در اینکه رژیم آخوندی از ابتدای شیوع کرونا در قم آنرا لاپوشانی کرد و گذاشت تا استانها را آلوده کند دیگر جای شکی باقی نمانده است. و اینکه الآن در مواجهه با گسترش این بیماری چندان دغدغهٔ جان هموطنان را ندارد تقریباً محرز شده است. این را در رفتار و گفتار مقامات حکومتی میتوان دید.
سهراب پور، عضو ستاد مرکزی پایش بحران میگوید: «مرگ بر اثر کرونا مشکل جدی ما نیست. همین الآن که من با شما صحبت میکنم، من عضو ستاد مرکزی پایش بحران در مرکز علوم پزشکی دانشگاه تهران هستم و لحظه به لحظه و ساعت به ساعت آخرین آمار را از سطح ۱۴بیمارستان تابع علوم پزشکی دانشگاه تهران ما کسب میکنیم. مشکل ما مردن بیماران نیست. مریضهای کمی در اثر این بیماری فوت میکنند اغلب آنها کسانی هستند که اگر در اثر این بیماری هم فوت نمیکردند احتمالاً در اثر بیماریهای دیگری در هفتهها و ماههای آینده فوت میکردند. مشکل باری است که دارد تحمیل میکند به بیمارستانهای ما».(سایت مطلب نیو ۲۱ اسفند ۹۸)
مشکل رژیم اگر فوت بیماران نیست پس چیست؟ پاسخ به این سؤال را مشکل بتوان از میان ادعاهای مقامات رسمی نظام پیدا کرد، اما از حواشی قدرت در نظام بهراحتی میتوان به مشکل کانونی نظام نزدیک شد.
محمد هاشمی، عضو پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام روز ۲۵ اسفند ۹۸ با بیان اینکه کرونا «روی اقتصاد، اجتماع، سیاست و حتی امنیت» تاثیر گذاشته است از امکان انفجار اجتماعی ابراز نگرانی کرد و گفت: «بالاخره وقتی خیل بیکاران زیاد شود ممکن است ناهنجاریهای اجتماعی افزایش یابد».(روزنامه حکومتی آرمان)
سعید معیدفر، کارشناس حکومتی، در روز ۲۵ اسفند با بیان اینکه: «قهر و شکاف در این سالها افزایش داشته در ۱۰سال گذشته، هر سال این شکاف با مدیریت بد بیشتر شده است» به پتانسیل انفجاری نهفته در جامعه اشاره کرد و افزود: «از سال ۹۶ با یک قهر مستمر مواجه شدیم که واقعاً امکان بازگشت از این مسیر حالا حالاها میسر نیست. شما به ماجرای اعتراضات آبانماه و سپس ماجرای سرنگونی هواپیما و پس از آن نتایج مشارکت مردم در انتخابات اخیر نگاه کنید، متوجه این قهر مستمر خواهید شد».(روزنامه حکومتی همشهری)
این ابراز وحشتها از فضای انفجاری جامعه که مشتی از خروار است معنای به صحنه کشاندن نیروهای سرکوبگر نظام توسط خامنهای را به بهانه مبارزه با کرونا روشنتر میکند. روزنامهٔ همدلی از باند مغلوب روز ۲۵ اسفند نوشت «برخی از پیامهایی که به جامعه ارسال شد، نشاندهنده این موضوع بود که در روزهای آینده نوعی حکومت نظامی در شهرهای کشور اعمال شده و مقررات منع عبور و مرور برقرار میشود».
ابتکار روزنامهٔ دیگر باند مغلوب هم در همین روز ۲۵ اسفند، با اذعان به اینکه «سرمایه اجتماعی حاکمیت» مثل گذشته نیست و «برخی روحانیان آبروی چندقرنی این صنف را به حراج» گذاشتهاند نتیجه گرفته است که «مسأله جامعه ایران در وضعیت فعلی را باید فراسوی کروناویروس به تحلیل نشست». این اظهارات تماماً نوعی آمادهباش برای مواجهه با خشم انفجاری مردم میباشد.
در روز ۲۵ اسفند قمی عضو مجلس ارتجاع هم از ضرورت برقراری حکومت نظامی در شهرهایی که کرونا بیشتر شایع شده صحبت کرد.(روزنامه حکومتی جهان امروز) اینکه این عضو مجلس ارتجاع از لفظ «حکومت نظامی» به جای قرنطینه صحبت میکند اتفاقی نیست.
پزشکیان نایبرئیس مجلس ارتجاع سه روز قبل از اینها در روز ۲۲ اسفند بر ضروت اعلام وضعیت حکومت نظامی تأکید کرده بود. او که یک پزشک است و تفاوت حکومت نظامی و قرنطینه را به درستی میداند. در قرنطینه حکومت باید قیمت خانهنشینی تمام مردم را با تأمین مایحتاج غذایی و بهداشتی آنها پرداخت کند.
واقعیت این است که در پشت این مواضع، جنگ بین مردم ایران و مقاومت آزادی ستانشان با نظام آخوندی موج میزند. پژوهشکدهٔ اسرا (ASRA) از اتاق فکرهای وابسته به باند خامنهای در گزارشی که خبرگزاری میزان وابسته به قضاییه آخوندی انتشار داده به بحران کرونا تماماً از موضع امنیتی پرداخته است. این تحلیل شورش و خیزشهای اجتماعی آینده بهدلیل کرونا را با قیام آبان ماه پیوند داده است و بروز قیام را حتمی دانسته است. این گزارش به نقش عدم اطلاعرسانی رژیم و افشای پنهانکاریش توسط مردم و مقاومت ایران اشاره کرده و این افشاگریها را برای آمادهسازی شورش و قیام ارزیابی کرده است. این گزارش ضمن اشاره به موضعگیری رئیسجمهور برگزیده مقاومت و دعوت به خیزش توسط مقاومت ایران، در نهایت هم به راهکار نظامی توسط رژیم رسیده است. همان که خامنهای با فرمانش به ستاد کل نیروهای مسلح آن را عملی کرده است.
بهرغم تمام این تمهیدات سرکوبگرانه اندیشکدهٔ فکری باند خامنهای هشدار میدهد: «مجموعه تهدیدات در رابطه با امنیت و ثبات میتواند به شورشهای خطرناک منجر شود».
این خطر هم چیزی جز تحقق خواسته مردم ایران برای پایان دادن به نظام قرونوسطایی آخوندی نیست.