گزارشگر ویژهٔ ایران در سازمان ملل در گزارش خود تصریح کرد: «جنایات قساوتبار از جمله اعدامهای شتابزده، خودسرانه و فراقضایی که طی سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۱و در سال ۱۳۶۷ انجام شده است، مصداق جنایات علیه بشریت شامل قتل و کشتار و همچنین نسلکشی است». این حرف از زبان گزارشگر رسمی سازمان ملل متحد که طبعاً پیامدهای سیاسی و حقوقی خود را دارد آه از نهاد رژیم جلادان و حاکمان مرگ در تهران برآورده است.
خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم ـ ۶مرداد)، با برآشفتگی از گزارش جاوید رحمان و گزارشگران پیش از او (عاصمه جهانگیر و احمد شهید) مینویسد: «آنچه بهانهٔ این یادداشت را رقم زد؛ سخنان موهن و مبتذل جاوید رحمان است که در پایان مأموریت ۶ سالهٔ خود، مدعی شده است که ایران در دهه ۶۰ مرتکب نسلکشی شده! و دست به جنایت جنگی زده! و باید در این زمینه تحقیقات صورت بگیرد!».
رسانهٔ نیروی ویژه صدور تروریسم در سپاه خامنهای در ادامه، علت آشفتگی و جنون گاوی نظام را حمایت «گزارش آخر» از مجاهدین اعلام کرده و مینویسد: «جاوید رحمان در گزارش آخر، هم ناشیانه عمل کرده است و هم نعل وارونه زده است؛ چرا؟ چون او در حالی ایران اسلامی را به نسلکشی در دهه ۶۰ متهم کرده است که ناشیانه دم خروس حمایت خودش از (مجاهدین) برملا شده است. حقوقبشر را به افتضاحی رساندهاند که از تروریستها حمایت میکنند و اصل ماجرا را هم نمیگویند که ۱۷ هزار نفر در ایران قربانی ترور شدهاند!».
گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل در قسمت دیگری از گزارش خود مینویسد: «بین خرداد و آذر ۱۳۶۰ چندین هزار نفر یا بدون محاکمه یا در پی محاکمههای آشکارا ناعادلانه اعدام شدند. بیشتر کشتهشدگان بهدلیل وابستگی واقعی یا مفروض به مجاهدین هدف قرار گرفتند. صدها نفر از اعدامشدگان کودکان بودند یکی از آنها فاطمه مصباح ۱۳ساله از هواداران آشکار مجاهدین بود که در روز ۲۵شهریور ۱۳۶۰ در تظاهراتی در تهران دستگیر شد و چهار روز بعد توسط جوخهٔ تیرباران کشته شد».
گزارش تصریح میکند: «جنایات سبعانه» در سراسر ایران بدترین و فاحشترین نقض حقوقبشر در تاریخ معاصر است که مقامات عالیرتبهٔ حکومتی در برنامهریزی، دستور دادن و ارتکاب جنایت علیه بشریت و نسلکشی طراحی کرده و فعالانه در آن دست داشتهاند».
گزارشگر همچنین میگوید: «جنایت علیه بشریت بهویژه قتل از طریق اعدام خودسرانه، شتابزده و فراقضایی هزاران زندانی سیاسی، شکنجه و آزار و اذیت و ناپدیدسازی اجباری و سایر اقدامات غیرانسانی علیه زندانیان سیاسی و همچنین نسلکشی از اواخر ژوئیه تا پایان سپتامبر ۱۹۸۸ در ایران رخ داده است. جنایت علیه بشریت بهخاطر ناپدیدسازی قهری ادامه دارد».
گزارشگر ویژه در مورد نحوهٔ اجرای حکم خمینی برای قتلعام مجاهدین، مینویسد: «از خمینی سؤال شده بود که آیا این احکام اعدام فقط در مورد زندانیانی اعمال میشود که به اعدام محکوم شدهاند اما موضع خود را تغییر ندادهاند یا باید برای همهٔ کسانی اعمال شود که هنوز محاکمه نشدهاند و کسانی که به زندان محکوم شده و دوران محکومیت خود را گذراندهاند اما همچنان در حمایت از مجاهدین «سرموضع» باقی ماندهاند... پاسخ صریح خمینی به همهٔ موارد فوق به شرح زیر بود: «در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید در مورد رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد همان مورد نظر است».
خمینی روز ۲۷تیر ۱۳۶۷همزمان با سرکشیدن جامزهر آتشبس حکم خود برای نابودی جمعی همهٔ مجاهدین سرموضع را به جریان انداخت تا حفظ نظام تضمین شود و کشتار سبعانه در زیر پردهٔ مخفیکاری داخلی و مماشات جهانی پنهان بماند. اما جوشش خون سربداران و جنبش دادخواهی، که پرچم آن را مسعود رجوی با تلگرامش به دبیرکل ملل متحد در۳شهریور ۶۷ برافراشت، اکنون به سند حقوقی و گواهی بینالمللی دربارهٔ «نسل کشی» مجاهدین توسط رژیم ضدبشری راه برده است.