صحبتهای خامنهای بیانگر تنگناهای نظام
صحبتهای خامنهای در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران به تاریخ ۱۰مهر ۹۸ دربرگیرندهٔ نکاتی قابلدرنگ است. توجه در آنها ما را نسبت به وضعیت کنونی نظام ولایی و تنگناهای آن بهروز میکند.
خامنهای در این صحبتها اذعان کرد که سفر نیویورک برای رئیسجمهور نظامش، در حکم نمایش یک شکست بوده است؛ نمایشی که در آن حسن روحانی با وجود دادن مانور قهقهه و شل کردن کیسه برجام مرده نتوانست امتیاز تعلیق تحریمها را از طرف مقابل بگیرد و چارهای جز این ندارد که باز هم به کاهش تعهدات هستهای یعنی شلیک به شقیقهٔ جنازهٔ برجام مرده ادامه دهد.
ریزش در سپاه پاسداران
برای نخستین بار خامنهای اعتراف کرد که «در سپاه نیز ریزشهایی وجود داشته است». این البته چیز غریبی نیست. سلسلهای از بریدگیها در رأس سپاه، خود را با تمایل به کار فرهنگی و در بدنهٔ آن با جدا شدن از رژیم خود را نشان داده است. خامنهای نه تنها این را حاشا نکرد با گفتن جملهٔ «...قضاوت قاطع بنده این است که در سپاه، غلبه با رویشها بوده است» موضعی ضعیف اتخاذ نمود.
خامنهای با تقلید ناشیانه از خمینی که برای رنگکردن پاسداران آرزو میکرد که کاش پاسدار میبود، اساسهای دستآموز خود در سپاه جهل و جنایت را «فرزندان» خود خواند و خواستار جلوگیری از روحیهباختگی آنان شد. او از این روحیهباختگی با ترم «پیرشدن!» نام برد.
آن حادثهٔ بزرگ که خلیفهٔ ارتجاع را نگران کرده، همان وضعیت انفجاری جامعه و پیشرفتهای پیدرپی مقاومت و اعتلای جایگاه و موقعیت مجاهدین است. حادثهٔ بزرگ همان انقلاب در راه است که از هماکنون بارقههای آن بهوضوح دیده میشود. خامنهای با زبان آخوندی از هارترین نیروی سرکوبگر خود میخواهد که در برابر آن جا نزند و روحیهٔ خود را حفظ کند.
خامنهای آشکارا تصریح کرد که منظور او از «پیرنشدن» حفظ روحیهٔ سپاه پاسداران است. روحیه یا حال و توان سرکوب و جنایت همان چیزی است که نیروی پیر شده و از رمق افتادهٔ سوگلی نظام ـ در سراشیب سرنگونی ـ آن را از دست داده است.
ترس و روحیهباختگی سپاه
خامنهای در این دیدار جملهای نیز گفت که قابلتوجه است:
«یکی از خصوصیات بارز سپاه از ابتدا تاکنون، سینه سپر کردن و حضور در صف مقدم مواجهه با حوادث بزرگ بوده است که این روحیه باید حفظ شود».
آن «حادثهٔ بزرگ» که خلیفهٔ ارتجاع را نگران کرده، همان وضعیت انفجاری جامعه و پیشرفتهای پیدرپی مقاومت و اعتلای جایگاه و موقعیت مجاهدین است. حادثهٔ بزرگ همان انقلاب در راه است که از هماکنون بارقههای آن بهوضوح دیده میشود. خامنهای با زبان آخوندی از هارترین نیروی سرکوبگر خود میخواهد که در برابر آن جا نزند و روحیهٔ خود را حفظ کند.
صدور ترور، واجبترین واجب! نظام
یکی از موضوعات دیگری که در این سخنرانی به آن پرداخته شد، تأکید خامنهای بر ادامهٔ صدور بحرانهای آستانهٔ سرنگونی به خارج مرزهای ایران و ادامهٔ تروریسم(عمق راهبردی!) بود. او بهوضوح گفت که ادامهٔ حیات رژیمش در گرو «قناعت نکردن» به «چهاردیواری» ایران است. خامنهای نیاز مبرم نظامش به اعمال تروریستی را «واجبترین واجبات» خواند و گفت: «برخی متوجه این مسأله نیستند».
ترجیعبند «نترسید!»
شاهبیت سخنان خامنهای اما در جایی بود که او ترجیعبند ترس از سرنگونی را باز هم تکرار کرد و گفت: «از دشمن نترسید اما کاملاً هوشیار باشید و ارزیابی واقعی و صحیحی از دشمن داشته باشید».
ماحصل اینکه این دیدار بهجای اینکه اقتدار پوشالی نظام را به رخ بکشد، ترس بالا تا پایین نظام را از تحولات آتی به نمایش گذاشت.
در این جملهٔ او دقت کنید:
«نباید از دشمن هر اندازه هم که قوی باشد، ترسید اما نباید دشمن را، هر چقدر هم که کوچک باشد، به حساب نیاورد».
این جمله را از هر طرف که بخوانی معنیاش چیزی جز این نیست که باید از دشمن ترسید. این توصیه به ترس، قبل از هر چیز بیانگر ترس خامنهای است.
***
راستی خامنهای از کدام دشمن میترسد که اینگونه نمیتواند ترس خود را حتی در یک دیدار رسمی و بیرونی شده، با سردمداران سرکوبگرترین نیروی نظامیاش کتمان کند؟