728 x 90

"عفریت زلزله، گسل به دست به‌دنبال کشتار خلق ستمدیده ایران"

زلزله کرمانشاه
زلزله کرمانشاه
عفریت مرگ در دوران تسلط رژیم ملاها بر ایران تاکنون چهره‌های مختلفی داشته است. در زلزله‌های مختلف و به‌ویژه زلزله اخیر در سرپل ‌ذهاب، یک چهره دیگر عفریت مرگ در قالب واحدهای مسکونی و بافتهای فرسوده شهری و روستایی خود را نشان داد. اگر نگاهی به آمار و داده‌های ارائه شده توسط خود رژیم بیاندازیم آنگاه وسعت خطر بالقوه‌ای که تمام کشور را در بر گرفته است، در می‌یابیم. همان‌طور که همگان شاهد بودند، بیشترین مقدار مرگ و میر در زلزله اخیر کرمانشاه بر منازلی وارد شد که از ساختار و سازه استانداردی برخوردار نبودند. دو دسته از منازل مسکونی و تجاری که بسیار بیشتر تخریب گردیدند یا در قالب واحدهای مسکونی فرسوده قرار داشتند و یا در قالب واحدهای مسکونی بدون استاندارد مانند منازل مسکن مهر.

تعریف بافت فرسوده
طبق تعریف سازمان نوسازی شهر تهران، یک ساختمان زمانی بافت فرسوده محسوب می‌شود که دارای سه شاخص نفوذ ناپذیری (بلوک‌هایی که بیش از 50درصد معابر آن عرض کمتر از 6شش متر دارند)، ناپایداری (بلوک‌هایی که بیش از 50درصد بناهای آن ناپایدار و فاقد سیستم سازه است) و ریزدانه بودن (بلوک‌هایی که بیش از 50درصد پلاک‌های آنها مساحت کمتر از 200متر مربع دارند) باشند.

 
شکل 1- اینجا اگر حادثه‌یی رخ دهد، کدام یک از واحدهای نجات قادر به دسترسی به حادثه دیدگان خواهند بود

این سه شاخص یعنی، دسترسی کم و و بسیار سخت در هنگام خطر به ساختمان، تخریب سریع ساختمان با کمترین تنش وارده، کوچک بودن مساحت و درهم تنیدگی آنها که هر سه عامل، از شرکای عفریت زلزله می‌باشند!

طبق آماری که رئیس کمیسیون عمران مجلس در برنامه تلویزیونی با نام نشست ویژه خبری در شبکه دو سیما در مورخ 25آبان 1396ارائه داد (شناسهٔ خبر: 4146323 - پنجشنبه ۲۵آبان ۱۳۹۶)

130هزار هکتار بافت فرسوده در کشور وجود دارد! (هر چند که این داده‌ها همیشه بین 10الی 30درصد کمتر از مقدار واقعی هستند! با این وجود همین مقدار نیز پتانسیل کشتار مردم مظلوم ایران محسوب می‌شود.) به گفته غلامرضا هوایی رئیس انجمن مهندسی سازه ایران در همین برنامه، 8میلیون واحد مسکونی فرسوده در کشور وجود دارد و به‌دلیل تنگناهای مالی بانکها (بخوانید ورشکستگی کامل بانکها!) بهسازی آنها با مشکل روبه‌روست! آمار دیگری حکایت از این دارد که تعداد 5/3میلیون واحد فرسوده در روستاها وجود دارد.

شکل 2- بافت روستایی کشور که حداقل 100سال قدمت دارد!

هم‌چنین فرهاد بیضایی کارشناس مسکن در این برنامه گفت: هیچ نظام جامع و هدفمندی برای نوسازی این واحدها وجود ندارد. این اعترافات در حالی است که هر از چند گاهی، دولتهای مختلف رژیم آمارهایی از اقدامات شایان توجه خود برای مرمت بافتهای فرسوده ارائه داده‌اند!.


