در بحبوحهٔ اشغالگری و تاخت و تاز دولت جلادان در دانشگاههای ایران و در روزهایی که دود و دم پاسداران ولایت یزیدی آخوندها برای سوءاستفاده از اربعین حسینی با هزینههای کلان از کیسه مردم محروم ایران، نفرت عمومی بهویژه لعنت و انزجار پیروان راستین سیدالشهدا را برانگیخته؛ روز ۱۳مرداد خبر نشستن یک مداح خامنهای از قماش شمر و حرمله بر مسند استادی خبرساز شد.
سعید حدادیان سرچماقدار و مداح خلیفهٔ خونریز ارتجاع، از چاقوکشان «بیت» و سرکردهٔ سابق بسیج پایگاه مقداد در غرب تهران است؛ همان پایگاهی است که در جریان قیام۸۸، عواملش از پشتبام آن بهسوی تظاهر کنندگان شلیک کردند و تعدادی را بهقتل رساندند.
پیش از آن اللهکرم و چند بسیجی و مجری تلویزیون حکومتی هم کرسی استادی دانشگاه را قبضه کرده بودند و سایت ایران دیدهبان (۷شهریور) نوشت: «پس از فتح قوای دولت، مجلس، صدا و سیما و... حال اتوبوس خالصسازی بهایستگاه دانشگاه رسیده است. هر روز نام اساتیدی بهعنوان تعلیق یا اخراج شده منتشر میشود که جزو سرمایههای کشور و اعتبار دانشگاه هستند اما جای این اساتید را قرار است چهرههایی همچون امیرحسین ثابتی، مجری عضو جبهه پایداری و عباس موزون مجری برنامه“ زندگی پس از زندگی ”بگیرند».
ماجرای حضور چماقداران و چاقوکشان نظام در دانشگاه، روز ۲۹مرداد توسط روزنامهٔ حکومتی هممیهن علنی شد. این رسانه با اشاره بهتلاشهای پشت پردهٔ رئیسی جلاد برای اخراج اساتید و استخدام شعبان بیمخهای نظام در دانشگاه نوشت: «سندی منتشر شده که نشان میدهد دولت رئیسی مخفیانه فرآیند جذب ۱۵هزار عضو هیأت علمی همسو را بهصورت سهمیهای، فوری و خارج از چارچوب علمی موجود دانشگاهها، آغاز کرده است».
منظور از «همسو» با رئیسی این است که هم، سمت و سوی سرکوب داشته باشند و هم با الگوی «رئیسجمهور شش کلاسه» و «خارج از چارچوبهای علمی»، دستهای خونین و آلودهشان را پشت مدارک جعلی دکتر و کارشناس و... پنهان کنند.
یک کارشناس حکومتی در پاسخ بهاین سؤال که این «۱۵هزار» در کدام دانشگاه مدرک گرفتهاند گفت: «از دانشگاههای گمنام و گلخانهیی مدرک گرفته و در گروهها و هیأتهایشان توهم نخبه بودن دارند. بهنظر من تمام این ۱۵هزار نفر بیشتر کارمندان دولت هستند که پول هنگفتی بهجیب میزنند و در آینده هم جیرهخوار خارجیها میشوند» (ایران دیدهبان ـ ۷شهریور ۱۴۰۲).
فضاحت و رسوایی تیم «همسو»ی رئیسی آنقدر بالا گرفت که بیژن عبدالکریمی کارشناس حکومتی، گفت: «عدهیی جهال، قدرتپرست و منفعتطلب هستند حتی میتوان گفت افرادی هستند بدون شرافت انسانی که وارد نهادهای فرهنگی شده اند» (آرمان شرق ـ ۱۲شهریور ۱۴۰۲).
آش اشغال کرسی ادبیات توسط مداح و چاقوکش نظام آنقدر شور شد که روزنامهٔ حکومتی هممیهن (۱۴شهریور) در گزارشی با عنوان «از منبر مداحی تا کرسی استادی» نوشت: «فرض کنید روزی پشت تریبونهای مداحی و روضهخوانی، استادان دانشکدهٔ ادبیات روی منبر روند و شروع بهذکر مصیبت کنند؛ قطعاً این اتفاق واکنشهایی تند از طرف اقشار مختلف در پی خواهد داشت. امروزه شاهد اتفاقی برعکس آن هستیم»... .
میردامادی کارشناس حکومتی نیز علت این تصمیم را شرایط انفجاری جامعه و نقش مؤثر دانشگاه در قیام توصیف کرده و میگوید: «تا زمانی که با آن علت اصلی که نارضایتی گسترده در جامعه است برخورد نشود و تا زمانی که علت اصلی وجود دارد، این پیآمد نیز وجود دارد و برطرف شدنی نیست. مگر اینکه دانشگاه را کاری کند که تبدیل بهپادگانی شود که یک مشت سرباز و فرمانده در آن هستند و فرماندهان دستور دهند و سربازان اطاعت میکنند. دانشگاه اینطور نیست» (دیدهبان ایران ـ۱۳شهریور ۱۴۰۲).
«علت اصلی» همان شعلههای فروزان قیام و بانگ سرنگونی است که خلیفهٔ ارتجاع را مجبور کرد رئیسی جلاد را با هدف مقابله با آن از پستوی نمایش بیرون بیاورد. جلادی که مجری سیاست انقباض و «خالصسازی» شد تا دانشجویان، تعلیق، جوانان تهدید و شورشگران دستگیر شوند. در این میدان اساتید بهمسافرکشی یا مهاجرت رومیآورند و مداحان و چاقوکشان در مسند استادی مینشینند. اما از آنجا که این سیاست نه از موضع قدرت و ثبات که در منتهای ترس و تزلزل و استیصال انجام میشود نتیجهٔ عکس خواهد داد. محمدرضا تاجیک کارشناس باند مغلوب در این باره گفت: «تمرکز و خالصسازی و خودیسازی قدرت که از چند سال پیش آغاز شده، مبتنی بر یک هراس بزرگ معطوف بهبقاست. این راه بهسوی بقا و اعتلای قدرت نیست. این راه بهصورت هولناکی بهسوی درههای دهشتناک نابودی است» (سایت حکومتی رویداد۲۴ ـ۱۲شهریور ۱۴۰۲).