دکتر حسین سعیدیان، پروفسور و مدیر برنامه انفورماتیک، دانشگاه کانزاس، آمریکا
دکتر کاظم کازرونیان، پروفسور و رئیس دانشکده مهندسی، دانشگاه کانتیکت، آمریکا
پیشگفتار
گرداننده ”گمان“ در یک توئیت مدعی شده است که رضا شاه دیکتاتور "جمهوری خواه" بوده است. رضا شاه یک دیکتاتور تمامعیار و دستنشانده استعمار بود و قربانیان دیکتاتوری او از همه اقشار مردم ایران بودند؛ برای مثال، مخالفان دیکتاتوری رضا شاه که بهدستور او بهقتل رسیدند شامل میرزاده عشقی، سید حسن مدرس و دکتر تقی ارانی میباشند. عمار ملکی قبلاً هم رضا شاه و پسرش محمدرضا شاه را از درون نظرسنجی خود محبوب تر از دکتر مصدق فقید بیرون آورده بود. اینها توهینهای غیرقابل بخشش به تاریخ و شعور مردم ایران میباشند. هر دو دیکتاتور پهلوی دستنشانده غرب بودند، هر دو با کودتا به حاکمیت رسیدند، و هر دو به دستور اربابانشان ایران را ترک کردند. اگر این دو دیکتاتور کوچکترین پایگاهی در بین مردم یا حداقل در میان ارتششان داشتند دست به یک مقاومت هر چند ناچیز میزدند.
نظرسنجی گروه موسوم به "گمان"[۱]. از جهات مختلف قابل تأمل است. هم منشاء و خاستگاه این گروه و چگونگی تأمین مالی آن، هم اهداف و دینامیزم پشت این نظرسنجی و هم روشها و استانداردهای به کار گرفته شده در آن، که بالطبع از دو موضوع اول سرچشمه میگیرند، یک هدف مشخص سیاسی را القا میکنند. در اینجا ما میخواهیم بیشتر به جنبه سوم یعنی روشها و استانداردهای به کار گرفته شده بپردازیم که به درجاتی بر دو موضوع اول هم نور میاندازد.
اشکالات پایهیی علمی و تکنیکی این نظرسنجی آن اندازه است که هر کسی که کمتر آشنایی با مقوله آمارگیری و نظرسنجی داشته باشد به این نتیجه میرسد که این اشکالات نه ناشی از اشتباهات مسئولان و دستاندرکاران این نظرسنجی یا عدم آشنایی آنها با قوانین مربوطه است بلکه ناشی از این است که نتیجه نظرسنجی از پیش تعیین شده بوده و برای رسیدن به آن نتیجه میبایست صورتسازیهای لازم انجام میشده است.
ما در این مقاله به چند اشکال بنیادی در این نظرسنجی میپردازیم. نخست، به این سؤال میپردازیم که آیا نظرسنجی در دوران دیکتاتوری آن هم از نوع وحشتناک مذهبی آن میتواند بهطور نسبی و تقریبی هم که شده تمایلات واقعی یک جامعه را منعکس کند؟ سپس به طرح سؤالهای جانبدارانه گروه گمان میپردازیم. در قسمت بعدی، یک نگاه سریع به ابتداییترین استانداردها و ویژگیهای یک نظرسنجی علمی و قابل اعتماد خواهیم انداخت و میزان انطباق نظرسنجی مورد بحث با این استانداردها را ارزیابی میکنیم. سپس به بررسی دینامیزم نظرسنجیهای غیرعلمی، کارکرد و خروجی آنها خواهیم پرداخت. در انتهای مقاله نتیجهگیری خود را ارائه خواهیم داد و آنرا با یک یادآوری خاتمه خواهیم داد.
۱. نظرسنجی علمی فقط در یک فضای آزاد ممکن است
نخست، به این سؤال میپردازیم که آیا نظرسنجی در دوران دیکتاتوری آن هم از نوع وحشتناک مذهبی آن میتواند بهطور نسبی و با تقریب، تمایلات واقعی یک جامعه را منعکس کند یا نه؟ جواب قطعاً منفی است. زیرا بهلحاظ روششناسی علمی که خواه و ناخواه، معیار آن تجربه غیرقابل انکار علمی است، چنین چیزی امکانپذیر نیست.
از اینروست که چه در ایران و چه در کشورهای دیگر جهان که تحت دیکتاتوری یا اشغال بهسر میبرند، مشروعیت و مقبولیت، تابع بلافصل مبارزه و مقاومت هر شخصیت یا نیروی سیاسی در برابر اختناق و دیکتاتوری یا اشغالگری است. آنگاه پس از سرنگونی دیکتاتوری و استقرار یک نظام دمکراتیک یا پایان اشغالگری، نوبت سنجش محبوبیت و پایگاه اجتماعی هر کس و هر نیرو، بر اساس تعداد آرا و صندوق رأی و انتخاب آزادانه فرا میرسد. در همین ایام بهروشنی میتوان در نمونهٔ اوکراین مشاهده کرد که محبوبیت ملی و جهانی زلنسکی (فراتر از نتایج انتخابات ۲۰۱۹ در اوکراین) ناشی از ایستادگی و مقاومت اوست.
در مورد مبانی مشروعیت، شورای ملی مقاومت نظرگاه بسیار روشن و بیابهامی دارد. برای دولت موقت بعد از سرنگونی رژیم دیکتاتوری کنونی تنها شش ماه وقت قائل میشود که مشروعیت ناشی از مقاومت را به مشروعیت ناشی از رأی منتقل کند. دولت موقت مهمترین وظیفهاش این است که در عرض ماکزیمم شش ماه انتخابات آزاد برای تشکیل مجلس مؤسسان برگزار کند. با این انتخابات مسئولیت شورای ملی مقاومت و دولت موقت پایان میپذیرد. مجلس مؤسسان قانون اساسی جمهوری جدید را تدوین میکند، دولت بعدی را تعیین میکند، برای اداره امور جاری کشور تا تشکیل نخستین مجلس ملی، قانونگذاری و بر اداره امور نظارت میکند.
ما در اینجا استدلال نمیکنیم که در دوران اختناق و دیکتاتوری هرکس بیشتر مقاومت میکند رأی بیشتری دارد، این موضوع بحث دیگری است که جداگانه میشود به آن پرداخت. ما استدلال میکنیم که ارزیابی محبوبیت یا رأی یک حزب یا نیرو یا شخصیت در دوران دیکتاتوری را نمیتوان از طریق نظرسنجی بهدست آورد و میگوییم که این ادعا، یعنی ارزیابی محبوبیت یک حزب یا نیرو در دوران دیکتاتوری، غیرقابل اجرا، جعلی، و با اهداف مشخص سیاسی است.
