در قیام دی امسال، قیامکنندگان بارها به اشغالگر بودن حکومت آخوندها اشاره کردند. شعارهایی مثل «میجنگیم، میجنگیم، ایرانو پس میگیریم» و «...» مصداق همین معنا بود و میباشد.
حکومت اشغالگر تنها به فکر اعمال سلطه و تطاول خودش است. نه به فرهنگ و سنتها و علائق مردم تحت اشغال اهمیتی میدهد و نه خودش را پاسخگوی مشکلات و اعتراضات و مطالبات آنان میداند. او آمده است سلطهگری و تحکم و تطاول کند و از این نمط، بهرههای مالی و جانی ببرد و ارتزاق برتری و اشغالگری کند. از اینرو است که هرگز پیوندی میان جامعهٔ تحت اشغال با نیروی حاکم صورت نمیگیرد. اگر به تبلیغات این ۴۰سال آخوندها توجه و دقت کنیم، همواره از جوشنخوردن مردم و مشخصاً جوانان با «ارزشهای اسلامی» آخوندی نک و ناله کرده و هشدار و هراسشان از شکست انقلاب (اسلام ارتجاعی قرون وسطایی) را پنهان نمیکنند.
از همان اول اشغالگری، مردم سفره و حساب و راه و مرام و داد و ستدشان را با اشغالگر تعیینتکلیف میکنند. این تعیینتکلیف چیزی جز نفرت و انزجار و کینه و طرد و بدبینی و بیاعتمادی نیست. حالا اگر نیرو و قوای اشغالگر با حربه و فریب و سکهٔ مذهب به تطاول بپردازد، این تعیینتکلیف، بار مضاعف و حدتوشدت بیشتری مییابد.
همه اینها اکنون در میهن ما بین مردم و اشغالگران ولایت فقیهی رخ داده و دههها از این نبرد پنهان و آشکار گذشته و جریان دارد. یکی از صحنههای نبرد مردم با اشغالگر، اصرار و سماجت مردم بر سر سنتها و فرهنگشان است. رفتار مردم ایران عیناً در مقابل اشغالگران کهن ایران و با همان سابقهٔ فرهنگی و تاریخی، اکنون در مقابل اشغالگران ولایت فقیهی جریان دارد و بهدلیل آگاهی و شناختشان نسبت به ارتجاع آخوندی، سماجت و اصرارشان در حفظ سنتها و فرهنگشان سرسختتر گشته است.
۴۰سال است مردم ایران مقابل تجاوزکاران ارتجاع مذهبی آخوندی از عید نوروز، سیزدهبدر، مهرگان، یلدا و چهارشنبه سوری کوتاه نیامدهاند؛ که برعکس هر چقدر هم توانستهاند از این سنتها برای مقابله و عقبنشاندن اشغالگران آخوندی، سود برده و موفق شدهاند. یک مبارزهٔ فرهنگی بهظاهر پنهان از همان ۴۰سال گذشته شروع شد و در ادامهاش به مبارزهیی سیاسی بر سر همین سنتها بالغ گردیده است.
یکی از این سنتهای ملی و فرهنگی که سالیان سال است دودش به مشاعر و دماغ اشغالگران رفته و میرود، مراسم چهارشنبه سوری است. از نظر مردم ایران ـ بهطور خاص جوانان ـ این مراسم همواره یک مجال و فرصت نادر برای رویارویی با حکومت آخوندی است. حکومت هم سالهاست با اعزام چماقداران موتورسوار و پیاده تحت عنوان نیروی انتظامی و پاسدار و بسیجی، تلاش کرده چهارشنبه سوری را بر سر مردم خراب کند؛ اما همیشه هم شکست خورده است. مهمترین شکستش در استیصال مقابل باور و اراده و خواست مردم در رودررویی با حکومت برای نگهداشت فرهنگشان بوده و میباشد. این روند باعث شده که روز چهارشنبه سوری، کابوسی برای حکومت ولایتفقیه شود. حکومت میخواهد جلوههای زیبای زندگی و فرهنگ ملی ملتی را با دجالگری مذهبی نفی و تحقیر کند، ملت هم با علم به ریشهدار بودن سنتها و فرهنگشان در تار و پود تاریخ میهنشان، از آن سلاحی میسازند و هر سال هم صیقلش میزنند تا برندهتر و نافذتر و اثرگذارتر علیه اشغالگر شود. اینگونه است که در نظامهای دیکتاتوری مذهبی، همهچیز زندگی و بود و نبود مردم، سیاسی میشود و در ترازوی تعادلقوا با حاکمیت مستبد، بدل به وزنه و جایگاهی مهم میگردد.
اکنون اما مراسم چهارشنبه سوری از پس قیامی میرسد که تمامیت دستگاه ولایتفقیه را به «پایان یک ماجرای فریب» کشانده است. یعنی کل نظام ولایی در ذهن و عین مردم ایران تعیینتکلیف شده و نفی مطلق گردیده است. اکنون چهارشنبه سوری یکی از پهنههای نبرد سیاسی و فرهنگی برای نفی حاکمیت اشغالگر آخوندی است. این پهنه هم از همان میدانهای در تقدیر و ناگزیر رویارویی مردم ایران با ولایت فقیه میباشد.
اینها توفانهای بادهایی هستند که حکومت ناجمهوری آخوندی از فردای سر کار آمدنش کاشت. حکومتی که در خصوصیترین وجوه زندگی مردم دخالت میکند؛ حکومتی که با نبض فرهنگی و اجتماعی سنتهای مردم درمیافتد تا سلطهٔ توتالیتاریستیاش را اعمال کند، حالا قدرت زمانه را در یکپارچه شدن مقابلهٔ مردم بنگر که چهسان همان سنتها را بدل به هراس و بنبست حاکمیت کردهاند.
اکنون چهارشنبه سوری بهمثابه ستارهیی از ستارگان دنبالهدار قیام مردم ایران علیه سراپردهٔ دستگاه ولایت فقیه شده است؛ آنقدر که امروز امامان جمعه ( جنایت) نظام آخوندی در یک کر هماهنگ، هراسشان را از چهارشنبه سوری امسال پنهان نکردند. آنها که هنوز آثار قیام دی زیر پایشان را میلرزاند، در وحشت از تکرار قیامی دیگر، تلاش کردند نظام را با اصل سنت چهارشنبه سوری موافق نشان دهند؛ در حالیکه در ۴۰سال گذشته همواره آن را خلاف شرع اسلام جلوه میدادند و فرهنگ ایران را تحقیر میکردند.
اکنون که شعلههای چهارشنبه سوری بدل به پارههای آتش در سراسر ایرانزمین شده است و هر روز شاهد گر گرفتن شهر و روستایی علیه کلیت نظام آخوندی هستیم، اکنون که چهارشنبه سوری رویارویی اعلامشده میان مردم و رژیم گشته است، باید که مناسبت آن را بدل به قیام سراسری شعلههای سرکش در نبرد با اشغالگران میهن کنیم.