روز 22بهمن آخوند حسن روحانی در سخنرانی خود حرفی را گفت که در درون رژیم غوغا بهپاکرد.
او خواستار این شد که ریزشیهای درونی که در تضاد منافع باندهای درونی رژیم از قطار آن خارج شدهاند و یا بهزور بیرون انداخته شدند دوباره به قطار سوار شوند.
اما در زمینه تحقق این آرزوی شیخ شیاد با توجه به اوضاع بهغایت بحرانی حاکمیت آخوندی، اظهارنظرهایی که در درون رژیم صورت گرفت، بیانگر این است که قطار آن به آخر خط رسیده است.
در این اظهارنظرها حسرت زمانی خورده میشود که " همه باهم" یعنی همه با خمینی جلاد بودند، و هیچیک از عوامل هم یارای رویارویی با او را نداشتند.
اما واقعیت این است که آه و افسوس نسبت به گذشته دردی از دردهای بیدرمان رژیم را درمان نمیکند.
در شرایطی که طلسم ولایت خامنهای شکسته است، در شرایطی که حکومت با بحران حاد داخلی (سرنگونی) و همچنین انزوای منطقهیی و بینالمللی روبهروست، هرگز امکان تکرار شرایط گذشته وجود ندارد..
آنچنان که شاهد بودیم نمایشات رسوا در 22بهمن 96 نیز تبدیل به صحنه نمایش تفرقه و تشتت درونی رژیم و ضعف و استیصال آن در مقابل مردم ایران شد.
طوری که کیهان خامنهای 23بهمن 96 مینویسد: «بدون شک عدهیی از متن مردم دیروز غایب بودند... از روند کشور و آنچه در ذیل واژه «نظام سیاسی» میشناسند، رضایت ندارند... انقلاب و نهادهای آن و هر کسی که در نظام، کار و مسئولیتی در دست دارد باید تلاش گستردهیی کند تا این بخش از مردم را به قطار انقلاب باز گرداند».
آخوند روحانی نیز در نمایش 22بهمن در زمینه تشتت درون حکومتی میگوید: « انقلاب ما وقتی پیروز شد که همه با هم بودیم در قطار انقلاب مسافران فراوانی بودند، حالا بهطور طبیعی بعضیها خودشون خواستند از قطار انقلاب پیاده شدند برخی هم از قطار انقلاب پیاده کردیم که میتوانستیم پیاده نکنیم و امروز باید همه را دومرتبه به سوار شدن قطار موفقیت و پیروزی انقلاب دعوت کنیم ما همه یک ملتیم ما همه یک آرمان داریم ما همه در پی عظمت ایران بزرگ هستیم...». (تلویزیون رژیم 22بهمن 96)
آخوند حسینی بوشهری امام جمعه خامنهای در قم در جمع مزدوران حکومتی در رشت با اشاره به نفرت مردم نسبت نظام فاسد ولایت فقیه،آنرا بهمثابه تهدید اصلی برای رژیم میداند و میگوید: «تهدید داخلی دیگر این است که نسل جوان ما از آرمانهای انقلابمون فاصله بگیرند مردم ما آرام آرام عکس العملی در مقابل ناهنجاریها از خود نشان ندهند و بیتفاوت شوند اینها تهدیدات داخلی برای یک کشور است... ».
معنای روشن اظهارات فوق این است که در شرایط کنونی و در شرایطی که قیام ایران ورق را علیه نظام برگردانده است، برای جلوگیری از سقوط آن به سراشیب سرنگونی باید ارکان و اجزای آن دست به دست هم بدهند واز آن جلوگیری کنند.
اما واقعیت این است که این امر خیالی باطل است، زیر هرگز امکان وحدت باندها و عناصر درونی آن وجود ندارد و پیاده شدگان از این قطار نیز هرگز به داخل آن برنمی گردند.
زیرا نه چنین شرایطی برای وحدت وجود دارد، و نه مردم بهپاخاسته فرصت دیگری به رژیم میدهند تا باندهای درونی آن که سر و ته یک کرباسند مجدداً در برابر مردم صفآرایی کنند.
حرف اصلی را مردم در قیام ایران، آنجا که گفتند "اصلاح طلب، اصولگرا، دیگر تمام شد ماجرا" زدند که بهمعنای این است که ایادی و باندهای نظام ولایت فقیه همه باهم باید از قطار حاکمیت پیاده شوند و گورشان را گم کنند.
حرف دیگر مردم این است که خود مردم که سکاندار انقلاب بهمن 57بودند در انقلاب و قیامی دیگر میتوانند آن انقلاب را به بلوغ برسانند و میتوانند بر سرنوشتشان حاکم شوند.
این امر نیز در حاکمیتی میسر است که در آن هیچ اثری از سرکوب، فساد، رانتخواری و... نباشد و مردم در آزادی و آسایش زندگی کنند.
بنابراین قطعاً قطار حاکمیت آخوندی در سراشیب پایانی است و هیچ ترفندی هم توسط رژیم نمیتواند مانع سرنگونی آن به دره سقوط شود.