استدلال ما به شرح زیر است: اولا، در دوران اختناق مردم تحت اختناق اعتماد نمیکنند که تمایل مثبت یا منفی خود را مطرح کنند. نظرسنجی وقتی میتواند اعتبار داشته باشد که مردم ترس نداشته باشند که در دفاع از حزب یا شخصیت مورد علاقهشان دست به تظاهرات بزنند و برای چنین تظاهراتی مورد اذیت و آزار و زندان و شکنجه واقع شوند. ثانیا، اطلاعرسانی آزاد وجود ندارد، اما حکام و صاحبان منافع، در ابعاد کلان اطلاعات دروغ و گمراهکننده در جامعه پمپاژ میکنند. این وضعیت نظرسنجی را بهطور مضاعف بغرنج و غیرواقعی میکند. نسل ما به چشم دیده است که تمایلات و آراء اجتماعی سه یا شش ماه قبل و بعد از سقوط رژیم شاه تا چه اندازه متفاوت بوده است. شش ماه بعد از سقوط شاه با واقعیاتی در صحنه اجتماعی و حتی انتخابات آن زمان روبهرو بودیم که شش ماه قبل از سقوط شاه تصور نمیرفت.
۱.۱ نمونه نظرسنجیهای نادرست
مقالههای متعددی از شخصیتهای برجسته درباره نظرسنجی در دیکتاتوریها (مثل ایران، سوریه، کره شمالی، و بعضی از کشورهای آفریقایی) که مردم از ابراز بیان و احساس خود وحشت دارند منتشر شده است. مثلا، مقالههای بسیاری درباره نظرسنجیها و یا انتخابات "بدون هیچ اعتبار"،"غیرقابل اعتماد"، و"مسخره"در حکومت دیکتاتور خونریز سوریه منتشر شدهاند، از جمله در روزنامه گاردین تحت عنوان"نظرسنجی سوریه که از اسد حمایت میکند هیچ اعتباری ندارد" [۲، ۳، ۴، ۵].
در مورد روسیه نیز مقالههای متعددی هم در گذشته و هم اخیراً بچاپ رسیدهاند. برای مثال، در تحلیلی تحت عنوان "در روسیه، نظرسنجی یک سلاح سیاسی است" در ماه مارس دو هزار بیست و دو از طرف مؤسسه دموکراسی باز، ماکسیم الیوکو تحلیگر مسایل مسکو تأکید میکند که نظرسنجی افکار عمومی در حکومتهای استبدادی مثل روسیه، مردم از ترس مواجهه با سرکوب یا انحراف از دیدگاه اجماع، نظرات خود را پنهان میکنند و پاسخهای اجتماعی مطلوبی میدهند که با موضع رسمی دولت مطابقت دارد و همآهنگ کنندگان تحت کنترل مسکو، نظرسنجیها را دستکاری میکنند تا نتایجی را که رژیم میخواهد ارائه دهند [۱۸].
حتی قبل از جنگ اوکراین هم مقالههای متعددی درباره نظرسنجیهای جعلی در روسیه منتشر شد. برای مثال، در مقالهای با عنوان "صنعت نظرسنجی روسیه بهشدت اشتباه است"، در تاریخ سپتامبر ۲۰۲۱، نویسنده مقاله، سرگی اروفیو [۶] میگوید که"ابزارهای اساسی مورد استفاده توسط جامعهشناسان روسی حتی برای سنجش افکار عمومی سطحی ناقص هستند، چه رسد به اینکه احساسات عمومی را به تصویر بکشند. در واقع، این روحیات عمیقتر مردم است، نه نظرات، که اغلب سطحی هستند و بهدلیل ترس از دادن پاسخی غیرقابل قبول اجتماعی تحریف میشوند. در این رابطه، مقاله اولکسی گانچرنکو از شورای آتلانتیک بهنام "چرا ما نباید انتخابات تقلبی روسیه را بهرسمیت بشناسیم"نوشته سپتامبر دوهزار و بیست یک را نیز توصیه میکنیم [۷]. تحلیلهای زیر را هم به خوانندگان توصیه میکنیم:"معضل دیکتاتور: برنده شدن با ۹۵درصد یا ۹۹درصد؟"، بقلم جاشوا کیتینگ، از مؤسسه سیاست خارجی [۸]، و"چگونه استبدادیها در انتخابات تقلب میکنند تا در قدرت بمانند"، نوشته نیک چیزمن و برایان کلاس [۹].
بهطور کلی، در یک فضای غیرآزاد و در یک حکومت دیکتاتوری و استبدادی که عقاید مخالف مخصوصاً در حمایت از اشخاص و سازمانهای اپوزیسیون را تحمل نمیکند، نمیتوان از طریق نظرسنجی به تمایلات مردم پی برد و عملاً هیچ بررسی مستقل سیاسی را نمیتوان انجام داد.
۱.۲ ایران یک نمونهٔ ویژه
در حکومت فاشیست مذهبی ولایت فقیه، مطلقاً نباید انتظار یک نظرسنجی بیطرفانه و مستقل و علمی داشت. بهعنوان نمونه حتی در خارج از کشور وقتی کسی علناً از سازمانی مانند مجاهدین حمایت میکند باید انتظار داشته باشد که خانواده و اموالش در داخل ایران مورد تعرض رژیم قرار گیرد، یا خودش در خارج مورد اذیت و آزار واقع شود. در عینحال در خارج از ایران میبینیم که چون حمایت و شرکت در میتینگهای این سازمان، به خلاف داخل کشور به شکنجه و اعدام منتهی نمیشود، حمایت از آنها در تظاهرات و میتینگهای دهها هزار نفره ایرانیان با هیچ جریان دیگری قابل مقایسه نیست.
در فروردین امسال بیش از ۵۰۰ دانشمند، پزشک، استاد، متخصص، و بیزینسمن ایرانی-آمریکایی، نامه سرگشادهای را خطاب به رئیسجمهور آمریکا برای حفظ سپاه پاسداران در لیست سازمانهای تروریستی خارجی آمریکا امضا کردند که توسط یکی از نویسندههای همین مقاله، مدیریت گردید. امضاکنندگان بهخاطر اعتبار او با اعتماد این نامه را امضا کردند. انجام پروژهای مانند این و یا حتی نصف یا یک چهارم از ان در توان هیچ شخص و جریان سیاسی دیگر نیست.
