افزود: «ایالات متحده به مخالفت با نفوذ بدخیم ایران ادامه خواهد داد. ما به وارد کردن فشار به اقتصاد آنها ادامه خواهیم داد. و تحت ریاستجمهوری دونالد ترامپ، آمریکا هیچ وقت به ایران اجازه نخواهد داد تا به سلاح اتمی دسترسی پیدا کند».
انگلستان و آلمان نیز ضمن ابراز نگرانی به رژیم گوشزد کردند باید به برجام متعهد باشد در غیراینصورت آنها در کنار آمریکا خواهند بود.
بوریس جانسون از کاندیداهای نخستوزیری انگلستان این اقدام رژیم را «دیوانگی» ارزیابی کرد و به رژیم هشدار داد کارش خلاف مقررات هستهیی است و انگلستان به رژیم اجازه دسترسی به سلاح هستهیی نخواهد داد.
چین و روسیه هم از رژیم خواستند با احتیاط عمل کند.
و آخرین اقدام انتشار بیانیه مشترک اتحادیه اروپا و سه کشور امضا کننده برجام، فرانسه، انگلستان و آلمان میباشد. که از اهمیت خاصی برخوردار است و در آن به رژیم هشدار داده و خواستار برگزاری کمیسیون ویژه مشترک برجام شدهاند.
مفهوم مواضع اروپاییها
مهمترین نکته بیانیه مشترک اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی درخواست تشکیل کمیسیون ویژه مشترک برجام است. اگر این کمیسیون تشکیل شود و نظر بدهد که اقدام رژیم آخوندی نقض برجام است، یک تحول کیفی در این ماجرا میباشد و برخی ناظران آنرا آغاز روند مکانیزم ماشه میدانند.
اگر کشورهای اروپایی (حتی یکی کشور) اعلام کند رژیم به تعهداتش پایبند نیست، مکانیزم ماشه عمل میکند و در عرض ۷۵روز تمام ۶قطعنامه قبلی و تحریمهای شورای امنیت مجدداً به رژیم اعمال میشود و رژیم مشمول فصل ۷منشور ملل متحد میگردد که اقدام نظامی علیه این دیکتاتوری ماجراجو را مشروع میکند.
و این دقیقاً همان چیزی است که رژیم بهشدت از آن واهمه دارد، به همین جهت است که سردمداران رژیم مرتب تکرار میکنند که اقدامات آنها در گام اول و دوم تمام در چارچوب برجام است و نقض برجام محسوب نمیشود و روحانی هم در سخنان روز ۱۵تیر و هم امروز در سخنانش روی حفظ برجام از طرف رژیم تأکید کرد و از جمله گفت: «عجلهای نداریم که با قرارداد و توافقی که تمام قطعنامههای شورای امنیت را از بین برده و اتهام را از ایران رفع کرده برخورد هیجانی داشته باشیم.
حتی برجام تضعیف شده امروز از چنان قدرتی برخوردار است که سیاست خارجی آمریکا را متزلزل کرده است». روز ۱۶تیر هم ضمن سه بار تکرار تأکید کرد که از برجام خارج نمیشود.
چرا که رژیم یا لااقل باند روحانی معتقد است که همین پوستهٔ برجام برایش حریم امنیتی ایجاد میکند، متقابلاً اگر بهعنوان ناقض برجام شناخته شود نه تنها شش قطعنامه قبلی شورای امنیت در مورد تحریمها به جای خود برمی گردد، بلکه در معرض اقدام هماهنگ و مشترک جامعه بینالمللی قرار میگیرد که در مرحله اول اقتصادی و سیاسی است و در وهله بعد میتواند نظامی هم باشد.
علت ورود رژیم به این بازی؟
نمیتوان گفت که رژیم حساب این واکنشها را نکرده بود، بنابراین آیا رژیم تحمل این پیامدها را دارد که دست به چنین مانوری زده است؟
این همان تناقض و بنبست لاینحل رژیم است که همه جا خود را نشان میدهد. یک نمونه آن برخوردهای ضدو نقیض از سوی دو باند با سفر فرستاده و مشاور ویژه رئیسجمهور فرانسه است. در پایبندی به برجام و حلوا حلوا کردن آن و در عین حال وعده خروج از برجام و اینکه جز خسارت محض نبود و هیچ دستاوردی برای رژیم نداشته است، یا در شعارهای بهاصطلاح صلح خواهانه و دم زدن از حل و فصل مسائل به شیوه مسالمتآمیز تا معادل شمردن مذاکره با ذلت و تسلیم و لگد اندازیهای تروریستی و جنگافروزی در منطقه و امثالهم.
