در هنگامهای که نظام در بحرانهای جهانی و منطقهییاش بهحالت رکود و بنبست و بیراهحلی رسیده، بحرانهای اقتصادی، اجتماعی را هم با سانسور و سرکوب مسکوت گذاشته است اما جامعه خروشان از یکسو هر روز به اعتراضاتش ادامه میدهد و از سوی دیگر، در درون رژیم نسبت به گسست در حاکمیت و گسل بین مردم و نظام به یکدیگر هشدار میدهند.
ریزش و بریدگی پاسدار جعفری سرکردهٔ سابق سپاه، بارزترین نمود گسست در حاکمیت آخوندی است، اما گسست در رژیم اشکال دیگری هم دارد که یک نمونهاش را آخوند مسیح مهاجری از دستیاران رفسنجانی در روزنامهٔ جمهوری اسلامی ۹تیر اذعان کرده و ضمن ابراز وحشت از پیآمد آن از جمله نوشته است: «امروز جامعه ما با توجه به آنچه در استانها و شهرستانها میگذرد، متأسفانه بهشدت دوقطبی شده است. دوقطبی بودن و آثار شوم آن در شهرستانها بسیار بیشتر از تهران نمایان میشود، در محیطهای کوچک، اختلافنظرها جلوه بیشتری دارند و بسیار سریعتر آثار مخرب خود را نشان میدهند. این وضعیت، باعث خوشحالی مخالفان انقلاب و نظام و جسورتر شدن آنها نسبت به اصول، آرمانها و ارزشها میشود».
وی گسست درون حاکمیت را ناشی از عملکرد سردمداران نظام دانسته و افزوده است: «بزرگان باید با تجدیدنظر در روشها و منشهای خود مانع عمیقتر شدن این وضعیت خطرناک شوند».
ولی آنچه که بیشتر مقامات حکومتی و کارگزارانشان را نگران کرده گسل عمیق بین مردم و حاکمیت است.
روزنامهٔ حکومتی آرمان (۹تیر) در مورد گسست اجتماعی بین مردم و حاکمیت به نقل از یک کارشناس حکومتی نوشت« اما برخی هم معتقدند که این یک شکاف است که در آن تعارض، ستیزه، درگیری، منافع و... وجود دارد. بنابراین این شکاف گاهی به ستیزه، تقابل یا خشونت میانجامد. نابرابریهای اجتماعی نیز به شکافها و تعارضهایی بازمیگردد که در درون گروهها وجود دارد. بخشی از این نابرابریها به حکومت مربوط میشود و بخشی نیز به نابرابریهای اجتماعی، مذهبی و قومیتی برمیگردد».
آذر منصوری یک کارگزار حکومتی از باند مغلوب هم با اذعان به ابعاد جدی گسل بین مردم و حاکمیت میگوید:« شکاف و گسل سیاسی اجتماعی را باید در مقابل اعتماد عمومی و انسجام و همبستگی ملی تعریف کنیم. یعنی بهنظر میرسد آن چسبی که باید وجود داشته باشد، شل شده و همبستگیها در جامعه امروز رنگ خود را باخته است و نظرسنجیهایی هم که صورت میگیرد بیانگر همین موضوع است». این کارشناس حکومتی در ادامه یک نمونه از مکانیزم ریزش و گسست در حاکمیت را در اثر دوری بیشتر مردم از حاکمیت تشریح کرده و میگوید:« وقتی جامعه همچنان بهرغم محدودیتها با فیلترشکن به تلگرام متصل میشود، این خود نماد بارز شکاف است که ایجاد میشود. حتی بعد از مدتی رسانههایی که خود مخالف شبکههای تلگرامی بودند و مردم را ترغیب به استفاده نکردن از این شبکهها میکردند، خودشان مجدداً به آنها بازگشتند».
رحیم ابوالحسنی یک کارشناس حکومتی از باند مغلوب فساد نهادینه در قضاییه آخوندی را یک عامل تعمیق گسل بین مردم و نظام دانسته و میگوید:« پیشنهاد میکنم چهرههایی که ۳۰سال در قوه قضاییه بوده و مردم اعتمادی به آنها ندارند، کنار گذاشته» شوند. وی میافزاید:« اعتماد یکی از عناصر اصلی سرمایه اجتماعی است و عملکردها و رویهها وقتی با بیاعتمادی مردم همراه شود، کارآمدی و اثرگذاری نخواهد داشت».
سرکوب عامل دیگر تعمیق شکاف بین مردم و حاکمیت بوده و هست.
کمالی پور، نایبرئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس ارتجاع ضمن اعتراف به اینکه یک سری بیاعتمادیها نسبت بهعملکرد دستگاه قضایی شکل گرفته است اعتراف میکند:« باید شرایط زندانها بهتر شود. تعداد زندانهای استاندارد حداکثر به ۱۸زندان میرسد و بقیه غیراستاندارد هستند/ مردم از اطاله دادرسی ناراضی اند/ رسیدگی به پروندهها سالها طول میکشد و افراد به حقشان نمیرسند».
ماحصل این شکافها که حاصل بغض و خشم انفجاری مردم است همان چیزی است که جهانگیری معاون آخوند روحانی گفت، جامعه مانند یک اتاق پر از گاز است که یک جرقه تمام آن را به آتش میکشد.