سالها است که سیاست ضدمردمی حاکمیت آخوندی در زمینه چپاول آب مردم در نقاط مختلف، کشور را با بحران آب کشاورزی و حتی بحران آب آشامیدنی مواجه کرده است.
در حالی که مردم و زمینهای کشاورزی آنها دچار کمبود آب و حتی بیآبی هستند، اما نهادهای حکومتی از جمله سپاه پاسداران آب مورد نیاز کشاورزان را چپاول کرده و صرف کارخانههای پتروشیمی، فولادسازی و ذوب آهن میکنند، تا به سودهای کلان و بادآورده از ثروتهای مردم بهویژه آب برسند.
رژیم تلاش دارد تا بحران آب در دو سال گذشته را به خشکسالی و پایین آمدن ذخیره آب سدها نسبت بدهد، در صورتی که بحران کمآبی و بیآبی سالها است گریبانگیر کشاورزان، بهویژه در استانهای مرکزی و جنوبی و شرق کشور را گرفته، و بیشترین صنایع آب بر در همین مناطق ایجاد شده است.
غارت آب مردم توسط نهادهای حکومتی تنها مربوط به آب رودخانهها و سدها نمیشود، آنها با حفر چاههای عمیق آبهای زیر زمینی را نیز غارت کردهاند و یک ابر بحران را بهوجود آوردهاند.
روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران در این باره نوشت: «ذخیره آب سدها به کمتر از نصف کاهش مییابد. وضعیت چشمههای زیرزمینی هم از وضعیت رودخانهها و سدها بدتر نباشد، بهتر نیست! برداشتهای پیاپی از آبهای زیرزمینی موجب شده کسری بزرگی در مخازن آب زیرزمینی کشور رخ دهد و این کسری سال به سال هم بهویژه در مناطق مرکزی، خشک و نیمه خشک بیشتر شدهاست» (جوان ۶اردیبهشت ۱۴۰۰).
این روزنامه در ادامه مطلب بهنقل از یک کارشناس حکومتی نوشت: «از ۶۰۰ و اندی دشت در کشورمان بیش از ۴۰۰ دشت، ممنوعه هستند؛ یعنی وضعیت آب زیرزمینی در بیش از ۴۰۰ دشت به قدری پایین رفته که اجازه حفاری چاه جدید داده نمیشود. چاههای قبلی نیز هم حجم آبشان کاهش و هم کیفیت آن تنزل یافتهاست. چون آب را از چاههای خیلی عمیق استخراج میکنند و شوری و سختی آب افزایش پیدا کرده و برای شرب یا حتی کشاورزی مناسب نیست. وقتی از ۶۰۰ دشت بیش از ۴۰۰مورد با چنین وضعیتی مواجه شوند، نشانه شرایط بحرانی است».
بهرغم تلاش مقامات دولت رئیسی برای ربط دادن مشکل کمبود آب به خشکسالی، اما بسیاری از کارشناسان و رسانههای حکومتی به صدا درآمدن زنگ خطر بیآبی در کشور را ناشی از مشکل خشکسالی نمیدانند.
سایت جامعه ۲۴ از قول یک کارشناس حوزه آب نوشت: «باید پذیرفت که مشکل کشورمان خشکسالی نیست و متأسفانه طی دهههای اخیر حاکمیت... بدون توجه به محدودیتهای منابع آب، محیطزیست کشور را با بحران شدید آبی مواجه کرده است، این نشان میدهد نقش حاکمیت در ایجاد این بحران در ایران بسیار پر رنگتر بوده است، چون حاکمیت، نقش مردم و ذینفعان محلی را در سیاستگذاری آب بهشدت کاهش داده و بهجرأت میتوان گفت به صفر رسانده است» (سایت جامعه ۲۴- ۲اردیبهشت ۱۴۰۱).
این اقدامات رژیم کشاورزان خوزستان، اصفهان، چهار محال بختیاری و کهگیلویه و بویر احمد را به خاک سیاه نشانده و بسیاری از دشتهای این مناطق را نیز با خشکی و فرو نشست زمین مواجه کرده است.
مردم این مناطق در زمینه آب آشامیدنی هم در مضیقه و بحران به سر میبرند. راستینه یکی از اعضای مجلس ارتجاع ضمن اشاره به کمبود آب آشامیدنی در استان چهار محال و بختیاری گفت: «اگر پروژه قانونی آب شرب نیمی از جمعیت استان چهارمحال و بختیاری معروف به پروژه قانونی بن-بروجن تا تابستان سال جاری به بهرهبرداری نرسد، مسئولیت بحران آب در مرکز استان و شهرها و روستاهای این استان و همچنین سلامت مردم متوجه وزیر نیرو است» (سایت تابناک ۲۹فروردین ۱۴۰۱).
و این در حالی است که این منطقه سرچشمه آب چند رودخانهاست، اما بهخاطر بیآبی نه تنها زمینهایشان در حال خشک شدن است، بلکه خودشان نیز با کمبود آب آشامیدنی مواجهاند، و در یکی از حرکتهای اعتراضی اخیر خود شعار دادند «ما سرچشمه هستیم خودمان تشنه هستیم».
در حال حاضر کلانشهرها نیز با بحران آب آشامیدنی مواجهاند. در این زمینه یک مهره حکومتی با عنوان رئیس باغ گیاهشناسی گفت: «اکثر کلانشهرها در ایران از نظر منابع آب که ابتداییترین نیازهاست، با مشکل مواجهاند» (روزنامه همدلی ۳۱فروردین ۱۴۰۱).
عامل دیگری که در بحران آب دخیل است عدم مدیریت صحیح در زمینه استفاده از منابع آب است.
در حال حاضر بسیاری از لولهها، کانالها و شبکههای آب رسانی از دور خارج و یا مستهلک شده و بهطور عاجل باید بازسازی و یا ترمیم شوند.
واقعیت این است که موضوع کم آبی، بحران آب در کشور و مشکلات ناشی از آن، در زمره ابر بحرانهایی است که این حاکمیت مردم را گرفتار آنها کرده است.
بنابراین تا این رژیم در ایران حاکم است نه تنها مشکلات مردم از جمله بحران آب حل نمیشود، بلکه سال به سال ابعاد این بحران و سایر بحرانها گسترده میشود.
چرا که این حاکمیت نه میتواند و نه میخواهد این بحرانها پایان پذیرد و تنها با سرنگونی آن است که چشمانداز فروکش کردن و حل این بحرانها متصور است.