728 x 90

فقر و گرانی؛ تیغی بر گلوی شادی

فقر و گرانی؛ تیغی بر گلوی شادی
فقر و گرانی؛ تیغی بر گلوی شادی

ایران بی‌لبخند!

در روزهای قطع مستمر برق و از بین رفتن سرمایه‌های کسب و کار مردم و از طرفی فریاد و دادخواهی و اعتراض‌شان، چه حالی به شما دست می‌دهد و چه فکری می‌کنید، وقتی این عبارت را می‌خوانید؟

«سند شادی و نشاط اجتماعی تدوین شد.»(روزنامه آرمان امروز، ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از قول مشاور وزیر و دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور)  

همین عبارت مضحک نشان می‌دهد که نظام ملایان نسیه را تصویب می‌کند، اما جنایت، گرانی، قطع برق و غم را علیه مردم اجرا می‌کند.

به‌طور خاص این‌ روزها پس از جنایت در بندر عباس و قطع مستمر برق، از شش جهت ایران ندا درمی‌رسد که غبار غم و اضطراب بر چهره‌ی مردم نشسته است. ایران امروز، نه فقط در رنج اقتصادی و بحران‌های سیاسی، بلکه در فقر شادی و نشاط غرق است.  

 

اعتراف به ساختاری دشمن شادی

امروزه حتی نمایندگان مجلس ارتجاع ــ که همه از فیلتر شورای نگهبان و تأیید ولی فقیه عبور کرده‌اند ــ از نبود «الزامات حداقلی برای حکمرانی» سخن می‌گویند و اعتراف می‌کنند:

«چرا برنامه‌های توسعه‌ای و قوانین ما به نتیجه نمی‌رسند؟ پاسخ روشن است؛ الزامات حداقلی حکمرانی مطلوب برای توسعه و پیشرفت هنوز در کشور ما فراهم نشده است.»

در وصف آن عبارت مضحک، حتی همین رسانه‌ی حکومتی گواهی می‌دهد که:

«آیا مردم با این سند شاد می‌شوند؟ مگر زمینه‌های غم و کمبود نشاط اجتماعی در جامعه ایرانی که یکی از غمگین‌ترین کشورهای دنیا در میانگین‌های جهانی است، گُنگ یا ناشناخته است؟ لابد قرار است لبخندها طبق بند و تبصره بیایند و بروند».  

این رسانه‌ی حکومتی به دو نمونه از چنین «تدوین» و «مصوبه‌»هایی اشاره می‌کند که جز خاک خوردن در لای زونکن‌ها، سرنوشتی نداشته‌اند:

«سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از شاخص‌های پیشرفت آن از جمله در حوزه اقتصادی، اجتماعی و علمی محقق نشده‌ است. سند ملی زنان و خانواده به‌دلیل رویکردهای سیاسی و فرهنگی متفاوت، اجرای جدی نیافته است.»

 

دشنه در گلوی شادی

همین رسانه‌ی حکومتی گواهی داده که «گزارش جهانی شادی در سال ۲۰۲۴، ایران را در رتبه‌ی ۱۰۱ از میان ۱۳۷ کشور جهان قرار می‌دهد». این آمار چیزی فراتر از عدد است: بیانیه‌یی از شکست یک نظام در تأمین حداقل کیفیت زندگی برای مردم است. شادی، نیاز به حداقلی از آسایش، آزادی، امید و امنیت دارد. در حالی که فقر، بیکاری، تورم افسارگسیخته، فرار مغزها و مهاجرت نخبگان و بحران‌های زیست‌محیطی، دمنده‌ی اضطراب و ناامنی و غم بر زندگی مردم و دشنه بر گلوی شادی‌ها شده‌اند. در کشوری که مردم نگران آب و برق و هوا باشند، ولی فقیه و ملازمان چاکرمنش دربار ولایت، جایی برای تفریح و آرامش روانی باقی نگذاشته‌اند.

حاکمیتی که با تحمیل سبک زندگی و نظارت امنیتی بر هر نوع ابراز احساسات و اعتراضات، جامعه را به بند کشیده، اولین خصیصه‌اش دشمنی با تجمع مردم برای شور و نشاط و جلوه‌های شادی‌آور زندگی‌ست. چنین کشوری، طبعاً در رده‌بندی جهانیِ شادی، جایی جز رده‌های انتهای جدول را ندارد.

 

امید در دل تاریکی

با همه‌ی سیاست‌ها و مظاهر نکبت‌آفرین، نحوست‌زا و غم‌افزای حاکمیت آخوندی، درست در مقابل عبارت مضحک مشاور وزیر و دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور، اکثریت مردم ایران تسلیم این نکبت و نحوست نشده‌اند و شادی را به کنشی اعتراضی در هیأت قیام‌ها و اعتراضات سیاسی و اجتماعی، در برابر غم تحمیل‌شده‌ی حکومتی تبدیل کرده‌اند.

اکثریت مردم ایران البته شادی واقعی، ملی و تاریخی را در نابودیِ حاکمیت، سیاست و مظاهر فساد، سرکوب و جنایت می‌جویند؛ وقتی که شاهد تاریخیِ عدالت، آزادی، برابری و رفاه را در آغوش گیرند. 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/4aabc4fe-09af-4463-aceb-3e2ea0d3b72f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات