در اولین روز سال۹۹، هم خامنهای و روحانی و هم تعدادی از سردمداران رژیم پیام دادند؛ پیام بهاصطلاح نوروزی، اما مضمون مشترک همهٔ پیامها بهرغم نهایت فریبکاری و وارونهگویی، سیهروزی، درهمشکستگی و درماندگی تمامعیار نظام ولایت بود.
پیام خامنهای، اعتراف بهشکستهای پیاپی در سال۹۸
خامنهای در پیام خود اعتراف کرد که «سال۹۸برای ملّت ایران (بخوانید برای نظام) یک سال پرتلاطم بود؛ سالی بود که با سیل آغاز شد، با کرونا تمام شد». وی همچنین بهزلزله و تحریمها هم اشاره کرد، اما نقطه اوج این حوادث را هلاکت قاسم سلیمانی ذکر کرد. این در شرایطی است که سراسر کشور در آتش کرونا میسوزد، آتشی که پنهانکاری و بیکفایتی و فساد رژیم آخوندی بهجان مردم ایران انداخته است.
ولیفقیه ارتجاع، بدون کمترین اشاره بهجانباختگان فاجعه کرونا، بدون ارائه آمار قربانیان و بدون آنکه حتی اشارهیی به ابعاد این فاجعه بکند و بدون اعلام هیچگونه طرح و برنامه و بودجه برای مقابله با کرونا، فداکاریهای جوانان و کادر پزشکی را هم بهجیب گشاد خود ریخت.
خامنهای با وارونهگویی در مورد اوضاع اقتصادی در سال گذشته گفت: «در سال۹۸تولید تکان خورد! حرکت کرد و راه افتاد». اما از آنجا که خامنهای خوب میداند واکنش مردم در قبال این ادعا که فشار اقتصادی روزافزون استخوانهایشان را خرد کرده، خشم و تمسخر است، بهطور خندهداری اضافه کرد: « لکن اثری در زندگی مردم از (این رونق تولید) محسوس نشد».
اوج دجالگری خامنهای آنجا بود که تمام فضاحتها و جنایتهای خودش و نظامش را بهپای امام زمان گذاشت و گفت: «ناخدای این کشتی اوست، عرض میکنیم که کشور خودش را بهساحل نجات برساند». این حرف ضمناً بیانگر نهایت درماندگی او و اعترافی آشکار بهاین واقعیت است که از دست او و نظام درهمشکستهاش دیگر کاری ساخته نیست.
روحانی در وقاحت، روی دست خامنهای
روحانی در پیام خود در شیادی و وارونهگویی روی دست خامنهای بلند شد و در حالی که خامنهای سال۹۸را سالی سراسر با حوادث تلخ توصیف کرده بود، روحانی این سال را، سال حادثهها و حماسهها، آن هم پرافتخارترین حماسهها توصیف کرد. منظورش از این حماسهها یکی سرنگون کردن پهپاد آمریکایی و موشکباران پایگاه آمریکا در عراق بود و یکی هم «حماسه اداره اقتصاد کشور بدون نفت». وی برای اثبات این ادعا، بهآمارهای خودش استناد کرد و اینکه گویا در ۹ماهه ۹۸، رشد اقتصادی مثبت بوده است. با این همه روحانی در اشارهیی ناگزیر بهوضعیت داغان صنعت نفت آن را ناشی از «شدیدترین تحریم تاریخی» قلمداد کرد.
روحانی بهکرونا هم اشاره کرد و در حالی که ایران را در ردیف ۱۵۰کشور دیگر که بهاین ویروس مبتلا شدهاند، قلمداد میکرد، قربانی شدن پزشکان و پرستاران بهسبب محرومیت آنها از کمترین امکانات حفاظتی را هم، انتخاب خودشان وانمود کرد که «شجاعانه بهصحنه آمدند که حتی حاضر شدند برخی از پروتکلهای بهداشتی را برای نجات سریعتر بیماران زیر پا بگذارند».
در نگاهی عمیقتر، معنی این هر دو پیام این بود که آخوندها نمیتوانند ایران را اداره کنند و ایران تحت حاکمیت آخوندها سرنوشتی جز تباهی و مرگ و ویرانی ندارد
روی دیگر سکهٔ ایران در آغاز سال نو
اما این تمامی واقعیت ایران نیست. روی دیگر این سکه از جمله خود را در خروش مردم و جوانان و کانونهای شورشی در قیام خونین و آتشین آبان در سراسر ایران نشان داد و اکنون نیز خود را در همبستگی مردم با یکدیگر در مقابله با ویروس کرونا و کرونای ولایت نشان میدهد. در آنجا که مردم ماسک مجانی توزیع میکنند، آگاهیها و دانش بهداشتی را بههم منتقل میکنند، بهیاری کودکان کار و نوجوانان زبالهگرد میشتابند، بهصورت خودجوش اماکن عمومی را ضدعفونی میکنند و، آنجا که جوانان دلیر جادههای ورودی شهرهایشان را میبندند، و پرستاران و پزشکان برای نجات بیماران از جان و زندگی خود میگذرند.
اما این هر دو روی سکه، واقعیت واحدی را بیان میکنند؛ آن واقعیت این است که: آخوندها نمیتوانند ایران را اداره کنند و مردم ایران هم بیش از این، این حکومت را تحمل نمیکنند که این ضعیفترین و شکنندهترین موقعیت رژیم در سالهای اخیر است.
اکنون سؤال این است که در برابر این وضعیت سیاسی ـ اجتماعی چه باید کرد؟ خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت در پیام نوروزی خود، پاسخ این سؤال را چنین داده است:
«پاسخ اصلی «چه باید کرد»، آن عمل تعیینکننده که از دل این شر کثیر، خیر عظیم بیرون میکشد، برخاستن و مبارزه و مقاومت کردن در برابر رژیم آخوندی است.
برای کرونا، برای فقر، برای اختناق و استبداد، یک راهحل و فقط یک راهحل وجود دارد و آن، سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه است».