پانتئون یکی از بناهای تاریخی واقع در منطقه پنج شهر پاریس است. این مکان در ابتدا کارکرد یک کلیسا را داشته است ولی پس از انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ دولت انقلابی جدید تصمیم میگیرد به پاس پیشتازان فرانسه آن را تبدیل به مزار آزادیخواهان و مشاهیر این کشور کند. پانتئون با ریشهٔ یونانی بهمعنای «معبد خدایان» اشاره به مزار همین مشاهیر است.
بر سردر ورودی معبد، عبارت «از سوی ملت سپاسگذار به مردان گرانقدر» نگاشته شده که گویای احترام مردم فرانسه به این شخصیتهای ملی است؛ کسانی همچون ولتر، روسو، زولا، هوگو، ماری کوری و افرادی چون میساک مانوکیان رهبر محبوب عمدهترین گروه پارتیزانی مقاومت فرانسه علیه نازیهای اشغالگر است.
روز ۱۱ اردیبهشت، در نزدیکی همین بنا و در همین منطقه، کنفرانسی به نام «همبستگی با مقاومت ایران» برگزار شد. علاوه بر خانم مریم رجوی تعدادی از شخصیتهای فرانسوی و حامیان مقاومت ایران و بسیاری از هموطنان در این کنفرانس شرکت داشتند.
سخنرانان کنفرانس بارها با اشاره به پانتئون و دستآوردهای علمی، اخلاقی و انسانی خلقشده از سوی مبارزان فرانسوی، تلاشهای مقاومت ایران برای نیل به آزادی را ستودند و پیشرویها و دستآوردهای پیشتازان خلق ایران را امتدادی از همان ارزشها و پرنسیپهای جهانشمول دانستند. آنها در ادامه بر عزم خود برای یاری رساندن به مردم ایران در رهایی از چنگ دیکتاتوری مذهبی حاکم تأکید کردند.
آهی به قدمت مبارزهیی طولانی!
نگاهی به شخصیتهای شرکتکننده در کنفرانس و مناصب فعلی و قبلی آنها نشان میدهد که مقاومت ایران پس از سالها کار پیگیر توانسته است خواست مردم ایران را به گوش طیف گستردهیی از صاحبنظران و سیاستمداران برساند:
میزبان این جلسه خانم برتو از حامیان مقاومت ایران و شهردار همین منطقه ۵ پاریس بود. از کسانی همچون خانم میشل آریو ماری - «تنها سیاستمدار فرانسه» با مناصب متعددی همچون «وزیر ارشد دولت، وزیر خارجه، دفاع، کشور و دادگستری» – و خانم دومینیک آتیاس، رئیس فعلی شورای اداری بنیاد وکلای اروپایی و رئیس سابق کانون وکلای اروپا با بیش از یک میلیون عضو؛ تا آقای لوگاره شهردار پیشین منطقه یک پاریس و آقای برونو ماسه شهردار ویلیه آدام و تا خانم بتانکور کاندیدای پیشین ریاستجمهوری کلمبیا، آقای برار نماینده پیشین مجلس ملی فرانسه، آقای بورنازل عضو شورای شهر پاریس و نمایندهٔ پیشین مجلس ملی فرانسه و آقای پیر برسی رئیس انجمن حقوقبشر فرانسه که هنگام ذکر تاریخچه دوستی خودش با مقاومت ایران، آهی میکشد به بلندای قدمت این دوستی و دیرپایی ِمبارزه مردم ایران:
«جلوی سفارت آرژانتین، هر پنجشنبه، با فرانسوا میتران و رژی دبره و دیگران، ما کتک میخوردیم و یک روز آنجا بود که دیدم مردمی در خیابان کلبر یک اعدام نمادین انجام میدادند و به دیدن آنها رفتم و از آنها پرسیدم: شما چهکار میکنید؟ به من گفتند: ما مقاومت ایران هستیم. آه!»