شایان توجه است که نظرسنجی مورد بحث ما از طریق اینترنتی انجام شده است که اعتبار آنرا باز هم پایینتر میآورد چون ترس از مانیتورینگ به بقیه ترسها افزوده میشود. اما حتی اگر امکان داشت که بهصورت حضوری این نظرسنجی انجام میگرفت و اگر شخص مصاحبه کننده از اعتبار سیاسی و اعتماد صددرصد سوژههای نظرسنجی برخوردار میبود، شاید میشد به نتایج کمتر غلطی رسید اما باز هم از یک نظرسنجی واقعی فاصله زیادی داشت. اگر همه افراد مورد مصاحبه به مصاحبه کننده اعتماد داشته باشند، پس قطعاً به یک قشر خاصی از جامعه تعلق دارند، چون هیچکس نمیتواند مورد اعتماد همه باشد. بهخصوص که این روش در کشوری بوسعت ایران و دیکتاتوری سرکوبگر و وحشتناک چهل ساله غیرواقعیتر است.
یک مثال بسیار گویا اظهارات دژخیم حمید نوری است که هماکنون به جرم مشارکت در جنایت علیه بشریت در دادگاهی در سوئد زیر محاکمه میباشد و دادستان برای او تقاضای حبس ابد کرده است. حمید نوری در جریان قتلعام ۱۳۶۷ یک عضو فعال کمککار هیأت مرگ در زندان گوهردشت بود و بنا به گفتهٔ شاهدان او در بردن زندانیان نزد هیأت مرگ و سپس هدایت آنها به سالن اعدام و حلقآویز آنها نقش جدی داشت. حمید نوری چند بار در دادگاه و در حضور قاضی دادگاه اعلام کرد که نمیتواند صریحاً نام سازمان مجاهدین بگوید زیرا برای او بهای بالا دارد و در صورت برگشت به ایران باید برای آن به وزارت اطلاعات پاسخگو باشد. حال چه انتظاری میتوان از افراد عادی جامعه داشت که بخواهند صریحاً حمایتشان از سازمان مجاهدین را بیان کنند؟
وجه دیگر نظرسنجی گمان تقویت نمودن انتخابهای پوپولیستی است که حتی در مجامع دمکراسی مردود شناخته شدهاند (چونکه استبداد را توجیه میکنند)، چه برسد به جامعهای مثل ایران که درصد سال اخیر در زیر حکومتهای دیکتاتوری وحشتناک پهلوی و آخوندی بودهاند. خوانندگان را به مقاله "انتخابهای سیاسی پوپولیستی بیمعنی هستند" [۱۰] نوشته پییر لمینو از انستیتوی کاتو رجوع میدهیم.
۲. طرح سؤالهای جانبدارانه در نظرسنجی گروه گمان
سؤالهای نظرسنجی میتوانند مغرضانه (و یا جانبدارانه) طرح و با نیت محو کردن مرز بین تحقیق و تبلیغات باشند. سؤالهای مغرضانه آنهایی هستند که پاسخ دهندگان را با سؤالهای مبهم و نامشخص سردرگم میکنند که آنها را به سمت یک پاسخ خاص سوق دهند. این نوع سؤالها جایی برای بیطرفی و عینیت (objectivity) نمیگذارند. هدف این ترفند مشخص است: با بیان یا قالب بندی خاص سؤالها و بهطور غیرمستقیم گذاشتن جواب مورد نظر در دهان نظر دهنده، عملاً آنها را به سمت پاسخ خاصی سوق خواهند داد. نظرسنجیهایی که حاوی سؤالهای مغرضانه باشند طبیعتاً نتایج مغرضانه و دادههای نادرست و غیرقابل اعتماد دریافت خواهند کرد. برای روشن شدن این بحث یک مثال میزنیم: کدام یک از دو مورد زیر را ترجیح میدهید: (الف) سرنگونی رژیم ایران از طریق مبارزه مسالمتآمیز و بدون خونریزی، (ب) سرنگونی رژیم ایران از طریق مبارزه قهرآمیز همراه خونریزی و تلفات. طبیعی است که همه از جمله نویسندگان این مقاله گزینه (الف) را ترجیح بدهیم ولی پیش فرضیه بسیار غلط در این سؤال این است که سرنگونی رژیم از راه مسالمتآمیز امکانپذیر است. طبیعتاً کسانی که خواستار استمرار رژیم ضدایرانی ولیفقیه هستند با طرح این سؤال جانبدارانه به نفی مبارزه مسلحانه خواهند پرداخت. از آنجاییکه سؤالهای مؤسسه گمان در دسترس نیست میتوان سؤالهای مغرضانه (و یا جانبدارانه) دیگری را نیز تصور نمود که منجر به خروجی مورد علاقه نظرسنجان باشند. خوانندگان را به مقاله ارزشمندی از انستیتو ماکس پلانک درباره سؤالهای مغرضانه (و یا جانبدارانه) در نظرسنجی ارجاع میدهیم [۱۱].
در فرهنگ نظرسنجی سیاسی، یک فرم نظرسنجی نیز هست که به ان "نظرسنجی فشاری" [۱۲] میگویند. طرح سؤالهای مغرضانه خیلی شبیه نظرسنجی فشاری میباشد. نظرسنجی فشاری یک تکنیک بازاریابی تعاملی است که برای موارد سیاسی از ان استفاده میشود. در نظرسنجی فشاری یک فرد یا مؤسسه با گرایش سیاسی خاص سعی میکند تا نظرات رایدهندگان احتمالی را تحت پوشش یک نظرسنجی دستکاری یا تغییر دهد. نظرسنجیهای فشاری اصلاً نظرسنجی نیستند بلکه نوعی تبلیغات و شایعهپراکنی هستند که بهعنوان یک نظرسنجی ارائه شده و سؤالات به یکطرف و یا ایده منحرف میشوند و هدف این است که نظر زیرمجموعه را تحت تأثیر قرار دهند.
