دو ماه پس از درآمدن پزشکیان از صندوق شعبدهٔ خامنهای، سرانجام ولیفقیه ارتجاع موافقت کرد که رئیسجمهورش در یک کنفرانس خبری شرکت کند. البته پزشکیان میخواست همان روز اول این کنفرانس را بگذارد، اما با فراخوانده شدن وی به نزد خلیفه منتفی شد.
پزشکیان در کنفرانس روز دوشنبه ۲۶ شهریور تلاش کرد به هیچ پرسشی، پاسخ صریح و مشخص ندهد و با کلیبافی و لودگی طفره برود. تا آنجا که رجانیوز وابسته به باند سعید جلیلی بلافاصله مچگیری کرد و همان روز نوشت: «توصیف نشست خبری پزشکیان در سه کلمه؛ ضعیف، ضد وفاق و کاریکاتوری»! فرهیختگان ولایتی هم فضیحت پزشکیان را بهمشاورانش نسبت داد و تیتر زد: «اشتباه راهبردی مشاوران رئیسجمهور»!
با این همه و با وجود کلی بافی و طفره رفتن، پزشکیان ناگزیر از اشارات و اعترافاتی شد که با کنار هم گذاشتن برخی از آنها تصویر سیاهی از وضعیت از همپاشیدهٔ رژیم بحرانزدهٔ آخوندی بهدست میآید.
پزشکیان گفت:
- «ما در این وضعیت چه در انرژی چه در گاز چه در برق چه در محیط زیست چه در پول داریم بهطرف فروپاشی میرویم».
- «اگر ما منابع را نبینیم مصرف را بالا ببریم قطعاً یک روزی نابود خواهیم شد».
- «این روند غیرقابل ادامه است مثل خیلی ناترازیهایی که داریم ایجاد میکنیم و هر روز تویش داریم غرق میشویم! هی میگوییم دست نزن صدا بلند میشود!».
در این اظهارات، هم بحرانهای لاعلاج، هم بیراهحلی رژیم و هم ترس از انفجار مردم بهجان آمده موج میزند و بینیاز از توضیح است.
سؤال این است که در قبال این بحرانها که از درون و بیرون و از هر طرف، رژیم آخوندی را فرا گرفته، پزشکیان، یا به عبارت درستتر خامنهای چه کار میخواهد بکند؟ در پاسخ به این سؤال مفروض، تنها حرف نسبتاً روشنی که پزشکیان در این نشست خبری زد، در توصیف بیماری اقتصادی رژیم و علاج آن با سلاخی باز هم بیشتر سفره و معیشت مردم بود.
وی گفت: «مریض، اقتصادی است که ما داریم، مداخله دارو میخواهد، بعضی وقتها عمل میخواهد بعضی وقتها بیهوش کردن میخواهد. اقتصاد ایران یک دخالتهایی را طلب میکند». وی سپس از رسانهها و دانشگاهیان و سیاستمداران خواست کمک کنند که آن را اجرایی کند، «نه اینکه هر مداخلهیی خواست صورت بگیرد»، او را بترسانند و هشدار بدهند: «دست نزن صدا بلند میشود!».
بهاین ترتیب و از خلال این کلمات مفهوم «وفاق» و «وفاق» ملی که پزشکیان مدام تکرار میکند و این بار و در این نشست خبری از آن بهعنوان «ابرپروژه» نام برد، روشنتر میشود: وفاق بهعبارت پزشکیان، یعنی همه در خوراندن داروی تلخ و «بیهوش کردن» همه بیایند پشت او، تا «این جو ناامیدی که درست شده» از بین برود!
اما تا همین جا این «ابرپروژه» نتیجه معکوس داده و جنگ گرگهای حاکم درست از همین نقطه بهاوج رسیده و مصداق «سرکنگبین صفرا فزود» شده است. تا آنجا که از هر دو جانب رژیم شعار «وفاق» را مورد تمسخر قرار میدهند.
ثابتی، نماینده دار و دسته موسوم بهپایداری در مجلس ارتجاع طعنه میزند که: «وفاق برای بازگشت نفاق!».
آخوند روانبخش یکی دیگر از اعضای این باند که جانشین آخوند مصباح یزدی در حوزهٔ قم است هم میگوید: این وفاق ملی نیست بلکه نفاق ملی است».
پاسدار شریعتمداری نماینده ولیفقیه ارتجاع در کیهان هر روز او را شلاقکش میکند که «حضور افراد زاویهدار در مناصب حساس و کلیدی با اسم رمز وفاق ملی صورت میپذیرد».
اصلاحگران نزدیک به پزشکیان هم غر و لند میکنند: «وفاق ملی بهمعنای آش شلهقلمکار نیست... مردم رأی دادند که وزرا تغییر پیدا کنند، کابینه رئیسی تغییر پیدا کند، سیاستها عوض شود. خب وقتی رأی بهتغییر دادند، چرا ما تغییر ندهیم و بخواهیم آنها را تحت عنوان وفاق ملی بیاوریم».
واقعیت همان است که رهبر مقاومت در بارهٔ پیآمد هلاکت رئیسی و پتکهای کوبنده تحریم مردمی بر بساط شعبدهٔ انتخابات ولایت فقیه، گفت:
«تعادل و فصل جدید در حاکمیت ولایت فقیه بهاثبات رسید. این بنبست خامنهای را نشان میدهد و مرحله پایانی شاه را تداعی میکند. آثار ضربه بر گیجگاه خلیفهٔ وارفته و فرتوت ارکان نظام را بهلرزه درآورده؛ دستگاه از درون سوراخ سوراخ شده و گرگها یکدیگر را از هم میدرند» (مسعود رجوی-۱۶تیر ۱۴۰۳).