جالب اینکه سخنران دیگر، آمیتیس مارکوس ۱۷ ساله است که به گوشه دیگری از این تاریخچه اشاره میکند: «سلام، اسم من آمیتیس است، یک دانشآموز ۱۷ساله دبیرستانی هستم و در منطقه پاریس بزرگ زندگی میکنم. مادر من ایرانی است و پدرم فرانسوی. اولین باری که در یک تظاهرات حمایت از ایران شرکت کردم، دو ماهه بودم. در کالسکه با والدین و پدربزرگ و مادربزرگم بودم. از آن زمان، در دهها تظاهرات، کنفرانس، تجمع و سایر رویدادها شرکت کردهام تا همبستگی خودم را با مردم ایران نشان بدهم».
اینجا نیز آه از نهاد انسان بر میخیزد؛
البته آهی آکنده از افتخار و غرور توأم با تحسین و اعجاب!
آه از این وفاداری و بزرگهمتی!
اگر چه در پاریس بزرگ شده و همهٔ امکانات و گزینهها را در اختیار دارد، اما مرام وفاداری و یگانگی را از یاد نبرده و سرشار از شرف همرزمی با رفقای همسن و سال خود همچون نیکا و آرمیتاست.
انقلابی که ادامه دارد...
روزگاری شادروان منوچهر هزارخانی گفته بود که انقلاب دموکراتیک مردم ایران شروع شده و اینک جریان دارد. او با نگاه پویای خود یادآوری کرده بود که اگر چه انقلاب عمومی ناشی از قیام تودهها متضمن روزها و مراحل مشخصی است اما تغییر پایهها و زیرساختهای تحول در هر جامعه شامل کارزاری طولانی همراه با مشارکت همه اقشار و همه تودههای رنجکشیده است. وی در نهایت با اشراف به اعتراضات و غلیان اجتماعی در سالیان اخیر و با ارزیابی فعالیتهای نیروهای پیشقراول جامعه ما نتیجه گرفته بود که انقلاب شروع شده و رو به اعتلاست.
نگاهی به فعالیتهای مقاومت ایران در خارج از کشور از جمله همین کنفرانس پاریس نیز این حس را در انسان بر میانگیزد که علاوه بر مبارزه مبنایی مردم در داخل ایران، مقدمات و نیازهای بینالمللی انقلاب دموکراتیک ایران نیز در حال تکمیل است.
هر کدام از سخنرانان خارجی یا ایرانی با اشراف کامل از نبرد سترگ مردم با آخوندها صحبت میکنند. خانم آریو ماری به آخرین اخبار از وضعیت اعدامها در ایران آگاهی کامل دارد. خانم آتیاس و آقای لوگاره و آقای آدام بر شعار روز مقاومت مردم ایران یعنی «زن، مقاومت و آزادی» تأکید میکنند و خانم بتانکور علاوه بر آن تأکید، طوری دردمندانه به نقد سیاست مماشات میپردازد که مشخص است برای حل آن قسمتی از زندگی خود را وقف کرده است. آقای برار جنایات «ساواک» و «تمام زبالههای دوران شاه» را افشا و برملا میکند و بر مسیرهای انحرافی خط بطلان میکشد و دیگران هم وجوه دیگری از پیکار بزرگ مردم ایران را بازتاب میدهند.
همه این سخنرانیها و کنفرانسها، زمینههایی برای همان تغییر بزرگ یعنی انقلاب دموکراتیک مردم ایران است که جریان دارد. شاخههایش همه جا گسترده است. از خیابانهای تهران تا محلات زاهدان و از سلولهای اوین تا اینجا منطقه پانتئون پاریس. پیر و جوان و ایرانی و خارجی مشتاق ایفای مسئولیت در این انقلاب است.
تکتک این سخنرانیها، کنفرانسها و اقدامات داخلی و خارجی، نشانهای و درختی از همان جنگلی است که بهزودی عطر و سرزندگی و سبزینگیاش، چشمهای جهانیان را خیره خواهد کرد.