کثرت و پیچیدگی سؤالات مؤسسه گمان این نظرسنجی را غیرقابلباورتر میکند. نظرسنج گمان سؤالاتی را مطرح میکند که حتی در کشورهای دمکراتیک غربی اگر از مردم سؤال کنید در پاسخ دادن به آنها مشکل خواهند داشت. اما جالب است که شرکتکنندگان در این نظرسنجی بهسادگی به این سؤالات پاسخ دادهاند و حتی درصد افرادی که پاسخهای نامشخص مانند "نمیدانم یا تصمیم نگرفته ام" دادهاند، به نسبت جامعهٔی تحت سرکوب مثل ایران، بسیار کم است. این بیانگر یکی یا چند حقیقت زیر است: (الف) آمارها و سؤال و جوابها همه ساختگی هستند، یا (ب) پاسخها و آمارها ساختگی است یا (ج) قشر مشخصی که منافع مشخصی داشتهاند و در اساس در ارتباط مستقیم و یا غیرمستقیم با رژیم بوده و نگرانی از پاسخ دادن نداشتهاند، مخاطبین اصلی این نظرسنجی بودهاند.
۳. ابتداییترین خصوصیات یک نظرسنجی بیطرفانه
همین خاستگاه سیاسی باعث شده است که این نظرسنجی از ابتداییترین خصوصیات یک نظرسنجی بیطرفانه برخوردار نباشد. نمونهگیری یکی از قدمهای اساسی در نظرسنجی و آمارگیری علمی است. هدف از نمونهگیری انتخاب یک زیرمجموعه و یا سمپل از افراد درون یک جامعه میباشد. نظرسنجان حرفهییی تلاش میکنند که زیرمجموعه و نمونههایی را جمعآوری کنند که نماینده ویژگیها و خصوصیات کل جامعه باشد. یعنی شامل افراد جامعه با ویژگیهای خاص (از نظر جنسی، نژاد، مذهب، بینش سیاسی، تعلق قومی، زبان و فرهنگ، و غیره) باشد که نتیجه نظرسنجی را قابل اعتماد سازد. گاهی اوقات آنچه را که یک زیرمجموعه تعریف میکند خیلی آشکار است مخصوصاً وقتی کل جمعیت کوچک و در یک محیط نسبتاً غیرمتفاوت باشد. ولی وقتی به جامعهای مثل ایران نگاه میکنیم، انتخاب زیرمجموعه بسیار پیچیده و نیاز به متخصصان جامعهشناسی، تحلیلگران حرفهیی و مستقل، آزادی عمل، مکانیزم های با ثبات و قابل دسترس همگانی زیرمجموعه مورد نظر، و نهادهای اجتماعی و یا آکادمیک آموزش دیده و بیطرف خواهد داشت که مرتکب خطاهایی مانند عدم دقت، تعصب، طرفداری سیاسی، و پراکندگی نشوند.
هر چند که قیاس معالفارق است اما خطاهای نمونهگیری حتی در جوامع پیشرفته هم میتواند بهنظر سنجیهای غیرواقع و غیرقابل اعتماد و دروغین منتهی شود. یک نمونه بسیار بارز آنرا میتوان از انتخابات سال۲۰۱۶ آمریکا مشاهده کرد. یکی، دو نظرسنجی خیلی معروف پیشبینی کردند که هیلاری کلینتون با اختلاف زیاد برنده انتخابات ریاستجمهوری آمریکا خواهد شد ولی دونالد ترامپ، آن هم با تفاوت نسبتاً فاحشی، برنده شد. بهعنوان یک قاعده کلی، هر چقدر که اندازه زیرمجموعه بزرگتر باشد، احتمال پیشبینی دقیقتر زیادتر خواهد بود.
به غیر از موارد بالا، سؤالهای دیگری را هم، برای اینکه مطمئن شویم نتیجه نظرسنجی مغرضانه نیست، باید مطرح کنیم، مثلا نظرسنجی تحت چه شرایطی انجام شد؟ نظرسنجی چقدر شفاف (ترانسپرنت) بود؟ چه کسی و چه نهادهایی نظرسنجی را انجام دادند؟ این افراد از چه اعتباری برخوردارند؟ زیرمجموعه چگونه تعیین شد؟
دقت و صحت نظرسنجی به این بستگی دارد که ویژگیهای افراد زیرمجموعه همخوانی با ویژگیهای هدف نظرسنجی داشته باشد. مثلا اگر قرار است یک نظرسنجی درباره گزینههای مختلف برای سرنگونی و گذار به یک دولت ملی، مردمی، و دمکراتیک باشد، شامل نمودن دشمنان یک دولت ملی و دمکراتیک و شامل نمودن قاتلان و دشمنان آزادی و افرادی که خود در ایجاد فضای خفقان و سرکوب و قتل و کشتار دست و منفعت دارند در لیست گزینهها، و نظرسنجی از کسانی که خواهان حفظ دیکتاتوری مذهبی هستند نه تنها غیرعلمی و مشکوک است بلکه یک اهانت بزرگ به جامعه میباشد زیرا نظر آنها نامعتبر خواهد بود.
در جوامع دمکراتیک نیز از همین قاعده استفاده میشود. بهعنوان مثال، برای یک نظرسنجی سیاسی در مورد چگونگی بهبود بیشتر شرایط زندگی سیاهپوستان در ایالات متحده، شامل نمودن افراد نژادپرست و سفیدپوستهای افراطی و شامل نمودن شخصی مانند دیوید دوک بهعنوان یک شخص محبوب برای نظر دادن از اساس خطا خواهد بود چون نظر این افراد پیشاپیش مشخص است و از جنبه علمی نظرسنجی اعتباری ندارد. از منظر یک نظرسنجی علمی، گرفتن این نظرها اصلاً اعتبار ندارد. یک مثال ساده تر: در آمریکا، برای انتخابات ریاستجمهوری از نوجوانان زیر ۱۸سال نظرسنجی نمیشود چون آنها نمیتوانند رأی بدهند و نظر آنها نامعتبر و غیرقابل اعتماد است.
در تحقیقات جامعهشناسی، نظرسنجی و آمار، یک فرم نمونهگیری نیز وجود دارد که به ان نمونهگیری ارجاعی (و یا نمونهگیری زنجیرهیی و یا گلوله برفی) میگویند [۱۳]. نمونهگیری ارجاعی یک تکنیک نمونهگیری غیراحتمالی (غیر تصادفی و غیرراندوم) است که در آن افراد مورد مطالعه و نظرسنجی کنونی، سوژه زیرمجموعههای نظرسنجی آینده را از میان دوستان و آشنایان خود استخدام و انتخاب میکنند (و برای همین توصیف گلوله برفی برای ان استفاده میشود چون که زیرمجموعه مثل یک گلوله برفی و در حال غلتیدن رشد میکند). از آنجایی که سوژههای نمونه از یک چارچوب نمونهگیری علمی انتخاب نمیشوند، نمونه و زیرمجموعههای گلوله برفی در معرض سوگیریها و خطای عمدی متعددی هستند. برای مثال، افرادی که دوستان زیادی در شبکههای اجتماعی دارند به احتمال زیاد در نمونهگیری برای ساختن زیرمجموعه استخدام میشوند. انجام نظرسنجی و تخمینهای بیطرفانه از نمونههای گلوله برفی غیرممکن است و بیشتر بهنظر سازی شبیه هستند تا نظرسنجی.
