- ریشه تمام مصیبتهایی که تاکنون برای بشر پیش آمده از دانشگاهها بوده است. از این تخصصهای دانشگاهی بوده است (۲۷ آذر ۱۳۵۹)
- ما هر چه میکشیم از این طبقه است که ادعا میکنند دانشگاه رفتهایم؛ روشنفکریم و حقوقدانیم. هر چه ما میکشیم از اینها است. (اول مرداد ۱۳۵۹)
- هی میگویند مغزها دارند فرار میکنند. به جهنم که فرار میکنند. این دانشگاه رفتهها، اینها که همهاش دم از علم و تمدن غرب میزنند، بگذارید بروند. ما این علم و دانش غرب را نمیخواهیم. اگر شما هم میدانید که در اینجا جایتان نیست، فرار کنید. راهتان باز است. (۸ آبان ۱۳۵۸).
اینها قلوهسنگها و رسوبات گل و لایی است که از حلقوم اژدهایی به اسم خمینی به بیرون پرتاب شده است، آن هم در بیان جایگاه علم و دانش!
آن هم در وصف دانشجو و دانشگاه!
آن هم در بهار انقلاب!
بسیاری از مواضع ضدبشری آن دجال در همان اوان انقلاب برای همگان روشن شد و از همان ابتدا ضدیت او و نظامش با هر گونه خرد و اندیشه عیان شد. بهویژه که قبل از شروع سرکوب تمامعیار و آغاز کشتار و اعدام در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، معطل نکرد و درهای دانشگاهها را در همان اوایل سال ۵۹ بست.
در مقابل، جنبش دانشجویی اما بیدی نبود که با این بادها بلرزد. فعال و پویا باقی ماند و توانست تمامی توطئهها را پشت سر گذارد. قیامهای ۱۸ تیر ۱۳۷۸، قیامهای ماندگار سال ۱۳۸۸، نقشآفرینی در دی ۱۳۹۶ و پیشتازی در قیام ۱۴۰۱، نقاط برجستهیی از فعالیت جنبش دانشجویی بوده است.
پیشتازی دانشآموزان و دانشجویان در قیام ۱۴۰۱
با گذشت دو سال از قیام ۱۴۰۱ نقش برجسته دانشجویان و دانشآموزان در حافظه تاریخی مردم ایران هنوز زنده و جاوید است.
آن نسل نو از فضای دانشگاه و مدارس بهعنوان بستری برای ابراز نارضایتی خود نسبت به شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی استفاده کردند. تحصنها و تجمعهای اعتراضی متعددی در دانشگاههای معتبر کشور مانند دانشگاه تهران، دانشگاه شریف، دانشگاه علامه و بسیاری دیگر برگزار شد.
دانشجویان از اولین گروههایی بودند که شعارهای اعتراضی و رادیکال را جمعی و فراگیر کردند. با گسترش مبارزات آنها در دانشگاهها بسیاری از هیأتهای علمی و استادان معترض نیز به آنان پیوستند. برخی از دانشگاهها و مدارس در حمایت از قیام تعطیل شدند. دانشجویان و دانشآموزان با اعتصابات گسترده، کلاسهای درس را تحریم کردند و از شرکت در امتحانات خودداری کردند. این اقدامات موجب شد تا فضای آموزشی کشور تحت تأثیر این اعتراضات قرار گیرد.
در چارچوب یک پدیده نو، دانشآموزان مدارس بهویژه دختران شجاع کلاسهای درس خود را به صحنهای از اعتراض علیه حاکمیت اجباری آخوندی تبدیل کرده و فعالانه در اقداماتی همچون شعارنویسی و پاره کردن عکسهای سران رژیم شرکت داشتند.
در مجموع، دانشآموزان و دانشجویان در قیام ۱۴۰۱ نه تنها بهعنوان معترضانی فعال بلکه بهعنوان پیشگامان رویکرد تهاجمی در رهبری جنبش شناخته شدند.
پاسخ رژیم به دانشجو و دانشآموز
دستگاه اطلاعات و امنیت رژیم هم در سرکوب دانشآموزان و دانشجویان بیکار ننشست. شناسایی و شکار لیدرهای دانشجویی، بازداشت علنی، سربهنیست کردن، احضار، توبیخ، محروم کردن از خوابگاه و سایر امکانات، تعلیق و اخراج از دانشگاه بخشی از اقداماتی بود که رژیم برای قفل کردن دانشجو و دانشگاه انجام داد. در ادامه، با دو طرح بزرگ و جنایتکارانه از جنبش دانشآموزی و دانشجویی، انتقام گرفت.