شکل 3- اینجا بخشی از پایتخت ایران است؟
 
در تهران اما، داستان بسیار خطرناکتر است. شهر بی‌سر و ته تهران که بدون داشتن مدیریت علمی و تنها با هدف درآمد زایی توسط شهرداریها اداره می‌شود و در آن آسمان شهر به فروش می‌رسد تا هزینه‌های سرسام‌آور شهرداریها را تأمین کند، گستره بافت مسکونی هیچ حد و مرزی ندارد و از آن سوی جاده هراز و پردیس تا کیلومترها بعد از کرج به تمامی تبدیل به ساختمانهایی شده‌اند که به‌جرأت می‌توان گفت، 90درصد آنها فاقد استانداردهای کافی و لازم می‌باشند. در دریاچه دست‌ساز خلیج‌فارس در جنوب اتوبان همت، ساختمانهای بلند‌مرتبه گاه با بیش از 18طبقه توسط تعاونی‌هایی از جمله تعاونی منحله ناجا، ساخته شده‌اند که در حال حاضر تعدادی از آنها به‌دلیل اختلاس منحل و مسئولان آنها یا در زندان هستند و یا در جای دیگری مشغول لفت و لیس بودجه کشور هستند.


شکل 4 – در جای جای دریاچه دست‌ساز خلیج‌فارس چه در شمال و چه در جنوب اتوبان همت برجهای مسکونی بلند‌مرتبه‌ای مانند قارچ سربرآورده‌اند. بسیاری از این ساختمانها از استانداردهای زلزله برخوردار نیستند

در تهران 4400هکتار بافت فرسوده معادل 35درصد بافت مسکونی شهر وجود دارد. توزیع این مقدار بافت فرسوده یکسان نیست. در منطقه 10، مقدار بافت فرسوده 53درصد کل بافت مسکونی این منطقه، در منطقه 12، مقدار بافت فرسوده 37درصد کل بافت مسکونی این منطقه و در منطقه 17، مقدار بافت فرسوده، 70درصد بافت مسکونی این منطقه را تشکیل می‌دهد!

وقتی نتایج زلزله اخیر کرمانشاه را به‌طور ذهنی به کلان شهر تهران تعمیم بدهیم، نتایج حاصله وحشتناک خواهند بود. وقتی 70درصد یک منطقه از تهران را بافت فرسوده مسکونی تشکیل داده است، بدان معنی است که با یک زلزله مثلاً بالاتر از 5 – 6ریشتر، یک فاجعه در مقیاس جهانی و در بعد تاریخی به وجود میاید.

بنا‌ به نوشته ویکی پدیا، دانشنامه آزاد، من‍طقه ۱۷ش‍‍هرداری ت‍‍هران تق‍ریب‍‍اً در جن‍وب غرب‍‍ی ش‍‍هر ت‍‍هران واق‍‍ع‌شده و مح‍دود است از شم‍‍ال و شم‍‍ال غرب به من‍‍اطق ۱۰و ۹ که حد ف‍‍اصل آن‍‍ه‍‍ا خی‍‍اب‍‍ان قزوین از تق‍‍اطع صف‍وی ت‍‍ا سه راه آذری و خی‍‍اب‍‍ان آذری م‍‍ی‌ب‍‍اشد. از سم‍ت جن‍وب و جن‍وب شرق‍‍ی به من‍طقه ۱۹و پ‍‍ادگ‍‍ان قل‍‍عه‌مرغ‍‍ی که حد ف‍‍اصل آن‍‍ه‍‍ا خی‍‍اب‍‍ان زمزم م‍‍ی‌ب‍‍اشد. از سم‍ت شرق به من‍‍اطق ۱۱و ۱۶که حد ف‍‍اصل آن‍‍ه‍‍ا خی‍‍اب‍‍ان‌ه‍‍ای نواب‌صف‍وی، عب‍دالل‍‍ه‍‍ی و مس‍تق‍ل م‍‍ی‌ب‍‍اشد. از سم‍ت م‍‍غرب به من‍طقه ۱۸که حد ف‍‍اصل آن‌ ج‍‍اده س‍‍اوه و یافت آباد است.

این محله آسیب پذیرترین نقطه شهر تهران به‌شمار می‌آید. دلایل آن در روزنامه ابرار چنین توصیف می‌شود: وجود تراکم جمعیتی به میزان ۴برابر دیگر مناطق، فرسودگی بافت شهری در حداقل ۷۰درصد بناها، رشته قنات‌های متعدد و امتداد یکی از گسلهای تهران در منطقه ۱۷واقع در جنوب غرب پایتخت.