۳.۱ دموکراسی آنلاین یا عوام فریبی؟ نظرسنجی افکار عمومی در اینترنت
مقالهای با همین عنوان در ژورنال بینالمللی رسانه و سیاست (چاپ هاروارد) در سال۱۳۹۷ منتشر شد [۱۴]. نویسندگان این مقاله با ذکر اینکه تعداد نظرسنجیهای آنلاین، ان هم در دموکراسیها، به طرز چشمگیری افزایش یافته میپردازند و نحوه انجام این نظرسنجی و نقاط ضعف انرا بررسی میکنند. دو سال بعد، در مقاله دیگری در همان ژورنال، نویسنده به بررسی موانعی میپردازد که انتخاب زیرمجموعه (نمونه) آنلاین را محدود میکند [۱۵]. نویسنده مقاله همچنین به پیامدها و محدودیتهای شدیدی که این موانع برای نمونهگیری آنلاین ایجاد میکنند و تأثیر منفی آنها روی امکان دموکراسی الکترونیکی دارند را توضیح میدهد. این ترند، یعنی نگرانی از نظرسنجیهای انلاین، حتی در قویترین دموکراسیها و پیشرفتهترین کشورها از لحاظ الکترونیکی، با وجود پیشرفتهای بسیار گسترده تکنولوژی سایبری، هنوز ادامه دارد. مثلا یک مطالعه نسبتاً جدید توسط مرکز تحقیقاتی پیو [۱۶] خطرات نظرسنجیهای آنلاین از سوی پاسخ دهندگان جعلی، و دادههای جعلی تولید شده توسط رباتهای نظرسنجی برشمرده و آنها را یک تهدید اضطراری میداند.
این نگرانیها بارها توسط رسانهها نیز منعکس شدهاند. برای مثال، روزنامه نیویورک تایمز، اشاره میکند که نمونهگیری تصادفی که در قلب نظرسنجیهای علمی قرار دارد، در نظرسنجیهای سایبری ضعیف میباشند و نظرسنجیهای اینترنتی نمونههای خود را از راههای دیگر و بدون مزایای نظری نمونهگیری تصادفی به دست میآورند و برای جبران، آنها گاهی اوقات به مدل سازی آماری گسترده تکیه میکنند [۱۷].
این نگرانی و محدودیتها را برای کشورهای دیکتاتوری و جهان سومی که با محدودیتهای بسیار بالای اجتماعی و الکترونیکی مواجه هستند را باید ضریب صد زد تا متوجه غیرعلمی و بیمعنی بودن آنها و نیتهای سیاسی پشتپرده آنها شویم.
به وضوح پیداست که گروه گمان در نظرسنجی خود از تکنیکهای بالا سود گرفته است تا نتایج مورد نظر خود را در بیاورد. این نتایج سیاسی و غیرعلمی است و آنها را مطلقاً نمیتوان به جامعه پیچیده ایران که اکثریت آن از رژیم ضدایرانی ولایت فقیه متنفر و بیزارند را عمومیت داد. محققان نظرسنجی همیشه از تهدید نظرسنجیهای غیرعلمی که برای دستکاری و وارانه نشان دادن اراده مردم از ان سوءاستفاده میشود هشدار دادهاند.
۴. خروجی اصلی نظرسنجی جانبدارانه: استمرار حکومت دیکتاتوری فعلی
۴.۱ شواهد نیت سیاسی، جایی برای انکار باقی نمیگذارد
بنظر میاید که نظرسنجان گمان، که خود اشراف بر غیرعملی بودن یک نظرسنجی علمی در حاکمیت دیکتاتوری دارند، اهداف مشخص سیاسی داشتهاند، مخصوصاً وقتی به مصاحبههای گرداننده گمان و شور و اشتیاق بیوصف وی برای تبلیغ پسر شاه نگاه میکنیم. او همصدا با باز ماندههای حکومت موروثی، ریویزیونیستها و توابهای انقلاب ضدسلطنتی و همگام با انواع و اقسام تلویزیونهایی که منبع مالی آنها مشکوک است مشغول توهمپراکنی دروغین درباره پیشرفت و رفاه در دوران دیکتاتوری پهلوی بوده و هستند. انگار که ایران در زمان دیکتاتوری شاه با ان ساواک مخوفش بهشت روی زمین بوده. میخواهند بگویند که انتخاب بین سلطنت پهلوی و حکومت ولایت فقیه است و چون شاه مرده است و پسرش هم "کبریت بیخطر" است پس باید با حکومت ولایت فقیه کنار آمد.
اینها میخواهند با چنین فرضیههایی جوانان ایرانی را، بهجای شورش و انقلاب و همراه شدن با جریان رادیکال برانداز، به افسوس و حسرت خوردن برای دوران ماقبل از انقلاب ضدسلطنتی تشویق کنند. کار عمده این افراد و تلویزیونها نشان دادن تصاویر دست چین شده از مناطق تفریحی و اعیاننشین و آزادی نسبی برای طبقه خاصی در جامعه دهه پنجاه و پرداختن به یک سری خاطرات کهنه و علایق نوستالژیک سطحی و روبنایی است. اینها هیچوقت تصویری از واقعیت جامعه ایران و فاصله طبقاتی در کل جامعه نمیدهند. واقعیت این است که در هیچ جای تاریخ یک انقلاب بخودی خود اتفاق نیافتاده و فقط وقتی که شرایط عینی اقتصادی، سیاسی، و اجتمایی ایجاب و تحمیل میکرده، انقلاب شکل گرفته است. اگر خودکامگی و سیاستهای سرکوبگرانه و شکنجه و زندان شاه نبود، اگر آزادی احزاب وجود داشت، اگر ساواک مخوف نمیبود، اگر فاصله طبقاتی فاحش وجود نداشت، اگر شاه شعار "حزب فقط حزب رستاخیز"نمیداد، اگر نهادهای پایهایی دمکراتیک وجود داشت، اگر فضای سیاسی باز بود، اگر زندانیهای سیاسی وجود نداشت، ... انقلاب بهوجود نمیآمد و مردم ایران میلیون میلیون برای سرنگونی شاه قیام نمیکردند. و اگر شاه پایه مردمی داشت و یا حتی در ارتشی که خود بنا کرده بود اعتبار داشت آنچنان خوار و سرافکنده همانند پدرش از کشور بیرون انداخته نمیشد. حکومت آخوندها نتیجه طبیعی حکومت شاه بود. همینطور که دولتهای کنونی ولایت فقیه نتیجه دولتهای قبلی هستند (چون هیچکدام خواهان اصلاح و تنوع و فراهم کردن آزادیهای اجتماعی و نهادهای مستقل... نبودهاند). اگر آزادیخواهان واقعی در شرایط غلیان جامعه در زندان نمیبودند یا اعدام نشده بودند، اگر نهادهای دمکراتیک (احزاب، سازمانهای سیاسی، ...) در جامعه بهصورت آزاد و یا حداقل نیمه آزاد بودند که سطح آزادیخواهی و آزاداندیشی مردم و جامعه را بالا ببرند، اخوندهای مرتجع هرگز نمیتوانستند کنترل انقلاب را در دست بگیرند. خمینی هم برای کنترل جامعه و نیروهای ترقیخواه که تازه از زندان آزاد شده و در محیطهای دانشگاهی شعارهای آزادی و دموکراسی میدادند را با همان ساواک بازمانده از شاه با سرکوب و"انقلاب فرهنگی" بر ضد دانشجو و دانشگاه (که مرکز اصلی ضدیت با خمینی بود) استفاده نمود.
