728 x 90

«ولایت فقیه» در آستانهٔ پایان

سقوط دیکتاتور
سقوط دیکتاتور

وضعیت خامنه‌ای و هستهٔ اندک مجیزگویان و وابستگان به بیت او در زیر ضربات بی‌وقفهٔ قیام سراسری به جایی رسیده است که دیگر در درون «مجموعهٔ نظام»! نیز آوای فروپاشی و سرنگونی آن سر داده می‌شود. به‌عبارت بهتر تا جایی موقعیت خامنه‌ای متزلزل شده‌است که دیگر کسی به او تمکین نمی‌کند.

 

در هپروت بودن رهبر!

صادق زیباکلام از تئوریسینهای اصلاح‌طلبی قلابی بعد از سخنرانی خامنه‌ای، سخنان او را «هپروت» و ناشی از «تئوری توطئه» نامیده است:

  • «بابا آخه ۱۰سال ۲۰سال ۴۰سال ۵۰سال آخه یک عمری شماها تو تئوریهای توطئه و هپروت هستید یک ذره چشمتان را باز بکنید یک ذره واقعیت‌های جامعه‌تان را ببینید!»
  • «همه نظامهای اقتدارگرا دچار این ویژگی هستند این مشکل را دارند که زمان که می‌گذرد با واقعیتها بیشتر و بیشتر فاصله می‌گیرند و می‌روند تو لاک خودشان، می‌روند تو دنیای خودشان، می‌روند برج عاج خودشان و متوجه نیستند که چی دارد می‌گذرد در جامعه‌شان و واقعیتهای جامعه‌شان چه هست»
  • «یکی از ویژگیهای نظامهای اقتدارگرا که همه آنها دارند این است که هر قدر که زمان می‌گذرد و آن نظام اقتدارگرا عمربیشتری پیدا می‌کند فاصله بین واقعیت‌های اون جامعه اون کشور و درک و برداشت رهبری اقتدارگرا از واقعیت‌های آن جامعه بیشتر و بیشتر و بیشتر می‌شود و این فقط مختص جامعه ایران نیست که بین فهم درک رهبری نظام... و واقعیتهای جامعه ایران این‌قدر شکاف به تدریج عمیق‌تر و عمیق‌تر شده که امروز تبدیل شده به یک دره...» (یوتیوب صادق زیبا کلام. ۳اسفند ۱۴۰۱).

گفته‌اند: «چون معما حل شود، آسان شود»! به‌راستی معمای سخت ولایت فقیه را چه نیرویی در ایران حل کرد؟ و برای آن چه قیمتی پرداخت؟ این سؤال را داشته باشید تا دوباره به آن برگردیم.

 

بدعت ولایت فقیه

ولایت فقیه از آغاز یک بدعت ضدایرانی و ضداسلامی از سوی خمینی بود. این اندیشهٔ گورزاد نه با تاریخ ایران در پیوند بود، نه با جغرافیا و سیاست و اقتصاد و فرهنگ و تمدن ایران. طی ۴۴سال تداوم این سلطهٔ اهریمنی در ایران به‌جز بر دریایی از رنج و خون ایرانیان ممکن نشده است. در واقع این حکومت تنها و تنها با اتکا به بحران‌آفرینی، زندا‌ن‌سازی، ترویج ترور، نفرت و خشونت، سرکوب مخالفان، گرسنگی و محرومیت‌دادن به جامعه، انهدام زیرساخت‌های اقتصادی، چپاول سرمایه‌های ملی، نظامی‌سازی و تولید موشک و پهپاد و سلاحهای کشتار جمعی، دشمن‌سازیهای موهوم و... توانسته است بر سر قدرت بماند.

 

نداشتن ظرفیت عقب‌نشینی

خامنه‌ای در سخنرانی خود برای دایناسورهای خبرگان این پیام را به همه داد که حکومتش نمی‌تواند گامی از سرکوب و تروریسم به‌عنوان «اصل و جوهرهٔ نظام» کوتاه بیاید. زیرا حتی سر سوزنی آزادی به سرنگونی سریع نظامش راه خواهد برد.

او به‌قول خودش به «افراد معتقد به نسخهٔ غرب و مخالف هر گونه دخالت دین در مسائل اجتماعی» [خواص ساکت و ریزشی یا رانده شده از قدرت] رساند که «دشمن‌تراشی‌های موهوم» برای بقایای فاشیسم دینی از هوای نفس کشیدن واجب‌تر است؛ اگر نه فلسفهٔ وجودی خود را از دست می‌دهد.

«با تبیین این علت اصلی، دیگر کسی نباید در فضای مجازی و غیر از آن، بگوید جمهوری اسلامی برای خود دشمن می‌تراشد زیرا این ذات مردم‌سالاری دینی است که موجب ابطال نقشه‌های بدخواهان و عامل دشمنی آنها است» (سایت خامنه‌ای. ۴اسفند ۱۴۰۱).

به‌این ترتیب می‌توان پیش‌بینی کرد که هستهٔ سخت حکومت بیش‌از‌پیش منقبض‌تر و در عین‌حال کوچک‌تر خواهد شد. کوچک‌تر به‌این اعتبار که او برای نجات بالون نخراشیده و فرسوده و جرخوردهٔ حکومت مجبور است اشیای اضافی بیشتری را به پایین پرتاب کند؛ اما خودش نیز خوب می‌داند که پرتاب اشیا برای سبک‌تر کردن بالون یک راه‌کار موقت است. منبع انرژی‌رسان به بالون از بین رفته است. گازهای انباشته در درون بالن لحظه به لحظه در حال بیرون رفتن هستند و سقوط آن قابل دیدن است.

 

صحت تحلیل‌ها و شناخت‌های مجاهدین

انطباق‌ناپذیری این سلطهٔ مادون قرون‌وسطا بر بستر جامعهٔ پویا و نوجوی ایران امروز دیگر یک تئوری نیست، صحت آن را به‌طور عینی در فوران قیامهای دامن‌گستر اجتماعی و به‌طور خاص استمرار قیام سراسری به چشم می‌بینیم. جامعهٔ ایران با تمام قوا دارد به این رژیم می‌گوید که عمر تاریخی آن به سر آمده است و باید گور خود را هر چه زودتر گم کند.

سازمان مجاهدین خلق ایران از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ نظام ولایت فقیه را دیکتاتوری ضدبشر و دجال نامید.

مسعود رجوی در سلسله آموزش‌های «استراتژی قیام و سرنگونی ـ قسمت دهم» به نامشروع بودن تاریخی ـ ایدئولوژیک آن اشاره می‌کند:

«این رژیم از روز اول، مشروعیت تاریخی نداشت زیرا چنان‌که گفتیم از اعماق تاریخ و از درون عقب مانده‌ترین نیروها سر برداشت.

این رژیم از روز اول از نظر مجاهدین مشروعیت ایدئولوژیکی هم نداشت و ملغمه‌یی از جاهلیت و ارتجاع بود. اگر در یک منحنی فرضی تاریخی آن را به عقب برگردانیم، هم‌چنان که خمینی خودش در کشف الاسرار نوشته بود، هیچ‌گاه با حاکمان جائر در تعارض ماهوی نیست. در انقلاب مشروطه با شیخ فضل‌الله است. در روز عاشورا در طرف یزید و ابن زیاد قرار می‌گیرد. در بدر و احد، در خدمت سران مرتجع قریش است. تردید نکنید که در زمان نمرود، ابراهیم را هم به آتش می‌کشد».

بر اساس این تحلیل جامع و دقیق از نظام ولایت فقیه بود که مجاهدین به این نتیجه رسیدند که فقط یک استراتژی در برابر آن کارساز است؛ استراتژی سرنگونی، هر چه جز این «موهوم، غیرواقعی و بازی دادن و سردواندن» است.

***

این‌که لایه‌ها یا اشخاصی از «مجموعهٔ نظام» دارند در آینه چیزی را می‌بینند که مجاهدین پیش‌تر در خشت خام دیده بودند، چندان عجیب نیست. از نتایج پیشرفت و استمرار قیام سراسری و بلند شدن بوی الرحمن حکومت است. وانگهی فهم آن نیاز به تحلیل‌های پیچیدهٔ جامعه‌شناسی ندارد اما باید تأکید کرد همان‌طور که عمر تاریخی نظام ولایت فقیه به سر آمده است دوران سوپاپ اطمینان بودن برای آن نیز محلی از اعراب ندارد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/333768d9-856e-4f30-b839-a137d00f8dba"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات