خامنهای و دستگاه قضاییاش با آنکه بارها با مجاهدین پنجه در پنجه شده و صحنه را باخته است، اینبار نیز دچار یک اشتباه محاسبهٔ فاحش شد. ولیفقیه شاخشکسته و قافیه باخته گمان میکرد با انتشار ۱۰۴اسم از مجاهدین، آنها را در لاک تدافعی فروخواهد برد؛
میپنداشت از فردای انتشار این اسامی، جوانان شورشگر، کانونهای شورشی و خلق قهرمان ایران از بیم داغ و درفش و دستگیری و اعدام، از فعالیتهای براندازانه و پراتیکهای انقلابی منصرف خواهند شد و در کنجی خواهند خزید تا سر و کارشان با شحنههای حکومتی نیفتد؛
و در نتیجه، در سالگرد قیام سراسری به جای پرداختن به کارزار سرنگونی، وارد لابیرنتی بیانتها از اقدامات حقوقی خواهند شد تا خود را از تبعات این دادگاه کاریکاتوری و احکام مشعشع آن وارهانند.
خامنهای گویی از یاد برده بود که ولینعمت گوربهگور شدهاش در سال۶۷ حکم قتلعام مجاهدین را صادر کرده پیشتر از آن نیز آنها را مهدورالدم نامیده بود.
اعلام محاکمه و تقاضای معرفی وکیل برای کسانی که بارها طناب دار خود را بوسیده و مرگ را به سخره گرفتهاند، یک اقدام پیشاپیش شکستخورده است.
انگار فراموش کرده بود که ۳۰هزار تن از زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ [که بیش از ۹۰درصد آنها از مجاهدین بودند] مرگ سرخ را با افتخار برگزیدند تا بر موضع مبارزاتی و مجاهدی خود استوار بمانند؛
پنداری نمیدانست که درافتادن با نام سرخ و ممنوع «مجاهد خلق» در شرایط انفجاری حاکم بر ایران، تاوانی سخت و پشیمانکننده دارد.
آری، در مخیلهاش نمیگنجید که مسعود رجوی [نخستین نام در لیست سرخ ۱۰۴نفره] با انتشار یک پیام، برای شرکت در دادگاه اعلام آمادگی کند و بار دیگر همچون گذشته خامنهای و جلادانش را به دادگاه فرا بخواند و به چالش بکشد.
«با بسی افتخار از ایستادگی و مقاومت و عملیات مجاهدین سربدار و مجاهدان سرموضع علیه فاشیسم دینی و با تأکید بر حقانیت و ضرورت هرآنچه تاکنون علیه دشمنترین دشمنان مردم ایران کردهایم، بهعنوان نخستین مسئول مقاومت و ارتش آزادیبخش ملی ایران در جنگ داخلی با ارتجاع ولایت فقیه، برای محاکمه در هر دادگاه و مرجع بیطرف بینالمللی بار دیگر اعلام آمادگی میکنم.
مقاومت ایران در هر حال حقوقدانان و وکلای بینالمللی و نمایندگان پارلمانها را حتی برای شرکت در دادگاهی که رژیم میخواهد در قضاییه جلادانش برگزار کند معرفی میکند؛ به شرط اینکه رژیم بهانه نیاورد، طفره نرود و از قبول آنها شانه خالی نکند».
اندکی پس از انتشار این پیام آتشین، در رسانههای مقاومت و فضای مجازی، توفانی از همبستگی و برانگیختگی انقلابی در یاران مقاومت، جوانان شورشگر، اعضای کانونهای شورشی و ایرانیان آزاده وزیدن گرفت و فضای سیاسی ـ اجتماعی ایران را در نوردید.
مسعود رجوی در پاسخ به تقاضای تعیین وکیل برای دفاع از خود نوشته بود:
«وکلای من همانا بیش از ۸۰میلیون ایرانی در جبهه خلق بهویژه شورشگران و کانونهای شورشی، جوانان دادخواه بلوچ و عرب و پیشمرگان کرد و نوادگان ستارخان و سردار جنگل و مصدق در سراسر میهن هستند. من در دیکتاتوری شاه به اعدام محکوم بودم، در دیکتاتوری شیخ نیز نشان افتخار نخستین محکوم به اعدام را داشته و دارم. میخواهم این شرف و افتخار را داشته باشم که مجاهد بمانم و مجاهد بمیرم».
در داخل و خارج ایران شاهد آن بودیم که کاربران توئیتر با هشتگهای «منم مجاهدم» و «بفرمایید دادگاه» اعلام کردند که خود را مجاهد میدانند و افتخار میکنند که بهعنوان نفر صد و پنجم در لیست ادعایی رژیم قرار گیرند. گسترش روزافزون این لیست، صفی بیانتها از دادخواهان و قیامآفرینان را به میدان میآورد که برای برپایی دادگاه خلق لحظهشماری میکنند.
انتشار نام سرخ و ممنوع «مجاهد خلق» و «مسعود رجوی» در فضای مستعد و انفجاری ایران و کوچهها و خیابانهای ملتهب آن، راه بهگر گرفتن دوباره شعلههای قیام سراسری خواهد برد. پرهیب این قیام، اینبار هولناکتر از پیش در کمین عمامهداران است.
بیگمان خامنهای و اتاق فکر عنکبوتیاش، افتادن در چنین مهلکهیی را پیشبینی نمیکردند و تا همین الآن از غلط کرده پشیمان شدهاند.