اولی شیمیایی زدن به مدارس بود که از آذر ۱۴۰۱ آن را از یک دبیرستان دخترانه در قم شروع کرد و تا فروردین سال بعد به صدها مدرسه گسترش داد. اگر آن روزها در نقش مستقیم عوامل رژیم مدرک خاصی نبود، همین چند هفته پیش یک کارشناس حکومتی در صدا و سیمای رژیم پردهها را کامل کنار زد و افشا کرد که «شبانهروز جمهوری اسلامی مردمش را مجازات کرده؛ کوچکترین خلاف را ازش عبور نکرده و مجازات کرده. ما این همه ساچمه زدیم به مردم، آن بسته سمپاشیها چی بود؟! مسمومیتها؟ کی کرد؟ بالاخره ماها کردیم دیگه!... [در پاسخ به تعجب مجری] حاکمیت کرده این کارو! پس کی کرده؟ بیگانه کرده؟! خوب ما کردیم دیگه! پس کی کرده؟!» (تقی ارمکی، اقتصاد ۲۴، ۴ شهریور ۱۴۰۳)
دومی هم طرح خالصسازی دانشگاهها و اخراج اساتید دانشگاهی که طی آن، اساتید و اعضای هیأت علمی به بهانههای مختلف از دانشگاهها کنار گذاشته شدند. شورای ملی مقاومت در ۷ شهریور ۱۴۰۲ در بیانیهیی، اخراج استادان دانشگاهها در زمانبندی «شروع سال تحصیلی و سالگرد قیام ۱۴۰۱» را «وحشت رژیم آخوندها از بالاگرفتن قیام و آسیب پذیری رژیم در مقابل دانشگاهها» دانست. در روز ۹ شهریور ۱۴۰۲ نیز روزنامه حکومتی اعتماد «نام ۵۲نفر دیگر از استادان اخراجی، بازنشسته اجباری یا تعلیق و منفصل از تدریس را منتشر» کرد. رژیم پس از اخراج استادان دانشگاهی، بلافاصله تعدادی از مداحان و برخی از استادان دانشگاه موسوم به امام صادق را جایگزین آنها کرد.
پیوند دانشآموز و دانشجو
پیوند دانشآموزان و دانشجویان در قیام ۱۴۰۱، یکی از شاخصترین جلوههای همبستگی نسل جوان ایران در مبارزه برای آزادی، عدالت و تغییرات زیربنایی سیاسی، اجتماعی بود. حضور قدرتمند دانشآموزان و دانشجویان، اصالت دو جنبش دانشآموزی و دانشجویی در کشور را نشان داد.
با وجود همهٔ جنایات رژیم در کشتار دهها هزار دانشآموز و دانشجو در سالهای دههٔ ۶۰ و سال ۶۷، در جریان قیامهای سالهای ۸۸ و پس از آن در قتلگاههایی مانند کهریزک، با تمام جنایات هولناک رژیم در پرتاب دانشآموزان از فراز بامها و پلهای خیابانها، تداوم مبارزات اقشار آگاه میهن ثابت کرد که قدرتی نو و جوان در زیر پوست جامعه میجوشد و منتظر جرقهای برای انفجار است.
اگر در صدر فهرست شهدای قیام، نام دانشجویان و دانشآموزانی همچون آیلار حقی، مهرشاد شهیدی، نیکا شاکرمی، امید نارویی و دهها نوگل دیگر میدرخشد،
اگر یکی از نقاط عطف قیام، ایستادگی و سنگر گرفتن دانشجویان در دانشگاه شریف بود که مطالبات آزادیخواهانه مردم ایران را به خواستههای مشروع دانشجویان گره زد،
اگر در سالیان اخیر امثال «علیرضا گلیپور» از کلاسهای «مدارس تیزهوشان» و جلسات «کانون نخبگان» بهسوی خیابانها میدوند،
اگر امثال «سارینا اسماعیلزاده» بهجای «عکاسی و موزیک، نوشتن و شعر گفتن»، تحصیل در «مدرسه فرزانگان»، تجمع و جنگیدن در کف خیابان را انتخاب میکنند،
اگر نخبهها و دارندگان مدالهای جهانی «دنیای دانشگاه و المپیاد» یا مدالها و افتخارات ورزشی را رها کرده و قدم به «دنیای مبارزه و مقاومت به هر قیمت» میگذارند،
بارقههایی از پیوند دانشآموز و دانشجو و شرارههایی از برخاستن نسلهای جدید و آگاه برای دستیابی به آیندهای بهتر و تحقق آرمانهای آزادی، برابری و عدالت است.