روزنامههای حکومتی روز یکشنبه ۲۳شهریور، مطلب مشترکشان را به تکرار ترهات بیدادگاه آخوندی در اعدام جنایتکارانه قهرمان ملی نوید افکاری اختصاص دادهاند. در روزنامههای باندهای مغلوب ابراز وحشت از تحولات منطقه و تشدید انزوای رژیم وجهه مشترک اغلب سرمقالههاست. که بالاتفاق به نظام هشدار دادهاند هر تحولی علیه نظام در مناسبات منطقه ناشی از رفتارهای قبلی خود نظام بوده است. موضوع مشترک دیگر روزنامههای حکومتی، اذعان به سیاستهای ضدمردمی نظام و اعترافات باندی علیه یکدیگر است.
مستقل از باند مغلوب روحانی را مورد حمله قرار داده و نوشته است: «دیگر نمیشود دنبال «تدبیر» این دولت بود. اگر تدبیری در کارتان بود که حال و روز ملک و ملت این نبود. چرا فردی که عملکرد قابل دفاعی ندارد، تحصیلات مرتبطی ندارد، توانمندی و قابلیت خاصی ندارد، به صرف ارتباطاتی که در بدنه کابینه دارد به عنوان گزینه «وزارت» مطرح میشود؟
یا شیخ! سالاری با تحصیلات و تخصص غیرمرتبط در حالی رئیس بزرگترین کارتل اقتصادی کشور میشود و سرنوشت زندگی حدود ۴۵میلیون ایرانی را در دست میگیرد که هزاران کارگر نگونبختِ بیکار شده از کرونا هنوز نمیتوانند در سامانههای بیمهای مربوطه ثبت نام کنند».
همدلی محافل مختلف باند خامنهای را مورد حمله قرار داده و نوشته است: «در اعتراضات چند سال اخیر یک پدیده جدید یعنی حمایت و همراهی بخشهایی از حاکمیت با اعتراضات و معترضان شکل گرفته است که سعی در انحراف و مصادره اعتراضات به نفع غیر از معترضان دارد. گفته میشود در اعتراضات خیابانی دیماه ۹۶ که یکی از بزرگترین این اعتراضات بوده است، کلید اولیه آن از مشهد و با چراغ سبز برخی شخصیتهای مخالف دولت زده شد. این قهرمانان و شوالیههای جعلی در بسیاری از اعتراضات سالهای اخیر خود را بخشی از اعتراضات و طرفدار معترضان نشان دادهاند».
این روزنامه در ادامه افزوده است: «اگر بخشهایی از حاکمیت که دست بر قضا بخشها و اجزای قدرتمندی نیز هستند، خود را بخشی از اعتراضات میدانند، مقصر و مقصرین وضع و شرایط مورد اعتراض چه کسانی هستند؟
با آغاز مجلس یازدهم و ناتوانی این مجلس در پیگیری ادعاها و شعارهایی که پیشتر مطرح کرده بود، نمایندگان ترجیح دادند بخشی از این پروژه جدید یعنی همراهی با اعتراضات باشند... روشن است این نمایشها تاریخ مصرف کوتاهی خواهد داشت و خیلی زود حجم مشکلات، بساط این نمایشها و تظاهرات را برخواهد چید».
رسالت از باند خامنهای هم با اشاره به آشفته بازار خودرو و چپاولهای نجومی در آن نوشته است: «این حجم از نوسان قیمتها در کمتر کشوری دیده میشود. بهعنوان نمونه قیمت تویوتا طی ۱۰سال اخیر فقط در حدود یک درصد دچار تورم شده است.
ما با وزارتخانههای فشل و فرسودهای مواجه هستیم. وزارت صمت بهعنوان متولی بخش خودرو در گوشهیی نشسته و هیچ اقدام عاجلی انجام نمیدهد. این مشکل فقط مختص دولت فعلی نیست و در بیشتر دولتها وجود داشته است.
بازار خودرو بیشتر شبیه جنگل شده است، زیرا تصمیمگیرنده مشخصی ندارد و همه فقط بهدنبال بالا بردن قیمت کالای خود هستند».
نداشتن اراده یا همسو نبودن منافع؟
روزنامههای حکومتی در دعوای باندی، به سیاستهای ضدمردمی نظام در عرصههای مختلف اذعان کردهاند.
کار و کارگر نوشته است: «تفاوت در دستمزد بر اساس جنسیت بهطور آشکاری در ایران وجود دارد. زنان کشاورز در استانهای شمالی بهرغم انجام کارهای سخت، نصف مردان دستمزد میگیرند. این اتفاق در مناطق دیگر کشور و حتی در شهرها هم دیده میشود».
آفتاب یزد نوشته است: «به نظر میرسد بدنه مدیریت اقتصاد کشور تعطیل است و برای رفع مشکلات مردم هیچ ارادهای وجود ندارد. واقعیات حاکم بر جامعه و ارقام و آمارهای ناامید کننده، صرفاً اقتصادی نیز تاثیرات روانی وحشتناکی بر جامعه گذاشته است».
مردمسالاری هم بهنقل از یک عضو اتاق بازرگانی تهران به عقبنشینی از سیاستها توصیه کرده و نوشته است: «همانطور که بسیاری از کشورها برای کاهش مشکلات و معضلات اقتصادی، نسبت به تغییر رویه در سیاستگذاریهای کلان اقدام کردند، (نظام) نیز باید همین مسیر را طی کند».