این، جدیدترین راهکار «کارشناسانه» برای حل مسایل کشور از زبان یک اقتصاددان حکومتی است که از نظام محبوب خودش هم ناامید شده است. اقتصاددانی که میگوید در این مملکت نظر کارشناسی ارزشی ندارد در نتیجه باید سکوت کرد و بهاصطلاح «خفه» شد!
واژههای نامأنوس ۱۲میلیون تومانی
آخوندها با خودشان فرهنگ یا در واقع «ضدفرهنگ» عجیبی در این مملکت راه انداختند، الگویی که از رفتار گرفته تا اندیشه و گفتار! محیط تحت سلطه خودشان را بهشدت آلوده کرده است. کاری که با استحاله فرهنگستان زبان مملکت و تغییر آن به یک «چرخگوشت واژهسازی» تحت سرپرستی لمپنی به اسم حداد عادل، به یک کار «نظاممند!» و «سیستماتیک!» تبدیل شده است. بنگاهی که برای هر کلمه ناسازی هم که میسازد ۱۲میلیون تومان حقالزحمه و دستخوش رسمی دریافت میکند!(عدد و رقمها از سایت حکومتی آفتاب ۲۲آذر ۹۶ است)
جالب آن که وقتی حداد عادل در برابر دغلکاریاش قرار گرفت با رندی تمام گفت: «در فرهنگستان ۵.۳میلیارد برای واژهگزینی اختصاص دادهاند و واژههای مصوب ۲۷۶واژه ذکر شده، در حالی که تعداد واژههای بررسیشده چندین هزار واژه است که ۳۰۰۰واژه بهتصویب نهایی میرسد و این آمار غلطی است که برای هر واژه ۱۲میلیون تومان ذکر میشود»!
در واقع حداد عادل طلبکار واژههای سراپا غلطی است که حتی ارزش ثبتشدن هم نداشتهاند و او و همکارانش با مهملبافی سرهمبندی کرده بودند و «پول» آنها را هم حساب کرده است!
اما این نوشته البته دنبال پرداختن به حساب و کتابهای بقالی لغتسازی حداد عادل نیست، هدف این یادداشت نگاهی به یک ترم جدید است که محتوایش اخیراً در خانه کتاب رژیم رونمایی شد و اکنون تنها «واژه» مناسبش باقی مانده که آن را هم فرهنگستان کذایی حتماً حل میکند.
واژهای که هنوز رایج نشده اما محتوایش همهجا جاری شده!
روز دوشنبه ۱۹آذر ۹۷ روزنامه حکومتی ابتکار در سرمقالهاش با آویزان شدن به یک خبر قدیمی نوشت: «فلان اقتصاددان(محسن رنانی) اخیراً اعلام کرده که از این پس دیگر مطلبی درباره اقتصاد نخواهد نوشت! و تصمیم خود برای ننوشتن را آشکارا اعلام کرده و با یک فراخوان عمومی از بقیه نیز درخواست کرده همین کار را بکنند، یعنی دیگر حرفی نزنند و چیزی ننویسند»!
روزنامه حکومتی ابتکار حکومتی نوشته است: «نوشته آخر(رنانی ـ یعنی همان نوشتهای که در آن گفته از این پس سکوت میکند و به بقیه هم توصیه کرده سکوت کنند) در کانون توجه بیشتر دلسوزان به این مرز و بوم قرار گرفته است. یکی از دلایل توجه بیشتر این نوشته... شاید این است که این بار نه تنها «خودخواسته» خودش را از گفتن و نوشتن بازداشته بلکه به دیگران نیز اندرز میدهد که چنین کنند و نگویند و ننویسند».
ستوننویس ابتکار سپس در معرفی کوتاه این اقتصاددان حکومتی مینویسد:
«این نوشتهٔ اقتصاددانی است که همین چندماه پیش بهعنوان اقتصاددان به بانک مرکزی رفته بود تا به رئیس تازه این نهاد بسیار با اهمیت شاید چیزی بیاموزد یا نکتهای را یادآوری کند. وی همان اقتصاددانی است که در ماههای تازه سپری شده، همراه با دیگر همراهان فکریاش ۲نامه سرگشاده نوشته و به بالاترین مقام اجرایی کشور میگوید چه کند و چه نکند»!
ستوننویس ابتکار سپس از خود سؤال میکند: «چرا چنین فردی ناگهان تصمیم خود برای ننوشتن را آشکار میکند و فراخوان عمومی برای همین رفتار میدهد؟»؟
گوش نکردن، بدترین شکنجه!
اما پاسخی که سرمقالهنویس ابتکار آخوندی به خودش میدهد کم جالب نیست! او نوشته: «مسخره کردن اقتصاددانان در چند نوبت و خالی کردن دولت از این دانشمندان، از سوی رئیس دولت و اعتماد بیش از اندازه به یک جریان درون دولت که حالا محلهای فرماندهی اقتصاد را در چنگ دارند برای نخبگان و خبرگان دلسردی میآورد. رئیس دولت دوازدهم همچون همتای پیشین خود به جایی رسیده که بیتفاوتی نسبت به نقدها را ترویج میکند و این آزاردهنده است. روانشناسان میگویند بیتفاوتی آزاردهندهترین و بدترین نوع خشونتی است که یک فرد یا یک گروه بر فرد و گروههای دیگر تحمیل میکند. در این روزها و هفتهها بیش از گذشته شاهد بیتفاوتی به پیشنهادهای دلسوزانه و کارشناسانه اقتصاددانان و بازیگران اقتصادی در بخش خصوصی بودهایم و اکنون بهنظر میرسد این رفتار به راهبرد دولت تبدیل شده است... این بیتفاوتی بدتر از هر رفتار دیگری است و شاید یکی از دلایل محاق «خودخواسته» رنانی اعتراض به این راهبرد خشونتآمیز دولت باشد».
خلاصه حرفهای اقتصاددان، به زبان ساده!
اگر بخواهیم حرف آن اقتصاددان و این ستوننویس را جمع کنیم و یک رهنمود از آن استخراج کنیم میشود یک واژه مرکب جدید بدون ۱۲میلیون تومان خرجگذاشتن روی دست ملت به اسم «خفقاندرمانی»!
همین سرمقالهنویس البته پیشاپیش به کارآیی این راهکار جدید حکومتی برای حل مسأله و معضل اقتصاد کشور اشاره کرده و نوشته است:
«این یک داروی کشنده... به حساب میآید»!
نکتهای که اقتصاددان و روزنامه حکومتی و خود حکومت فراموش کردهاند!
البته نکات گفته شده در بالا، در نظام مقدس آخوندها غلط نیست، بلکه یک راهکار حکومتی و کاملا ولایی است اما آنچه را که هم اقتصاددان مربوطه و هم رسانههایی که این خبر را پوشش میدهند، فراموش کردهاند این است که:
مردم ایران مدتهاست که از «دکتر علفی» نظام فاصله گرفته و اساساً دیگر با این نظام حرفی برای گفتن ندارند چرا که اینک مدتهاست در خیابانها شعار سرنگونی و براندازی سرمیدهند.
مردم ایران در تاریخ یکصدساله خود به کرات نشان دادهاند که خفقان نمیگیرند بلکه دولتها و نظامهای خفقانآفرین را ساکت! کرده و از صحنه حذف خواهند کرد.