۴.۲ یک همسویی و همزمانی ظاهراً عجیب
صرفنظر از انگیزههای پشت نظرسنجی گمان، منطقاً نمیتوان بهطور علمی و منطقی همسویی و همزمانی به ظاهر عجیب آن را با دو پدیده تصادفی دانست:
(الف) مواضع بخشهایی از بازماندگان سلطنت به نفع رژیم آخوندی یا اجزایی از درون این رژیم
(ب) شعارهای سازماندهی شده رژیم ایران در طرفداری از سلطنت در تظاهرات مردمی در خیابانهای شهرهای ایران.
این همدستی و همآهنگی حکومت دینی با بقایای حکومت سلطنتی یک ادعای سیاسی نیست. این مبتنی بر واقعیتهای ثبت شده است. بهعنوان نمونه روزنامه جمهوری در شماره ۵تیر ۱۳۹۷ خود به تلاش برای منحرف کردن تظاهرات و قیامهای مردم با شعارهای انحرافی اعتراف و فاش کرد شماری از افراد که در جریان تظاهراتهای اخیر تهران شعار "رضا شاه روحت شاد" میدادند، از باند خامنهای بودند که با اسکورت پلیس و آزادانه این کار را میکردند.
از طرف دیگر در سالهای اخیر شاهد اتخاذ مواضعی از طرف بقایای سلطنت به نفع دیکتاتوری ولایت فقیه یا اجزایی در درون این رژیم هستیم. مثلا پسر شاه میگوید که سپاه و بسیج باید در آینده ایران سهم داشته باشند. یا اردشیر زاهدی، وزیر خارجه محمدرضا شاه از جنگافروزیهای رژیم در سوریه حمایت میکند، از خروج آمریکا از برجام غمگین میشود، تحریمها علیه رژیم ولایت فقیه را محکوم میکند، و پاسدار تروریست قاسم سلیمانی را سرباز وطنپرست مینامد. نمونههای بسیاری از این قبیل از پسر شاه یا دیگر مقامات شاه (مثلا پرویز ثابتی از مقامات ارشد ساواک شاه) موجود است.
سؤال اینجاست که آنها با تبلیغ برای یکدیگر چه هدفی را دنبال میکنند؟ هدف مشترک آنها بقای خودشان است. رژیم ایران بهدنبال منحرف کردن مطالبات مشروع سیاسی و اقتصادی مردم و خواسته نهایی آنها برای تغییر رژیم است. انحراف خشم مردم به کوچه بنبست سلطنت، فشار بر خامنهای را کاهش میدهد. تداوم وضع موجود هم به نفع بنیادگرایان حاکم بر ایران و هم به نفع بازماندگان سلطنت در خارج از ایران است. البته هر یک از این دو جناح شبکه مخصوص خود را دارند که از آنها تغذیه میکند. اینها شامل لابیگران و همچنین کسانی است که با رسانههای مختلف خارج از ایران در ارتباط هستند.
در این مبارزه مشترک برای تداوم وضع موجود، پس دشمن مشترک نیز "تغییر" است و هر کسی یا هر نیرویی که هدفش تغییر رژیم باشد. در مبارزه با چنین دشمن مشترکی، تئوکراتهای حاکم و سلطنت طلبان باقی مانده باید همه را متقاعد کنند که ادامه وضعیت موجود خواسته مردم ایران است. اما انجام این کار در کنار اعتراضات گسترده مردم در شهرهای مختلف ایران که خواستار تغییر رژیم هستند، کاری غیرممکن است. بنابراین تنها کار منطقی برای آنها این است که استدلال کنند که مردم یا رژیم فعلی را میخواهند، یا جایگزینی که هیچ شانس علمی، منطقی یا تاریخی برای بازگشت وجود ندارد. بنابراین تغییر رژیم عملاً خواست مردم نیست. تنها در این منطق است که نظرسنجی عمومی توسط گمان معنا پیدا میکند. و روند معیوب این نظرسنجی عمومی طوری طراحی شده است که نتیجه آن این باشد: تداوم وضعیت موجود.
مشخصترین هدف این نظرسنجی مشکوک، محدود کردن گزینههای جایگزین رژیم است که هدفشان تغییر کامل رژیم است. این در راستای شعار "رضا شاه روحت شاد"تحت حمایت رژیم و خواستههای موازی برخی از بازماندگان دیکتاتوری سلطنتی در خارج از ایران است که خواست اولشان محدود کردن مخالفان رژیم و در صدرشان شورای ملی مقاومت ایران با نیروی محوری مجاهدین میباشد. همه به یاد داریم که تا چه اندازه این جماعت با خروج نام مجاهدین از لیست تروریستی خشمگین بودند و آنرا به ضرر روند"دمکراتیک" در ایران معرفی میکردند.