در یک نمونه دیگر روز چهارشنبه ۱۹تیر روزنامه کیهان خامنهای روی همین تناقض دست گذاشت و خطاب به دولت روحانی زیر عنوان« اولتیماتوم یعنی قاطعیت! مذاکره دوباره، دنده عقب است» مینویسد: «مقامات ارشد دولت از طرفی تأکید میکنند که پرونده برجام بسته شده و قابل مذاکره مجدد نیست و از سوی دیگر اعلام میکنند که قرار است در روزهای آینده مذاکرات هستهیی از سر گرفته شود. این در حالی است که کار کرد اصلی اعلام اولتیماتوم، واکنش قاطعانه با هدف هزینهدار کردن بیعملی طرف مقابل و وادار کردن او به تغییر رویکرد خصمانه است». اما کیهان خامنهای به روی خود نمیآورد که این تناقض پیش از اینکه مربوط به دولت روحانی باشد مربوط به خود خامنهای است. چرا که روشن است مذاکره بدون اجازه خامنهای نمیتواند صورت بگیرد. بدیهی است که رژیم از اینکه بهعنوان ناقض برجام شناخته شود بهشدت وحشت دارد، چرا که معنی آن بازگشت همهٔ تحریمها و ۶قطعنامه شورای امنیت و قرار گرفتن در ذیل بند هفت منشور ملل متحدد است. اما از طرف دیگر در وضعیت کنونی تعادل قوا، مذاکره جز بهمعنای ذلت و تسلیم نیست. خامنهای خود گفت اگر تن به مذاکره بدهید پدرمان در میآید و اگر ندهید آش همان آش و کاسه همان کاسه است! یعنی تحریمهای خفه کننده که هر روز هم کما و کیفاً اضافه میشوند و موجب خفگی رژیم میگردند.
این تناقض لاینحل یک بار دیگر هم خود را در سفر فرستاده ویژه رئیسجمهور فرانسه نشان میدهد؛
- باند روحانی از آن بهعنوان یک فرصت که به هیچوجه نباید آنرا از دست داد نگاه میکند و آنرا طناب نجات خود میبیند.
- در حالی که باند خامنهای او را عامل آمریکا و حامل پیام تسلیم و طناب دار خود میبینند.
سرگشتگی در باندهای رژیم
کیهان خامنهای نوشته است« در شرایط فعلی، ورود به مذاکرات جدید هستهیی، ارسال پالس ضعف و بازی در پازل آمریکا است».
ستاره صبح روزنامه همسو با باند روحانی نوشته است« فرانسه از یکسو ایران را تشویق میکند از برجام خارج نشود و از سوی دیگر تقاضاهایی مثل کاهش توان موشکی از ایران دارد که موجب شده روابط تهران-پاریس مانند روابط تهران-توکیو نباشد».
فلاحتپیشه رئیس پیشین کمیسیون امنیت مجلس: «در صورتی که اقدامات کارشناسی در مورد سفر پیشروی امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه به ایران صورت نگیرد، این سفر نیز مانند سفر نخستوزیر ژاپن فرصت سوزی خواهد شد».
واقعیت این است که بر اساس دادههای موجود مشاور رئیسجمهور فرانسه به ایران آمده است تا به رژیم وخامت شدید اوضاع را گوشزد کند. اما بهنظر نمیرسد که سفر این بار وی هم نتیجهیی متفاوت از سفر قبلی او و متفاوت از سفر نخستوزیر ژاپن داشته باشد. زیرا این رژیم بنا به ماهیتش از مذاکره به اندازه جنگ میترسد چرا که میداند معنای آن چیزی بیش از تسلیم و تندادن به شروطی که هر یک از آنها به منزلهٔ نفی رژیم است، نمیباشد، امری که بهعلت گریز از آن ناگزیر از ورود به تمامی این ماجراها و سرگشتگیها شده است!