جنبش دادخواهی شهیدان قتلعام ۶۷ و حسابرسی از مسئولان و آمران و عاملان این جنایت دهشتناک علیه بشریت با شتاب پیش میرود. در گام بزرگ دیگری ۱۵۲تن از برندگان جایزه نوبل، مقامات بلندپایه پیشین سازمان ملل و کارشناسان بینالمللی و سازمانهای معتبر غیردولتی در نامهیی بهآنتونیو گوترز، دبیرکل ملل متحد، همچنین خطاب بهدادستان دادگاه بینالمللی جنایی، کمیسر عالی حقوقبشر، رئیس شورای حقوقبشر، کشورهای عضو شورای حقوقبشر و کمیتهٴ سوم مجمع عمومی و گزارشگران ملل متحد خواهان تشکیل کمیسیون بینالمللی تحقیق درباره قتلعام زندانیان سیاسی سال۱۳۶۷ در ایران شدند. طاهر بومدرا، رئیس کمیته بینالمللی عدالت برای قربانیان قتلعام ۶۷ در ایران درباره این نامه گفت: «این اولین بار است که چنین گروه بزرگی از برجستهترین مقامات سابق سازمان ملل متحد از کمیسر عالی و دیگر مقامات ملل متحد میخواهند تا آمران و عاملان قتلعام ۱۹۸۸ را مورد بازخواست قرار دهند».
سخنگوی دبیرکل ملل متحد در نشست خبری خود، ضمن اعلام دریافت این نامه گفت: «همکاران حقوقبشری ما این نامه را دریافت کردهاند و با برخی از امضاکنندگان تماس گرفتهاند». سخنگوی دبیرکل تأکید کرد: «دفتر حقوقبشر و گزارشگر ویژه حقوقبشر در ایران... خواستار حسابرسی از آنها (مقامات رژیم ایران) شدهاند. این موضوعی است که دفتر حقوقبشر و کمیساریای عالی پیاپی بهآن فراخوان دادهاند» (دوچاریچ-۱۵ اردیبهشت).
از سال۱۳۹۵ که خانم مریم رجوی دور جدیدی از جنبش دادخواهی را آغاز کرد. هدف این جنبش اولاً جمعآوری همهٔ اسناد و مدارک مربوط بهاین جنایت از نام و مشخصات شهیدان تا نام شهر و زندان محل شهادت آنها و ثانیاً معرفی آمران و عاملان قتلعام و برانگیختن جامعهٔ بینالمللی و نهادهای ذیربط همچون دیوان بینالمللی لاهه و نهایتاً کشاندن جنایتکاران بهپای میز حسابرسی و محاکمه است. جنبش دادخواهی در پیگیری این اهداف تا امروز گامهای بزرگی بهجلو برداشته است. از جمله قطعنامهٔ ۱۱۸ مجلس نمایندگان آمریکا که حمایت اکثریت اعضای کنگره، با ۲۲۵ رأی را بهدست آورد، قتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷ را «جنایت علیه بشریت» نامید و خطاب بهدولت گفت: «آمریکا باید در هر تحقیقات بینالمللی در مورد قتلعام ۶۷ شرکت کند».
همچنین ۷ گزارشگر ویژهٔ ملل متحد طی نامهیی بهرژیم ایران در مورد قتلعام۶۷ و ادامهٔ خودداری از اعلام سرنوشت و محل دفن جانباختگان، هشدار دادند (شهریور۹۹). گزارشگران ویژهٔ ملل متحد در بیانیهٔ خود خواستار تحقیقات جامع و مستقل درباره اعدامهای سال۱۳۶۷ شده و نوشتند از نظر آنها آنچه اتفاق افتاده جنایت علیه بشریت است. آنها هشدار دادند اگر رژیم ایران بهخودداری از ایفای تعهداتش ادامه دهد، از جامعهٔ بینالمللی خواهند خواست در جهت اجرای تحقیقات و پیگرد موارد مربوط بهقتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷، از جمله از طریق ایجاد یک روند تحقیقات بینالمللی دست بهاقدام بزنند؛ با این نامه رسمی، راه برای برگزاری دادگاهی بینالمللی برای رسیدگی بهجنایات سران رژیم آخوندی بسیار هموار شد.
رژیم و سردمداران جنایتکار آن از این پیشرویهای جنبش دادخواهی وحشتزده شده و سرآسیمه درصدد از میان بردن آثار و مدارک جنایت خود از جمله تخریب جنایتکارانهٔ مزارهای شهیدان قتلعام در شهرهای مختلف همچون اهواز، تبریز، مشهد و غیره برآمدند. آخرین حلقهٔ این جنایت، اقدام برای تخریب مزار خاوران و اختصاص آن بهدفن اموات هموطنان بهایی است که با اعتراض بهاییان و جامعهٔ بینالمللی مواجه شده است. اما این اقدامات جنایتکارانه برای پاک کردن آثار جرم، نهتنها باعث فروکش کردن جنبش دادخواهی نشد بلکه برانگیختگی بیشتر هم در داخل و هم در خارج کشور و در سطح بینالمللی برای دادخواهی خون شهیدان را در پی داشت.
هموطنان، بهخصوص خانوادههای شهیدان با شور و احساس مسئولیتی مضاعف، در پاسخ بهفراخوان خانم مریم رجوی انبوهی سند، تصویر و گزارش از شهدا و مزار آنها و اقدامات رژیم برای امحای آنها ارسال کردند و در یک اقدام درخشان دیگر، ۱۱۱۲تن از اعضای خانوادههای شهیدان سازمان مجاهدین خلق ایران، طی نامهیی بهدبیرکل ملل متحد، رهبران اتحادیه اروپا و رئیس جمهور و مقامات مسئول در آمریکا خواستار اقدام فوری برای جلوگیری از تخریب مزارهای بستگانشان و از بین بردن آثار جرم و جنایت علیه بشریت توسط فاشیسم دینی حاکم بر ایران شدند. در بعد بینالمللی نیز، شاهد تلاش و فعالیت فشرده و شبانهروزی اعضای مقاومت برای ارائهٔ این اسناد بهمجامع بینالمللی بودیم. اکنون مجموعهٔ این تلاشها چنان که دیدیم در اقدام ۱۵۲تن از گزارشگران عالیرتبه و مسئولان پیشین حقوقبشر ملل متحد در نامه بهدبیرکل سازمان ملل، بهثمر نشسته است. گامی بزرگ بهسمت تحقق یکی از اهداف جنبش دادخواهی شهدای قتلعام۶۷.