۴.۳ دو فاکت قابل توجه
در سال۱۳۹۷مصطفی تاجزاده (معاون سیاسی وزارت کشور در دولت خاتمی) در مورد خط وزارت اطلاعات برای مقابله با آلترناتیو دمکراتیک از طریق صدور اپوزیسیون قلابی در لباس کارشناس در فلان شبکه یا دانشگاه یا اندیشکده اذعان کرد. تاجزاده در پاسخ به این سؤال که "چرا هیچ وقت از ایران خارج نشدید؟ پیشنهادی داشتید از خارج از کشور... که آقای تاجزاده مثلا بیا فلان شبکه برای ما کارشناس شو. بیا اینجا تو فلان اندیشکده دانشگاه تدریس کن"، گفت:"اولین پیشنهاد را بازجوهام دادند. بازجوهام بازجوهای (سازگارا) بودند توضیح میداد که چگونه راه را باز کردیم تا آقای سازگارا بره. وقتی دو سه بار گفت، بهش گفتم ببین اگر اینها را میگی که من هم بگم که من هم آمادهام برم، این تابستان ۱۳۸۸بود، من از ایران تکون نمیخورم. من همینجام. بنابراین او فکر میکرد مثلا برای من راه را باز کنه که خودم و خانوادهام و، چون توضیح داد چه جوری خودش فرستاده این خانواده را، همسرش چه جوری و پسرش چه جوری و فلان و فلان و گذرنامه و گفتم که من همینجا ایران میمونم و اصلاً علاقهیی ندارم" (آپارات ۱۰فروردین ۱۳۹۷).
نمونه قابل توجه دیگر را هاشم خواستار نماینده معلمان سه هفته قبل از دستگیریش برملا کرد و نوشت: "در روز ۱۹آبان ۱۳۹۷ که نیروهای امنیتی با فشار ملت قهرمان ایران مجبور شدند مرا از بیمارستان روانی سینا آزاد کنند، دو نفر از نیروهای امنیتی به سراغم آمدند و از من خواستند که چون سازمان مجاهدین خلق از تو حمایت کردهاند، باید بر علیه آنها بیانیه بدهی و خط قرمز ما رهبری هم نیست بلکه سازمان مجاهدین خلق است. به آنها گفتم یعنی حکم اعدام خود را امضا کنم؟ آنها را به مقالهیی که در حمایت از معلم زندانی آقای عبدالرضا قنبری نوشته بودم و روز دستگیری یعنی اول آبان منتشر کرده بودم، حواله دادم. باز پارسال در اردیبهشت ۱۳۹۷ که مأموران اطلاعات به باغم آمدند، از من پرسیدند که چرا با شاهزاده رضا پهلوی همکاری نمیکنی؟ میخواهی الآن شمارهٔ موبایل شاهزاده را بگیریم که با او صحبت کنی؟ که گفتم: نه" (۳۰ تیر ۱۳۹۸).
۴.۴ نگاهی به آمار و ارقام خیالی در نظرسنجی گمان
حال به نتایج نظرسنجی گمان نگاهی میاندازیم:
- محبوبیت صاحبان قدرت درصد سال اخیر در تاریخ ایران، رضا شاه و محمدرضا شاه و خمینی و خامنهای به ترتیب ۶۶، ۶۴، ۲۸، و ۲۶درصد برآورد شده که قبل از هر چیز میخواهد انقلاب ضدسلطنتی را زیر علامت سؤال ببرد.
- جمع در صدها در تعیین تمایلات در این نظرسنجی ۲۰۳.۸ درصد است. این حاکی از یک رویکرد مشخص سیاسی است که عامدانه میخواهد ذهن مخاطب را مغشوش نموده و در صدهای مطلوب را برای طرفهای مورد نظر خود از نطرسنجی بیرون بکشد.
- جمع در صدهای تمایل اجتماعی به رئیسی و احمدینژاد و موسوی و خاتمی و ظریف و تاجزاده و پاسدار قاسمی و زیدآبادی ۵۲.۸ درصد است. رئیسی در صدر آنها با ۱۷.۴ درصد و احمدینژاد با ۱۲.۲ درصد محبوبیت قرار دارد! در انتخابات ریاستجمهوری رژیم ایران که ۵۹.۳ میلیون ایرانی واجد شرایط رأی دادن اعلام شدند، بهگفته وزارت کشور همین رژیم، رئیسی دارای ۱۸میلیون یعنی ۳۰درصد آرا بوده است. اختلاف "گمان" با وزارت کشور رژیم در مورد رئیسی ۱۲.۵ درصد است!
- گمان از برخی اسامی دیگر هم از موضع "زینت المجالس ”برای موجه جلوه دادن نظرسنجی استفاده کرده است.
- حرف اصلی اما پسر شاه سابق ایران با ۳۹.۵ درصد است که مسجل میکند دو انتخاب بیشتر وجود ندارد: یا دیکتاتوری دینی و یا بازگشت به دیکتاتوری سلطنتی. نمونههای انتخابات و صندوق رأی در تاریخ معاصر (در اروپا و یا برای مثال در افغانستان و عراق) نشان داده که بازگشت سلطنت اقبال اجتماعی ندارد. چون بازگشت به دیکتاتوری پهلوی عملی نیست، گمان بهطور غیرمستقیم این ایده را میخواهد القا کنند که باید با رژیم کنونی ساخت. نتیجه بالفعل این نظرسنجی که با "رضا شاه روحت شاد"۶۶ درصدی شروع میشود و برای برای افراد کلیدی در حاکمیت ولایت فقیه اکثریت قائل است، بیگمان رئیسی است که خامنهای در پیام ۲۹اسفند خود انتخاب او را"شیرینی بزرگ" ۱۴۰۰ توصیف کرده بود.
۵. نتیجهگیری
از ابتذال و خیال و گمانها که بگذریم، تا وقتی یک حکومت دیکتاتوری سرنگون نشده و امکان رأیگیری آزادانه وجود ندارد نمیتوان درباره محبوبیت و پایگاه اجتماعی یک شخص و یا گروهی نظر بیطرفانه و دقیق داد. از این رو تنها معیار در دوران اختناق و دیکتاتوری عملکرد اشخاص و احزاب برای برانداختن اختناق و دیکتاتوری است تا بتوان به انتخابات آزاد و به طریق اولی نظرسنجیهای معتبر پرداخت. تا وقتی عفونت اختناق برطرف نشده و غدهٔ سرطانی دیکتاتوری جراحی نشده باشد، وضعیت جامعه نرمال نیست و ادعای نظرسنجیهای مورد بحث سراپا باطل و صرفاً گمانهزنیهای مغرضانه سیاسی است. به همین خاطر مقاومت در دوران اختناق و دیکتاتوری و در زمان اشغالگری تنها شاخص است.
