در حالی که مردم بهجان آمده و جوانان قیامآفرین ناقوسهای مرگ حاکمیت آخوندی را با بلندترین صدا در تمام دنیا طنینافکن کردهاند، باند موسوم به اصلاحطلب از ریز و درشت بیرون ریختهاند تا به خیال خود، چوبی زیر بغل آن بگذارند و آن را به زندگی برگردانند.
اما واقعیت این است در شرایطی که رژیم در سراشیب سقوط و سرنگونی است و در شرایطی که آتش قیام و خیزش از جای جای ایران شعله میکشد، دیگر مجالی برای آنها وجود ندارد. ضمن اینکه آنها اول باید جنازه خود اصلاحطلبی را سر پا کنند، بعد به امداد آن بیایند.
در هراس از قیام و وضعیت زار و نزار حکومت آخوندی از میان باند موسوم به اصلاحطلب، شکوری راد صریحتر از بقیه علت سرآسیمگی این بخش از حاکمیت را برملا کرده و طی مصاحبهیی گفته است: «طیف برانداز که در فضای عمومی جامعه میدانداری میکند، عامل اصلی تزریق ناامیدی در کشور است. آنها ناراضیان را امیدوار به سقوط نظام میکنند... البته سازمان و تشکیلات رجوی بیشتر از سایر طیفهای برانداز است».
شکوری راد نسبت به ماندگاری رژیم ابراز امیدواری میکند، اما اکثر این باند نسبت به بقای آن ناامیدند؛ مثلاً صفایی فراهانی میگوید: «بدون اصلاحات ساختاری امکان ندارد که رویکرد مردم مثبت شود. نمیتوان مریضی را که دچار مشکل قلبی است، سرطان دارد، کبد و کلیهاش دچار نارسایی است به دست یک پرستار سپرد که او را معالجه کند و گفت انشاءالله نجات پیدا میکند».(روزنامهایران ۱۳مرداد ۹۷)
منظور او روشن است؛ اینکه این مریض را دست ما بسپارید! انگار نه انگار که حداقل ۲دهه دست آنها بوده است!
یکی از این جماعت به نام فیاض زاهد این خواسته را صریح مطرح میکند و ضمن این هشدار که «بحران و اعتراضات مردمی گستردهتر خواهد شد» اضافه میکند: «اصلاحطلبی آخرین فرصت جمهوری اسلامی است».(سایت رویداد ۲۴ – ۱۵مرداد ۹۷)
یکی دیگر از اصلاحطلبان، آخوند موسوی تبریزی، دادستان پیشین در دههٔ ۶۰ و یکی از عوامل اصلی کشتارهای این دهه است که اکنون مثل سایر همپالکیهایش ردای اصلاحات به تن کرده؛ او هم با تأکید بر اینکه «اوضاع کشور واقعاً نگرانکننده است» اضافه میکند: «گفتاردرمانی فایدهای ندارد، وضعیت کشور باید درمان شود. زیاد حرفزدن دوای درد نیست، درست حرفزدن دوای درد است... بنابراین تا دیر نشده باید حتماً اصلاحات لازم در نظام مدیریتی کشور انجام شود».(خبرگزاری ایرنا ۱۵مرداد ۹۷)
یکی از آخرین عناصر جماعت اصلاحطلب که سرآسیمه به امداد نظام آمدهاند، آخوند محمد خاتمی است که بالادست سایر این جماعت، ۸سال رئیسجمهور آن بوده است. خاتمی در دیدار با عدهیی از همین جماعت، با اظهارات تماماً ضدونقیض به میدان آمده است. او درباره علت ورود بیکفش و کلاه خود و در حالی که میخواهد خود را قاطی مردم معترض جا بزند میگوید: «در حال حاضر همه بهنحوی ناراضی هستیم و اعتراض داریم، اما عدهیی با استفاده از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی با ایجاد جنگ روانی سعی دارند به ایرانیان، بهویژه نسل جوان ایرانی القا کنند که کار تمام است».
خاتمی که انگار شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» را نشنیده، قسم و آیه میخورد که «تا اصلاحات زنده است جایی برای براندازی نیست». اما در عینحال از انفعال دولت و حیرانی اصلاحطلبان در برابر این موج ابراز حیرت میکند.
خاتمی برای به گفته خودش اصلاح امور، ۱۵راهکار هم ارائه میدهد که تماماً در همان دستگاه گفتاردرمانی خودش است. اما خندهدار اینکه برای اجرای آنها دستآخر دست بهدامن خود ولیفقیه ارتجاع شده و میگوید: «با همه وجود از رهبری معظم درخواست میکنم که با فرمان و دستورات خود مسائل و مشکلاتی که امروز کشور را دچار چالش کرده حل فرمایند».(خیرگزاری ایلنا ۱۴مرداد ۹۷)
معلوم نیست اگر مسائل و مشکلات با فرمان و دستورات مقام معظم قابل حل است و تنها معطل درخواست خاتمی بوده، چرا او تا بهحال در این التماس و درخواست تعلل کرده است؟!
آش راهکارهای خاتمی برای نجات نظام آنقدر شور است که صدای عناصری از هر دو باند را هم درآورده است.
سعید احدیان، رئیس روزنامه خراسان، خطاب به خاتمی و اینکه او گفته است با همه وجود از مردم عذرخواهی میکنم، نوشته است: «آقای خاتمی! اکنون عذرخواهی شما چه دردی از مردم دوا میکند... اگر با این دستفرمان ادامه دهید دیگر چیزی برایتان باقی نمیماند! براندازان که دیگر شما را قبول ندارند، مردم نیز که نتیجه «تکرار_میکنم»را دیدهاند».
عباس عبدی هم از جماعت اصلاحطلب ضمن تأیید خاتمی و اظهارات او یک اشکال کوچک را مطرح میکند و آن این که: «(اصلاح طلبان) حتی اگر اعتقاد راسخ به این ایده و عناوین تحلیلی آن هم داشته باشند، توان اجرایی آن را ندارند. مثل آن است که بخواهند موتور یک خودروی شخصی را روی یک تریلی ١٨چرخ نصب کنند».(روزنامه اعتماد ۱۵مرداد ۹۷)
البته این مهره حکومتی(عباس عبدی) به درستی روی یک واقعیت انگشت گذاشته است و اینکه در شرایطی که قیام مردم میرود تا این حاکمیت را در تمامیتش جارو کند، هیچ فرد و یا هیچ جریانی توان این را ندارد که موتورهای فرسوده و ازکارافتاده ماشین نظام را تعمیر کند و کار بیاندازد.
زیرا مردم ایران در قیام دیماه و قیامی که اهم اکنون در شهرهای ایران در جریان است با شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، تمام شد ماجرا» ناقوس مرگ تمامیت رژیم و از جمله جریان موسوم به اصلاحطلب را بهصدا در آوردهاند.
اکنون صدایی که از جانب مردم ایران شنیده میشود صدای براندازی و صدای براندازان است، آنچنان که آن مهره حکومتی(سعید احدیان) اذعان میکند که «براندازان» جایی و پشیزی برای عناصر شیاد قایل نیستند و خواهان سرنگونی تمامیت رژیم هستند.