حاکمیت ملایان در پاییز ۱۴۰۴ در موقعیتی قرار گرفته است که ترکیب سه بحران همزمان، بنبست مطلق سیاسی و مدیریتی آن را آشکار میکند. این سه بحران را میتوان بهمثابه یک «بستهی سیاسی» در نظر گرفت که ابعاد مختلف فروپاشیِ داخلی را نمایان میسازد. از سوی دیگر، کیفیت واکنش جامعهی ایران و سیاستهای جهانی در مورد تحولات آینده، نقشی تعیینکننده خواهند داشت. این بستهی سیاسی مرکب از سه مسألهی اساسی، معرف موقعیت بسمتلاطم همراه با بنبست مطلق حاکمیت ملایان است.
اولین ضلع این بسته، شتاب در سرکوب سیاسی و افزایش اعدامهاست. مهرماه ۱۴۰۴، با ثبت رکورد بیسابقهی ۲۸۰ اعدام طی یک ماه، رویدادیست که در ۳۶ سال گذشته سابقه نداشته است. این وضعیت با اعدام ۲۲ زندانی تنها طی ۳روز اول آبان ۱۴۰۴ تکمیل شد. این اقدامات نشان میدهد که خامنهای استراتژی حاکمیت خود را صرفاً بر بقای قدرت، از طریق حداکثر سرکوب مستقیم، استوار کرده است. در این معنا، رگبار گیوتین، دیگر نه ابزار بازدارندهی سیاسی بلکه نشانهیی از اضطرار و فقدان هرگونه راهبرد کارآمد است.
ضلع دوم، اوجگیریِ تخاصم درون حاکمیت است. پیشروی شتابان رقابتها و کشمکشهای قدرت درون نظام، با درخواستهای آشکار از قوهی قضاییه برای محاکمه و زندانی کردن رقبای سیاسی، گویای وضعیت نابسامان معنوی و سیاسی خامنهای نزد وفادارن به نظام است. این تخاصم میدانی، که بهطور خاص در پساجنگ و پساماشه، از جنبههای نمایشی فاصله گرفته و به تخاصم آشتیناپذیر انجامیده، نشان میدهد که هژمونی مرکزی حاکمیت دچار بحران مشروعیت درونی شده و تصمیمگیریهای کلان، هم بهشدت آسیبپذیر و متزلزل است، هم محلی از اعراب برای طرفین ندارد.
ضلع سوم، فروپاشی اقتصادی و مدیریت ناکارآمد است. کنترل قیمتها، ارز، دلار، تورم و تأمین اقلام اساسی از دست حاکمیت خارج شده و رشد تصاعدی بحران معیشت، به روزمرگیِ بقای نظام محدود شده است. سیاستهای اقتصادی حاکمیت، بدون چشمانداز راهبردی و مبتنی بر مدیریت کارآمد، قادر به پاسخگویی به نیازهای حداقلی مردم نیست. این وضعیت نهتنها مشروعیت داخلی را نزد وفاداران نظام به چالش کشیده، بلکه امکان مهار بحرانها را نیز از میان برده است.
اگر این سه بحران را بهمثابه سه ضلع یک مثلث در نظر بگیریم، حاکمیت در درون این مثلث به نفسنفس افتاده است. این وضعیت رو به پایان، نه صرفاً هشدار سیاسی، بلکه پیامی روشن به جامعهی ایران و قدرتهای جهانی است که تحولات سرنوشتساز قریبالوقوع هستند. کیفیت واکنش جامعه و منافع طرفهای خارجی، نقش تعیینکننده در رقم زدن تحولی است که میتواند مسیر پیش رو را تغییر دهد.
بنابراین، بستهی سهضلعیِ اعدامهای گسترده، تخاصم داخلی و فروپاشی اقتصادی، نه تنها موقعیت فوقالعاده شکنندهی حاکمیت را بازنمایی میکند، بلکه راهبردهای آیندهی جامعهی ایران و طرفهای بینالمللی را نیز تعیین خواهد کرد. هرگونه ارزیابی از وضعیت فعلی و رو به آیندهی ایران در پاییز ۱۴۰۴ بدون در نظر گرفتن این سه محور، ناقص و گمراهکننده خواهد بود.