ماکیاول، فیلسوف ایتالیایی و ایدئولوگ حاکمیت به هر قیمت، در کتاب معروف خود به نام «شهریار» درباره شیوه حکمرانی میگوید: «شهریاری که بخواهد شهریاری را از کف ندهد میباید شیوههای ناپرهیزگاری را بیاموزد و هر جا که نیاز باشد به کار بندد». ماکیاول به صراحت میگفت: «تزویر و نادرستی کوتاهترین راه نیل به پیروزی است» و با همین منطق بود که بعدها الهامبخش بزرگترین دیکتاتورها همچون ناپلئون، قیصر ویلهلم، هیتلر و موسولینی شد.
شاید پس از گذشت دههها از مرگ فاشیسم و نازیسم و بهخصوص با ورود به قرن بیست و یکم کمتر کسی فکر میکرد در یک گوشه از دنیا دوباره کسانی پیدا شوند که به ماکیاول اقتدا کنند و همه اصول دهگانه مندرج در کتاب شهریار او را مو به مو به کار گیرند. ولی این امر در طنز تاریخ محقق شد و سر و کله خمینی و سپس خامنهای با سوگلی و آخرین برگش یعنی رئیسی پیدا شد.
در صورت لزوم به دوستان هم رحم مکن!
یکی از اصول دهگانه ماکیاول غدر و خیانت حتی نسبت به نزدیکترین کسان بود. او گفته بود: «دشمنان را از میان بردار و در صورت لزوم به دوستان هم رحم مکن»!
خامنهای هم با همین منطق با دشمنانش یعنی همه مردم ایران، برخورد کرد؛ در همه جنایات خمینی مشارکت داشت و سپس خودش دست به کار شد و هر قیامی را سرکوب کرد. بهراحتی خوردن آب دستور قتل و کشتار و کور کردن چشم صادر کرد و برای حفظ «شهریاری» و نظام منفورش حتی به دوستانش هم رحم نکرد. وقتی در سال۷۳ آخوند آذری قمی، از مدافعان دوآتشهٔ ولایت فقیه، با مرجعیتش مخالفت کرد، چنان بلایی سرش آورد که در حصر و بیماری به طرز مشکوکی مرد. کار سعید امامی از امربران و فراشان بیت را هم با سم به پایان برد. پس معلوم بود که برای روی کار آوردن آخوند قتلعام هم با هیچکس مثل لاریجانیها و بقیه شوخی ندارد. او همه را برای یکدست کردن نظامش از دم تیغ گذراند و وعده «دولت جوان حزباللهی» را با یک جراحی خونین عملی کرد.
آغاز پایان رئیسی!
البته ماکیاول در روزگاری زندگی میکرد که «از انسانیت و مردمی فرسخها به دور بود... یکی از امپراتوران آن عصر که مایل بود دستگاه هاضمه را در بدن انسان مطالعه کند فرمان داد دو مرد را زنده زنده در حضور او شکم پاره کردند درست مثل اینکه چند قورباغه را برای شاگردان طب تشریح مینمایند» (ماجراهای جاودان در فلسفه ص ۱۵۵) در نتیجه چندان غیرطبیعی نبود که ماکیاول عقایدی ماکیاولیستی داشته باشد! اما اکنون ما در روزگاری زندگی میکنیم که عصر کبیر آگاهیها و دنیای ارتباطات است. روند تکامل اجتماعی و حرکت جوامع به سوی آزادی و رهایی از قید و بندها برای بیشتر مردم ثابت شده و جزیی از کتب درسی و علمی است. وسایل ارتباط جمعی به قدری پیشرفت کرده که ساعاتی پس از تعرض یک جنایتکار لباسشخصی به مادر یک دانشآموز همه ایران از حادثه باخبر میشوند و مشخصات آن مزدور افشا میگردد.
بنابراین نباید شک داشت که نظام قانونمند تغییر اجتماعی و منطق مبارزه و انقلاب تأثیر خودش را داشته باشد و جامعه جوشان ایران نیز پس از دههها فراز و نشیب به قیام دموکراتیکی بالغ شود که با گامهای سنگین و استوار در ماه ششم خودش همچنان رو به پیش باشد و هر روز در اعتراضی و در شهری زبانه بکشد. کشتارها و دستگیریهای گسترده هم نتوانسته جوانان قیامآفرین و مردم ناراضی را مرعوب و ساکت کند و نیروهای سرکوبگر رژیم از خاموش کردن جسارت و شورشگری مبارزان کف خیابان عاجز شدهاند.
در چنین شرایطی اما کماکان پاسخ خامنهای و رئیسجمهور جلادش به مطالبات مردم، دزدیدن از سفرهها و دست کردن در جیب مردم است. بهخاطر کسری بودجه به فروش داراییهای دولتی روی آوردهاند و بسیج سرکوبگر را هم در این وانفسای بیپولی از کلیه مالیاتها معاف کردهاند و کار دشمنی با مردم ایران را به تجاوز «بیولوژیک» به نوباوگان و دانشآموزان رساندهاند. این آخری البته جنایتی نیست که بتوان بهسادگی از کنار آن گذشت و بنابراین عجیب نیست که حتی در باند خود خامنهای هم امثال «محمدرضا باهنر، مصباحیمقدم، مسعود دهنمکی، سبحانی و...» تنها راه چاره را کنار گذاشتن رئیسی ببینند و «تنها در یک روز افرادی مانند عباس سلیمینمین، مصباحیمقدم، کاظم دلخوش و... با صراحت از دولت رئیسی انتقاد» کنند و این احتمال را بدهند که «ممکن است کل دولت زیر سؤال برود و سقوط کند» (اعتماد، ۱۰اسفند)
در همین تاریخ سایت حکومتی انصاف نیوز هم در مطلبی با عنوان «یاران از رئیسی عبور کردهاند» با اشاره به عبور رئیس مجلس خامنهای از پروژهٔ رئیسی نوشت:
«لیدر اصلی این طیف در داخل و خارج از مجلس، محمدباقر قالیباف است که بعد از تقابلی که بر سر حضور در انتخابات سال۱۴۰۰ و ماجرای سیسمونیگیت با طرفداران رئیسی داشت، منتظر فرصتی ماند تا در موعد مقرر با طرفداران رئیسی تسویهحساب کند».
از شیرینی تا سم «ارگانوفسفره»!
گذشته از وضعیت سیاسی - اجتماعی، صحنه اقتصادی جامعه نیز با دلار بالای ۶۰تومان بهراستی فاجعهبار و پرآشوب است و هیچ چشماندازی برای دولت رئیسی دیده نمیشود. اگر هم کارشناسی گمانهزنی کند در جهت معکوس و هشدار از روزگاری است که «قیمت دلار در ۸سال ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی ۲۶برابر» شود! (سایت دیدبان ایران، ۱۱اسفند)
کاملاً واضح است که حاکمیت ولایت فقیه در پاسخ به خواستهای جامعه ۸۵میلیونی ناتوان است. خامنهای و دار و دسته او هیچ برنامه و نقشه مسیری برای بهبود زندگی مردم ندارند. او که اول امسال، عیدی و شیرینی مردم را انتصاب رئیسی میدانست این روزها و تحت حاکمیت ننگینش، زهر و سم «ارگانوفسفره» و «N۲» به کام و حنجره نوجوانان ریخته میشود.
واگشت این تبدیل شیرینی به سم در پهنهٔ سیاسی و سگدعواهای داخلی حاکمیت ولایت فقیه همان زمزمههای تغییر رئیسی است. ولی چه کسی است که نداند رئیسی بهعنوان آخرین برگ خامنهای برای سرکوب، آخرین برگ نظام ولایت فقیه نیز هست. با این وصف، در کوران قیام دموکراتیک مردم ایران، پایان کار رئیسی پایان کار نظام خواهد بود.