از هشدارهای فزایندهٔ مطبوعات حکومتی از فرجام جنگ با کرونای ولایت، واقعیتهای متقنی را میتوان دریافت. نگاهی گذرا بهبرخی مواردی که تنها در شماره روز ۲۰اسفند روزنامههای حکومتی آمده، برخی از این واقعیتها را بهروشنی بهنمایش میگذارد.
زنگهای خطر بهصدا درآمده است!
مستقل: «ناامیدی (مردم) زنگ خطری است که اگر شنیده نشود و چارهای برای آن اندیشیده نشود خطرات جبرانناپذیری را بهدنبال خواهد داشت».
جهان صنعت: «رئیسجمهور این مملکت هنوز قبول نکرده که وضعیت بسیار خطرناک است».
جهان صنعت: «آیا دولت نان خانهنشین شدهها را هم میدهد؟ آیا این یک هشدار بزرگ برای دول
تمردان ما نیست؟ آیا آنها همچنان نمیخواهند پیامدهای از دست دادن اعتماد عمومی را بپذیرند؟».
اعتماد: «خطر در حال بزرگ شدن است. میتوان با صدای بلند و رسا و با قاطعیت اعلام کرد که در چنین عرصه خطرسازی جای کمترین مسامحه و سهلانگاری و تعلل وجود ندارد».
کیهان: «ناامنی روانی هزاران بار خطرناکتر از ناامنی در سطح جامعه است».
این عبارات بهروشنی نشان میدهد که رژیم بهشدت از آتشفشان مهیب در تقدیر در وحشت است؛ آتشفشانی که سوختبار آن فاجعهٔ کرونا و پرپر شدن زندگی هزاران انسان بیگناه و در خاک شدن هزاران امید و آرزوست. با افزایش روز بهروز آمار قربانیان، این وحشت نیز عمیقتر میشود.
واقعیت مهمتری که از این هشدارها میتوان دریافت این است که جنگ با کرونای ولایت بهجنگ سرنوشت عموم مردم ایران تبدیل شده است و روزنامههای حکومتی ناگزیر بهاین حقیقت گواهی میدهند. چرا که حتی در داخل رژیم نیز کسی را نمیتوان یافت که بتواند منکر این واقعیت شود که مسبب این فاجعه و کشتار بیرحمانهٔ مردم ایران، رژیم است، رژیم است، رژیم است! نهایت آنکه در داخل رژیم باندهای مختلف میکوشند مسئولیت را از گردن خود واگذاشته و آن را بهگردن باند رقیب بیندازند و از فاشگوییهای ناگزیر و هراسان متقابل آشکار میگردد که تمامیت رژیم آخوندی و دستجات رنگارنگ آن در این جنایت عظیم علیه جان و هستی ملت ایران دست داشتهاند.
تشدید بحران درونی بر اثر تناقض آمارهای دروغ
ارائهٔ آمار ساختگی از مبتلایان و جان باختگان کرونا، موجب تشدید تضاد و بحران در درون رژیم شده است؛ چرا که مقامهای محلی که تحت فشار مردم، ناگزیر آمار نزدیک بهواقعیت شهر و استان خود را ارائه میکنند، با آمار ارائه شده توسط وزارت بهداشت و ستاد کذایی کرونا در تعارض قرار میگیرد و آمارهای ساختگی رژیم را بیشازپیش برملا و رسوا مینماید.
بهعنوان نمونه فرماندار کاشان دوشنبه شب (۱۹اسفند) در یک گفتگوی پخش زنده تلویزیون اصفهان تعداد مبتلایان در دو شهرستان کاشان و آران بیدگل را ۱۰۵۶نفر و تعداد فوتیها را ۸۸نفر اعلام کرد که این تعداد بیش از یکسوم آمار رسمی کل کشور است!.
تکذیب سخنگوی وزارت بهداشت که بر اهمیت و لزوم تجمیع و اعلام رسمی آمار از سوی این وزارتخانه تأکید نمود، از رسوایی قضیه نکاست و خط و نشان کشیدن قوه قضاییه خامنهای مبنی بر پیگیری قضایی متخلفان که آمارهایی غیر از آمارهای رسمی را منتشر میکنند، این رسوایی را مهر کرد.
آثار اقتصادی کرونا
علاوه بر آثار اجتماعی، هر روز که میگذرد، آثار مرگبار شیوع لجامگسیختهٔ کرونا بر اقتصاد کشور نمایانتر میشود. بسیاری از کسب و کارها مانند هتلها، رستورانها، بازارها، مغازهها، کارخانهها و کارگاههای تولیدی تعطیل شده است.
روزنامهٔ آرمان (۲۰اسفند) تحت عنوان «وضعیت اضطراری در اقتصاد» هشدار میدهد: « شیوع ویروس کرونا میتواند آینده غیرقابل پیشبینی را برای اقتصاد بهوجود بیاورد».
روزنامهٔ جهان صنعت (۲۰اسفند) هم مینویسد: «آن سوی دیگر دعوت مردم بهخانهنشینی مسائل مربوط بهکسبوکار و تأمین رزق و روزی آنهاست که متأسفانه دولت و دولتمردان درباره آن سکوت اختیار کردهاند و بهمردم نمیگویند اگر کسبوکار و منبع تأمین معاش خود را رها کنند و در خانههایشان بمانند، دولت چه تسهیلاتی را برای آنها در نظر خواهد گرفت».
شایان توجه است کشورهای دیگر مانند کرهٔ جنوبی و ایتالیا که توصیه کردهاند شهروندان شهرهای قرنطینه شده در خانه بمانند، تمامی نیازهای آنان را برطرف میکنند، دولت کره آب و برق را هم مجانی کرده است، در حالی که در رژیم آخوندی نه تنها چنین خبرهایی نیست و رژیم حتی سهمیهٔ بنزین نوروزی مردم را هم بههمین بهانه حذف کرده است. همان روزنامهٔ جهان صنعت میافزاید: «ظاهراًمسئولان دولت اطلاع ندارند که مردم این روزها در دارو خانهها و فروشگاهها در بهدر دنبال الکل، دستکش و ماسک بهداشتی میگردند و حتی حاضرند این اقلام را با چند برابر قیمتهای گذشته خریداری کنند، اما موفق نمیشوند».
هراس اصلی رژیم
هراس اصلی آخوندهای حاکم نه از ویروس کروناست و نه از مرگ و مصیبتی است که تمامی یک ملت را در خود غرق کرده است، هراس آنها از پیامدهای آن یا بهقول خودشان «شرایط پساکرونایی»، و از بههم پیوستن مردم بهجان آمدهیی است که از ترس مرگ عبور کردهاند و نمایان شدن این حقیقت که «جنگ مردم ایران با کرونا» بخشی از جنگ سرنوشت با خامنهای و رژیم دجال و ضدبشری ولایت فقیه است». (از پیام شماره ۲۲مسعود رجوی – ۱۷اسفند ۹۸)