مردم بهجان آمده از بیآبی در شهرهای مختلف خوزستان بهپا خاستند و برای دومین روز پیاپی در شامگاه جمعه ۲۵تیر در شهرهای مختلف بهخیابانها ریختند و بهتظاهرات علیه رژیم پرداختند. در برخی شهرها، جوانان با آتش زدن لاستیک، اقدام بهبستن جادهها و چند محور مهم کردند. در چند شهر، گلههای پاسدار و نیروی انتظامی وارد صحنه شدند و کوشیدند با شلیک گلوله تظاهر کنندگان را مرعوب و پراکنده کنند، اما با تهاجم جوانان و مردم معترض، عقب نشستند و موفق بهممانعت از تظاهرات مردم نشدند. شعلههای آتش خشم و اعتراض نه تنها فضای خوزستان و آسمان سراسر ایران را روشن کرده، بلکه در مهمترین رسانههای خبری دنیا نیز منعکس شده است.
خبرگزاری آسوشیتدپرس خبر این اعتراضات را با عنوان «تظاهرات و شلیک در استان ناآرام و سرکش ایران» انعکاس داد. اما این تنها خوزستان نیست که سرکش و ناآرام است. کانونهای ملتهب و ناآرام و امواج سرکش خشم و خروش سراسر ایران را از سیستان و بلوچستان تا کردستان و آذربایجان و از هرمزگان تا اصفهان و تهران درنوردیده است.
خبرگزاری رویترز در گزارش خود از تظاهرات و ناآرامیهای خوزستان، بهسراسری بودن حرکتهای اعتراضی اخیر اشاره کرده و افزوده است: «طی هفته گذشته در چندین شهر ایران تظاهرات علیه خاموشی برق صورت گرفته. مردم عامل همه این مشکلات را شخص خامنهای میدانستند و شعار میدادند مرگ بر خامنهای و مرگ بر دیکتاتور».
مردم نواحی وسیعی از کشور در حالی که از ابتداییترین نیازهای زندگی از آب و نان و برق محرومند، درگیر موج پنجم کرونا نیز هستند و در هراس از مرگ و غم داغ عزیزان، با گرسنگی و بیآبی و فقر و گرما نیز دست بهگریباناند، در کمتر برههیی از تاریخ کهن ایران، مردم و میهنمان تحت این همه فشار و در محاصرهٔ این همه مصیبت و بلا قرار داشتهاند و این در حالی است که روی دریایی از نفت و گاز و دیگر ثروتهای طبیعی زندگی میکنند.
در حال حاضر، اقشار مختلف مردم در حال اعتراض و اعتصابند. هزاران تن از کارگران و نفتگران در مناطق نفتخیز و در پالایشگاههای سراسر کشور چهارمین هفتهٔ اعتصاب خود را پشت سر میگذرانند. کشاورزان اصفهان، دامداران چندین استان کشور، معلمان، پزشکان، پرستاران و غیره... هر روز در سراسر کشور دست بهاعتراض میزنند و سلسله اعتراضات که سراسر کشور را فراگرفته هر روز بالاتر میگیرد.
پیش از این گفته بودیم که رژیم با بمبی عظیم و چند مگاتنی با ۴خرج انفجاری، آب، برق، کرونا و گرما، تهدید میشود و موجودیتش در خطر است و هر روز نیز بر کم و کیف این خرجهای انفجاری افزوده میشود.
رژیم بحرانزدهٔ آخوندی که در باز کردن راهی از خارج و تخفیف تحریمها سرش بهسنگ خورده در برابر امواج سهمگین و فزایندهٔ مردم خشمگین و بهستوه آمده، قادر بهانجام هیچ کاری نیست، نهایتاً تنها با اقدامات نمایشی یا مسکنهای مقطعی و با شیوه «این کلاه و آن کلاه»، تقلا میکند بحران را در یک نقطه، بهطور موقت بهقیمت تشدید بحران در نقطهیی دیگر کاهش دهد و بهاین ترتیب در واقع بحران بزرگتر و انفجار مهیبتری را برای خود ذخیره میکند؛ چرا که همهٔ ذخایر کشور را بهویژه در دو سال اخیر سوزانده است. این وضعیت آن هم پس از سلاخی باند مغلوب، رژیم را بسا تکیدهتر و آسیبپذیرتر از قبل کرده است؛ اما متقابلاً جبهه مقابل، جبهه مردم و مقاومت سازمانیافتهٔ ایران بهطور مستمر نیرومندتر و منسجمتر شده است، شمایی از این موقعیت پیروزمند را همگان در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، طی ۳روز، بهچشم دیدند؛ دیدند که در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران دوران نوینی آغاز شده است. مضمون این دوران، آغاز پایان رژیم، در بنبست سرنگونی و پیشروی شتابان مردم و مقاومت ایران بهسوی پیروزی است.