پس اگر عنوان این نوشتار " عفریت مرگ به‌دنبال راهی دیگر برای کشتار مردم ایران" نامیده شده، خیلی بیراه نمی‌باشد. سابقه 38ساله رژیم نشان داده که مدیریت در این ساختار هیچ مفهومی به جز گماشتگی طبقه زیرین برای طبقه زبرین ندارد! با وجود شناسایی چندین گسل بسیار خطرناک، فعال و گسترده در امتداد طول و عرض تهران، کدام راه‌کار علمی و کاربردی برای حفظ شهروندان در برابر خطرات زلزله تدوین شده است؟ در حالی که درآمدهای هنگفت و ثروتهای این خلق ستمدیده، خرج جنگ در سوریه، عراق، یمن و پروردن گردن کلفتهایی مانند حسن گردن (حسن نصرالله) می شود، وزیر راه و شهرسازی رژیم اعلام کرد: در حالی که این وزارتخانه ۸هزار و ۱۰۰میلیارد تومان پروژه در دست ساخت دارد، ولی نقدینگی آنها تنها ۶۰۰میلیارد تومان است. (یعنی ۶۰۰میلیارد تومان نقدینگی برای ۸.۱هزار میلیارد تومان پروژه!.) چگونه می‌توان انتظار کوچکترین دگرگونی در وضعیت اسفناک و به مراتب خطرناک ساختارهای شهری اقصی نقاط کشور داشت؟! در این شرایط هر اقدامی که از سوی رژیم به بهانه ترمیم بافت فرسوده شهری انجام شود تنها یک فریب و سرابی بیش، نخواهد بود. سابقه اقدامات رژیم در این زمینه این ادعا را ثابت می‌کند.

به‌عنوان مثال، ورود جدی به بحث نوسازی بافتهای فرسوده شهر تهران از سال 80بود که با هشدارهایی که کارشناسان به مسئولان دادند؛ وارد مرحله جدیدی از نظر تصمیم‌گیری متولیان و مسئولان شهری شد. هر چند در این سالها با راه‌اندازی شرکتهای خدمات نوسازی در پایتخت قرار بود تا این دفاتر به‌عنوان مجموعه‌یی در دل محله‌ها و مناطق تهران تصمیمات مدیریتی را اجرایی کنند. اما مداخله مستقیم مسئولان دولتی در این بخش بدون در نظر گرفتن بافت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی محله‌ها نتوانست تاثیری در حل معضل فرسودگی و ناپایداری بافت مناطق دارای بیشترین درصد فرسودگی و ناپایداری و البته ریزدانگی بکند.

نمونه بارز فعالیت دفاتر خدمات نوسازی را می‌توان در محله‌هایی مانند عودلاجان و سیروس واقع در منطقه 12تهران دید که با ورود تعاونیهای مسکن در قالب خرید خانه‌های فرسوده قرار بود تا با احیای این بافت، مسکن کارکنان دولتی را در این بافتها تأمین کنند. در حال حاضر بخش قابل توجهی از مشکلات محله‌ای مانند عودلاجان ورود تعاونی مسکن ناجا و خرید خانه‌های فرسوده این محله است که به جای ساخت و نوسازی، این خانه‌ها خراب و در نهایت زمینهای ان آسفالت شد و نه تنها محله را از وضعیت فرسودگی خارج نکرد؛ بلکه باعث ویران تر شدن این محله‌ها و افزایش آسیبهای اجتماعی در این محدوده شد.

در پایان، تنها خود مردم ایران هستند که باید حرکت کنند و راه چاره‌ای برای خویش بپردازند. در غیراین صورت، اگر به همین ترتیب پیش رود، خیلی دور نیست که کشور ما به ویرانه عظیمی از مجموعه‌های مسکونی و تجاری غیراستاندارد و ابزار و گسل‌هایی در دست حاکمیت برای کشتار خلق ستمدیده ایران تبدیل می‌شود.

 کوروش از کرج
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/5baaa6cf-9b3e-4544-b39d-da33b153b29e"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات