دارون عجماوغلو، جیمز رابینسون و سایمون جانسون بهطور مشترک برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۲۴ شدند. کمیته نوبل سوئد اعلام کرد که این اقتصاددانان «اهمیت نهادهای اجتماعی را برای شکوفایی یک کشور» نشان دادهاند. دارون عجماوغلو و جیمز رابینسون، که در سال ۲۰۱۲ کتاب پرفروش «چرا ملتها شکست میخورند» را منتشر کردند، از برجستهترین تحلیلگران در حوزه بررسی ساختارهای نهادی و تأثیر آنها بر سرنوشت ملتها هستند. آثار دیگر آنها مانند «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» و «راه باریک آزادی» نیز بهوضوح نشان میدهند که حکومتهای استبدادی و دیکتاتوری چگونه ملتها را به نابودی میکشانند.
عجماوغلو در جریان قیام سال ۱۴۰۱، در مورد آینده ایران و چشمانداز اعتراضات در این کشور هشدار داده بود. او با معرفی جمهوری اسلامی بهعنوان یک «حکومت درمانده» پیشبینی کرده بود که مردم ایران با سالهای سختی روبهرو خواهند شد. او گفته بود: «دههها سرکوب و حضور حکومتی که نماینده واقعی مردم ایران نیست، زمینه را برای فساد گستردهتر و سرکوب وحشیانهتر فراهم کرده است» (یورونیوز۲۳ مهر۱۴۰۳).
عجم اوغلو اخیراً نیز هشدار داده بود «مشکلات و بحرانهای پیش روی ایران جدی است» جدیت بحرانها در اقتصاد تحت سلطه فاشیسم دینی به مرحله «ابر بحرانها» رسیده است و مطابق پیشبینی برنده نوبل اقتصاد، فسادهای بهتآور و سرکوبهای بیامان مردم را در پی دارد. یک قلم اعدامهای وحشیانه و از مهار خارج شده به فرمان خامنهای برای ترس انداختن به ضمیر مردم ستمدیده ایران در همین چند وقت اخیر است...
در هرحال نگاهی به شاخصهای اقتصادی رژیم آخوندی گویای ارزیابی صحیح عجم اوغلوست.
اقتصاد الیگارشیک دوگانه ایران
نظام ولایت مطلقه فقیه نه تنها از لحاظ سیاسی بلکه از نظر اقتصادی نیز ساختاری غیرعادی و پیچیده دارد که بهگفته برخی کارشناسان اقتصادی، حتی قابل فهم با مدلهای متعارف نیست. وحید شقاقی، اقتصاددان، ساختار اقتصادی ایران را به «شتر گاو پلنگ» تشبیه کرده است، اما در این میان یک نکته روشن است: غارت منابع ملی و چپاول توسط آقازادهها و پاسداران جنایتکار از مهمترین ویژگیهای این اقتصاد دوگانه است. از یکسو مؤسسات و نهادهای تحت سلطه خامنهای و از سوی دیگر انحصارات دولتی و شبهدولتی در ترکیبی سمی، کنترل اقتصاد کشور را در دست گرفتهاند.
احمد علوی اقتصاددان میگوید: «نظریه عجماوغلو و رابینسون یکی از کاربردیترین چارچوبهای تحلیلی برای بررسی اقتصاد ایران است، زیرا بهخوبی ساختارهای نهادی را که منجر به تمرکز قدرت و ثروت در دست یک گروه کوچک به رهبری شخص علی خامنهای بهعنوان ابر الیگارشی حاکمیت و اطرافیانش میشود، توضیح میدهد. این نظریه بر تمایز بین نهادهای فراگیر و نهادهای استخراجی تأکید میکند و بهدنبال این است که نشان دهد چگونه این نهادها تعیینکننده سرنوشت اقتصادی و سیاسی کشورها هستند».
محصول چنین الیگارشی غارتگرانهای، البته جز رانتخواری، بیثباتی و فساد اقتصادی، رشد ناپایدار و نابرابری حاصلی نداشته است.
سرنوشت تمدنهایی که سقوط کردند
اقتصاددانان و برندگان نوبل مانند عجماوغلو نشان دادهاند که رژیمهای سرکوبگر و استبدادی، آیندهای ندارند و در نهایت به سقوط میرسند. علی سعدوندی، اقتصاددان، خروج سرمایه از کشور را یکی از شاخصهای این سقوط میداند و نگران است که نهادهای سرکوبگر نظامی این بحرانها را دست کم بگیرند. وی هشدار میدهد: «سیاستهایی که خروج سرمایه را تشویق میکنند، یکی از بزرگترین ضربات به اقتصاد ایران است. بهعنوان یک اقتصاددان از کسانی که در نهادهای نظامی و امنیتی هستند خواهش میکنم که ببینند که اگر وضعیت اقتصاد به همین منوال پیش برود، وضعیت امنیت و نظامی هم دچار مخاطره و مشکل جدی خواهد شد. وظیفه این افراد است که از فروپاشی اقتصادی و اجتماعی کشور جلوگیری کنند. خیلی واضح و آشکار میگویم این مسیری که امروز داریم طی میکنیم، مسیر بسیار خطرناکی است. سرنوشت تمدنهایی که از بین رفتند جلوی چشم ما است. آنها هم دقیقاً همین مسیر را میرفتند» (تجارتنیوز۲۴مهر۱۴۰۳).
تابآوری مردم بینهایت نیست
آنقدر چپاولگری و به یغما بردن سرمایههای کشور، فکر و ذهن این جنایتکاران را گرفته است که اصلاً توان درک و فهم این هشدارها را ندارند، اما با مردم عاصی و شورشگری که منتظر و مترصد فرصت برای به زیر کشیدن سارقان مسلح حاکم بر کشور هستند چه میکنند؟
تنها اقتصاددانان نیستند که هشدار میدهند. تحلیلگران سیاسی نیز بارها نظام ولایت فقیه را از پیامدهای ویرانگر سیاستهای اقتصادی و اجتماعیاش برحذر داشتهاند. بهگفته یک تحلیلگر حکومتی: «هیچ حکومتی نمیتواند باری بیشتر از توانایی مردم بر دوش آنها بگذارد و انتظار دوام داشته باشد. شوربختانه به نظر میرسد که نهادهای حاکمیتی ایران در ارزیابی توانایی و تابآوری مردم دچار خطای راهبردی شدهاند و در همین راه خطا پیش میروند. واقعیت تلخ این است که رکود در بازارهای گوناگون مردم را عصبی و خشمگین کرده است. تابآوری شهروندان بینهایت نیست...» (جهان صنعت۲۵مهر۱۴۰۳)