همزمان با افزایش نرخ خودکشی در میان مردم محروم آمار خودکشی در میان کودکان و نوجوانان افزایش یافته و ماهیت و کیفیت آن نیز هولناکتر از گذشته است.
کودکان و نوجوانانی که طی روزهای گذشته اقدام به خودکشی کردهاند از خانوادههای فقیر هستند.
شدت خودکشی در میان کودکان و نوجوانان بهدلیل فقر طوری است که رسانههای وابسته به رژیم با اینکه میدانند که این امر باعث رسوایی و فضاحت نظام میشود ناگزیر به درج مواردی از آن میشوند.
کودکانی که امیدی به آینده ندارند و آینده خود را در سیمای فقرزده پدر و مادر و سایر اقوام نزدیک خود میبینند، که بسیاری از آنها حتی قادر به تهیه نان خالی برای سفرههایشان نیستند.
در استان بوشهر دو کودک بهدلیل فقر خانوادههایشان و عدم امکان برای تهیه گوشی جهت شرکت در کلاسهای «سامانه» شاد اقدام به خودکشی کردند.
مقامات در آموزش و پرورش استان بوشهر تکذیب کردند که دلیل خودکشی یکی از کودکان نداشتن گوشی بوده در صورتی که مادر محمد موسوی گفت: «مدیر مدرسه محمد چندبار گفته بود که میخواهد به سه دانشآموز گوشی بدهد اما این اتفاق نیفتاد. هیچ گوشیای در کار نبود و تنها دلیل غصه پسرم که باعث شد این بلا را سر خودش بیاورد همین نداشتن گوشی بود».
فرماندار نیشابور از خودکشی سه نفر در این شهر خبر داد که سن آنها ۱۵، ۱۷ و ۲۲سال بوده و دو نفر از آنها فوت کردهاند.
یک کودک ۱۰ساله ایلامی هم بهخاطر فقر و نداری خانوادهاش خود را حلقآویز کرد و فوت کرد.
در پارسآباد مغان در استان اردبیل یک نوجوان ۱۶ساله با یک اسلحه شکاری اقدام به خودکشی کرد و جان سپرد.
در روستایی از توابع ارومیه دختر ۱۳سالهای بهدلیل فقر مالی خانواده و نداشتن تلفن هوشمند و عدم امکان شرکت در کلاسهای آنلاین خودکشی کرد و جان سپرد.
و….
واقعیت این است که وزرات بهداشت دولت آخوند حسن روحانی و سایر نهادهای ذیربط هیچگاه آمار دقیق خودکشی و مرگ ناشی از آن بهخصوص خودکشی کودکان و نوجوانان را اعلام نمیکنند.
قطعا موارد خودکشی کودکان بیش از مواردی است که رسانهها اعلام میکنند همچنان که در این رابطه یک کارشناس حکومتی به نام مصطفی اقلیما گفت: «آمارها اعلام نمیشود مگر اینکه علنی شود. البته مدتی بعد هم دوباره سروصداها میخوابد. دولت آمار نمیدهد و خیلی از خانوادهها نیز علت مرگ فرزند خود را خودکشی اعلام نمیکنند. حتی درباره کرونا نیز آمار درستی ارایه نمیشود». (سایت برترینها ۱آبان۹۹)
البته همین مواردی که از خودکشی کودکان و نوجوانان رسانهیی میشود از فاجعه ناامیدی در میان کودکان و جوانان خبر میدهد.
برای دربردن نظام از زیر بار فاجعه خودکشی کودکان رسانهها و مهرههای حکومتی بعضاً تلاش دارند عوامل دیگری جز فقر را علت خودکشی کودکان و نوجوانان قلمداد کنند.
اما واقعیت این است که خودکشی ربط مستقیمی با فقر گسترده خانوادهها دارد، همچنان که کودکانی که به خودکشی آنها در نقاط مختلف کشور اشاره شد همگی بهدلیل فقر خانوادههایشان دست به خودکشی زدهاند.
وقتی در کشور گرانی بیداد میکند، وقتی بیکاری در میان خانوادههای فقیر روزبهروز گسترش مییابد، و بسیاری از خانوادهها امکان تهیه حداقلهای معیشتی و حتی پوشاک فرزندان خود را ندارند، خودکشی کودکان و نوجوانان بازتاب چنین وضعیت هولناکی است.
این وضعیت ناشی از فساد نهادینه سیاسی و اقتصادی آن است که در این رابطه خبرگزاری تسنیم نوشت: «حضور افراد صاحب ثروت در مراکز مهم قدرت، جایی که تصمیمات کلان اجتماعی و اقتصادی کشور گرفته میشود، مؤید این مطلب است که فقر گرچه با شاخص اقتصادی سنجیده میشود و نمود اجتماعی دارد، اما یک پدیده مربوط به سیاستگذاری و حوزه سیاست است اگر امر سیاست بهنحوی باشد که برخی نشستگان بر شاهراه مدیریت، یا خود صاحب سرمایههای کلان باشند و یا در نفوذ صاحب سرمایه بهسر ببرند، طبیعتاً ریلگذاری سیاستها و تصمیمات به شکلی انجام میشود که مسیر توزیع سرمایهها و درآمدهای ملی از شکل عادلانه خود منحرف شده، و به سمت تأمین منافع گروهی خاص و معدود کشیده میشود. و آنچه به سایر اقشار میرسد، با توجه به نسبتشان با مرکز سرمایه کم و کمتر شود تا جاییکه که به عدهیی از مردم سهمی بسیار ناچیز، معادل صفر، میرسد». (خبرگزاری تسنیم ۳آبان۹۹)
واقعیت این است که نظام فاسد و غارتگر آخوندی که عامل تحمیل فقر و تبعیض بر اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران است هرگز نمیتواند در فقر کشنده حتی تخفیفی بهوجود بیاورد. توزیع نابرابر درآمد و ثروت در کشور آنچنان است که تنها اقلیتی محدود (۴درصدی) روزبهروز ثروتمندتر و پروارتر میشوند و به عکس اکثریت مردم محرومتر و تنگدستتر. بنابراین تنها راه بهروزی و رهایی مردم محروم ایرانزمین کنار زدن حاکمیت و اقلیت غارتگر است. قیامهای سالهای اخیر بهخصوص قیام آبان۹۸ بهدنبال تحقق همین مهم بودند.