خامنهای در ۱۹بهمن۹۶ یک فرافکنی قابل توجه کرد که بعدها بلای جان او شد و سر از طنزها، طعنها و شبکههای اجتماعی درآورد و نقل نقلها شد. او ناخواسته خود و بیت مافیاییش را آدرس داد.
«عدالت لازم است باید با فساد و ظلم مبارزه شود، البته خیلی سخت است، فساد مثل اژدهای هفت سر افسانههاست. یک سرش را که میزنی با شش سر دیگر حرکت میکند. از بین بردنش آسان نیست. آن کسانی که متنفع از فساد هستند برخورد با اینها کار بسیار سختی است ولی حتماً باید انجام بگیرد».
رسانههای حکومتی اگر چه از این اعتراف و فرافکنی، پوسترها و اینفوگرافیهای متعدد ساختهاند ولی با نگاه به آنها بیاختیار آدرس بیت خامنهای بهعنوان آشیانهٔ اژدهای هفتسر فساد در اذهان تداعی میشود.
اکنون که نامزدهای نمایش خیمهشببازی انتخابات، یکدیگر را به فساد متهم میکنند و هر کدام میکوشند در این راه سنگتمام بگذارند. سیاه بازی آنها از نگاه یک روزنامهٔ حکومتی نیز پنهان نمانده است.
«در کارزارهای انتخاباتی گوناگون بهطور مکرر مشاهده میشود که همه نامزدهای انتخابات اعم از شورای شهر، مجلس و ریاستجمهوری حرف از فساد و ساختار آن و فراگیریاش میزنند؛ یعنی بهطور مطلق همه پذیرفتهاند که فساد در همه سطوح و در بالاترین حد وجود دارد» (همدلی. ۱۸خرداد ۱۴۰۰).
توجه کنید. مینویسد «بهطور مطلق همه پذیرفتهاند که فساد در همه سطوح و در بالاترین حد وجود دارد؛ آن هم فساد ساختاری و فراگیر. جالب است که «اغلب کسانی که حرف از فساد و گاه مبارزه با آن میزنند سالهاست در مصدر امورند و معلوم نیست چرا در این باره هیچ کاری نکردهاند» (همان منبع).
در واقع یک سر اژدهای فساد سر دیگر را یا سرهای دیگر را به فساد متهم میکند. همهٔ آنها در مورد دیگری درست میگویند. این اژدهای در حال لولیدن و خزیدن و شرارهافشانی و غثیان، برای رد گم کردن، سری را پیش میاندازد تا سرهای دیگر خود را بدزدد و این دور ملالآور تا بینهایت تکرار میشود.
«در مورد فساد با وجود اینکه سعی در پوشیده نگهداشتنش میرود، اما هر روز از گوشهیی سری از این اژدهای هزار سر بیرون میزند و بخش عظیمی از منابع ملت را میبلعد. درباره فساد چنان بهراحتی و روانی سخن گفته میشود که انگار گوینده به افتخاری دست پیدا کرده که با آب و تاب از آن سخن میگوید؛ افشاکنندهای که از قضا خود جزو ارکان سیاسی و اقتصادی یک نظام است و با ارائه آمار و شواهد بهوجود لایههای پیچیده فساد اشاره میکند» (همان).
واقعیت این است که ما با پیچیدهترین نوع فساد در داخل حاکمیت دینی مواجه هستیم. هیچ بخشی از این ساختار مافیایی را نمیتوان یافت که خون تاریک فساد در شریانهایش جاری نباشد. فساد و جنایت در این حاکمیت عنان به عنان پیش میروند. یکی محافظ و سپر دفاعی دیگری است و برعکس. تمام سرنخهای فساد را دنبال کنیم، در نهایت به یک آدرس شناختهشده میرسند: بیت خامنهای.
اینجا جایی است که اینفوگرافیها آن را آدرس نمیدهند و روزنامههای حکومتی صم بکم عمی از کنار آن رد میشوند و به عبارتپردازیهای کلی اکتفا مینمایند؛ زیرا خط قرمز نظام است. زیرا اگر ف را بگویند باید تا فرحزاد پیش بروند.
اما چه کسی است که نداند هر گاه کاندیداهای نمایش انتخابات به فساد اشاره میکنند یا هر یک از مهرههای باند غالب و مغلوب نظام که کلمهٔ «فساد» را لقلقهٔ زبان میکنند، دارند خود را آدرس میدهند. نه، درست این است که بگوییم بیت خامنهای (آشیانهٔ اژدهای هفتسر فساد) را آدرس میدهند.
تکرار این کلیدواژه در مناظرههای نمایشی، چنان مشمئزکننده و مشامآزار شده است که صدای خودشان را نیز درآورده است.
آیا این از علائم پایانی و به سر رسیدن سرآمد استبداد دینی نیست؟