از همین شاخص در جبهه مقاومت فرانسه به رهبری ژنرال دو گل بر علیه اشغالگران فرانسه استفاده میشد. در حال حاضر یعنی ۷۷سال بعد از جنگ جهانی دوم، احزاب بزرگ و سنتی آلمان پایگاه، احترام، مشروعیت، و حقانیت خود را مدیون مقاومتشان بر علیه فاشیسم هیتلری میدانند.
تأکید میکنیم که هدف اصلی تمامی این بهاصطلاح نظرسنجیها القاء یک مقوله بسیار کاذب است که مردم ایران فقط دو گزینه دارند: دیکتاتوری سابق و یا دیکتاتوری آخوندی و یا بهعبارتی "شاه و یا شیخ." مطمئناً تا وقتی که حکومت منحوس آخوندی ادامه داشته باشد باز هم شاهد این بهاصطلاح نظرسنجیهای کاذب خواهیم بود.
یادآوری. یک سال پیش (در ۱۲فروردین ۱۴۰۰) دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران در گزارش اجلاس میاندورهیی خاطرنشان کرد: "فرزندان رشید ایران در شکنجهگاهها و جوخههای اعدام و مردم ایران در انقلاب بزرگ ضدّ سلطنتی"نه ”تاریخی و رأی بازگشتناپذیر خود را به رژیم دستنشاندهٔ ستمشاهی اعلام کردهاند. چرخ تاریخ به عقب باز نمیگردد. مانورها و دوبلهخوری و باز کردن دکان دونبش بین سلطنت و جمهوریخواهی هیچ فرد و جریان میهنپرست و آگاه و مستقل را نمیفریبد. مبارزات ۴۰ سالهٔ شورا برای آزادی و استقلال و عدالت با شعار"نه شاه، نه شیخ“ با دریای خون شهیدان و مخصوصاً قیام آبان ۱۳۹۸ به پروژههای ارتجاعی و استعماری و اصلاحطلبان قلّابی ضربات اساسی وارد کرده و آنها را وادار به عقبنشینی یا رنگ عوض کردن اضطراری کرده است. در اجلاسیهٔ شورا این سؤال مطرح شد که چرا داعیهٔ جمهوریخواه شدن پسر شاه و جمع شدن بساط سلطنت و شاه پرستی و کنار گذاشتن سوگند شاهی در ۹آبان ۱۳۵۹ بهطور رسمی و بدون هر گونه شائبه و شکاف در سایت او اعلام نمیشود. این در حالی است که وی در گفتگو با کیهان شاه و در قسمتهای سانسور شدهٔ نوار صوتی که حزب مشروطهخواه منتشر کرده حرفهای قبلی خود را میزند. کدام را باید باور کرد؟ بچهٔ شاه جمهوریخواه شده یا حاکمیّت جمهور مردم که در تقدیر است، مانند استفاده از دستبند سبز در قیام ۱۳۸۸، باعث تغییر رنگ شده است؟ بهخصوص که پیوندهای ۲۰ساله با سپاه و مجیزگویی او از نیروی منفور انتظامی رژیم محکوم نشده و کماکان پابرجاست".
[1] https://www.radiofarda.com/a/iran-new-poll-data-by-gamaan-institute-khamenei-secular/31781136.html
[2] The Guardian, Syrian poll backing Assad has no credibility, 19 January 2012, https://www.theguardian.com/world/2012/jan/19/syrian-poll-assad-no-credibility
[3] Michel Duclos, "The Syrian parliamentary elections were a mockery", Atlantic Council, July 31, 2020, https://www.atlanticcouncil.org/blogs/menasource/the-syrian-parliamentary-elections-were-a-mockery.
[4] “US says 'dubious' elections in Syria excluded a quarter of the population”, https://english.alarabiya.net/News/world/2020/07/21/US-says-dubious-elections-in-Syria-excluded-a-quarter-of-the-population
[5] "Presidential election in Syria is a disgrace: US", https://economictimes.indiatimes.com/news/international/world-news/presidential-election-in-syria-is-a-disgrace-us/articleshow/36030738.cms?from=mdr
[6] Sergei Erofeev, "Russia’s polling industry is gravely wrong. Here’s how to change it", Open Democracy, 14 September 2021, https://www.opendemocracy.net/en/odr/russias-polling-industry-is-gravely-wrong-heres-how-to-change-it.
[7] Oleksiy Goncharenko, “Why we must not recognize Russia’s fraudulent election”, Atlantic Council, 20 September 2021, https://www.atlanticcouncil.org/blogs/ukrainealert/why-we-must-not-recognize-russias-fraudulent-election.
[8] Joshua Keating, “The dictator’s dilemma: To win with 95 percent or 99?”, Atlantic Council, 13 February 2012, https://foreignpolicy.com/2012/02/13/the-dictators-dilemma-to-win-with-95-percent-or-99.
[9] Nic Cheeseman and Brian Klaas, "How autocrats rig elections to stay in power", The Conversation, 23 April 2018, https://theconversation.com/how-autocrats-rig-elections-to-stay-in-power-and-get-away-with-it-95337
[10] Pierre Lemieux, "Populist political choices are meaningless", CATO Institute, Spring 2021, https://www.cato.org/regulation/spring-2021/populist-political-choices-are-meaningless.
[11] Martin Höpner and Bojan Jurczyk, "How the Eurobarometer Blurs the Line between Research and Propaganda", Max Planck Institute for the Study of Societies, 2015.
[12] Marjorie Connelly, "Push polls, defined", New York Times, 18 June 2014.
[13] Goodman, L.A. (1961). "Snowball sampling". Annals of Mathematical Statistics, 32(1): 148–170.
[14] Wei Wu and David Weaver, "On-line democracy or on-line demagoguery?: Public opinion 'polls' on the internet", Harvard International Journal of Press/Politics, 2(4):71-86, September 1, 1997.
[15] Alan Rosenblatt, "Online-polling: methodological limitations and implications for electronic democracy", Harvard International Journal of Press/Politics, 4(2):30-40, March 1, 1999.
[16] PEW Research Center, "Assessing the risks to online polls from bogus respondents", 18 February 2020, https://www.pewresearch.org/methods/2020/02/18/assessing-the-risks-to-online-polls-from-bogus-respondents.
[17] Nate Cohn, "Online polls are rising. So are concerns about their results". New York Times, 27 November 2015.
[18] Maxim Alyukov, "In Russia, opinion polls are a political weapon", Open Democracy, 9 March 2022, https://www.opendemocracy.net/en/odr/russia-opinion-polls-war-ukraine/