شتاب قیام مردم ایران علاوه بر بههم زدن تعادل مشاعر نظام ولایی، منجر به بروز واقعیتهایی در تعارض بین دو جناج حاکمیت هم شد. البته وقتی گفته میشود «دو جناج»، منظور قبل از قیام است و نه الآن؛ چرا که با فریاد جهانی شده «اصلاحطلب، اصولگرا ـ دیگه تمومه ماجرا»، بساط رمالی دو دهه گذشته برچیده خواهد شد.
یکی از این تعارضها، بروز ماهیت ادبیات نظام ولایت فقیه در شکل و شمایل طنز و نقد، توسط ارگانی بهاصطلاح اصلاحچی است. در ادبیات توتالیتاریستی، یک وجه غالب و پایهیی، بهرسمیت نشناختن واقعیت وجود مخالفان مستقل توسط حاکمیت و نسبت دادنشان به بیگانگان است.
این ادبیات همواره در رادیو و تلویزیون و مطبوعات وابسته به نظام ولایت فقیه علیه مخالفان حکومت جریان داشته است.
یکی دیگر از وجوه نگرش در این ادبیات، اعترافگیری و بیهویت کردن مخالفان است. در این عرصه هم لاجوردی و حسین شریعتمداری در تلاش برای اعترافگیری از زندانیان سیاسی، پیشانی سفیدهای حتی داخل حکومت بودهاند.
در قیام شتابگیرندهٴ اخیر هم این ادبیات، آش نذری رسانههای باند خامنهای و شرکا بود. برای آنکه واقعیت قیام مردم ایران را بهرسمیت نشناسند، پای سعودی و آمریکا و اسراییل را وسط کشیدند و در وصف آن رطب و یابس بافتند. آش آنقدر شور شد که یک ارگان حکومتی از در قالب طنز و نقد، این ادبیات را به سخره گرفته است.
خود این سخرهگرفتن، بازتابی از اندیشه و نگرش توتالیتاریستی نسبت به واقعیت تردیدناپذیر قیام سراسری مردم ایران علیه تمامیت حکومت ولایت فقیه است. این طنز را میخوانیم و سپس گفتار کوتاهی درباره آن خواهد آمد:
*** *** ***
«اعترافات یک فریب خورده!
محمدرضا ستوده
جهان صنعت
دیروز یکی از مراجع مربوطه متن اعترافات یکی از دستگیر شدگان حوادث اخیر را منتشر کرد تا مردم بدانند اینها از کجا خط میگیرند.
مردم ایران سلام
من گول خوردم. یک روز صبح با زنگ تلفن از خواب بیدار شدم. صفحهی گوشی را نگاه کردم دیدم پیش شمارهٴ آمریکاست. جواب دادم. یک نفر به فارسی گفت: خانم ایوانکا ترامپ دختر پرزیدنت ترامپ میخواهد با شما صحبت کند. اول فکر کردم میخواهد با من دوست شود. حرف پول را وسط کشید. گفتم حتماً می خواهد به من پول بدهد تا من راضی شوم با او ازدواج کنم. بعد یادم افتاد که او ازدواج کرده است. انگار که آب سردی روی پیکرم ریخته باشند. همینطور که در حال خودم بودم گفت: فردا صبح ساعت 11پادشاه عربستان با لباس مُبدَل میآید چهارراه استانبول کنار مغازهای که کباب ترکی میفروشد. یک کیف حاوی 3میلیون تومان در دستش است. بدون اینکه با هم حرفی بزنید کیف را از او میگیری و میروی به سمت میدان فردوسی. کنار کباب ترکی فروشی میدان فردوسی یک زن بدحجاب ایستاده. اما او زن نیست. او وزیر خارجه انگلیس است که گریم کرده تا شناسایی نشود. از کنارش آرام رد شو. یک کاغذ در جیبت میگذارد. داخل آن نوشته شده که باید چه کار کنی. درون آن کاغذ نوشته که بعدازظهر ساعت 5 در چهارراه ولیعصر باید نسبت به گرانی، بیکاری، فقر و شکاف طبقاتی اعتراض کنی. در این مدت رئیس سازمان سیا تو را دورادور رصد میکند تا حتماً اعتراض کنی و اگر این کار را نکنی کیف پول را از تو پس میگیرد.
حواست را خیلی جمع کن که کسی از این ماجرا اطلاعی پیدا نکند.
بابا دونالد هم سلام میرساند. منتظر ماموریتهای بعدی باش!.
شرق دور»
*** *** ***
این نوشته اوج فهم و برداشت و تحلیل مغزهای نظام آخوندی از قیام مردم را به زبان طنز بازتاب کرده است. این نظام ۳۹سال است که از لاجوردی تا حسین شریعتمداری تا هابیلیان و تئوریسینهای اطلاعاتیاش، بند نافشان را به اعترافنویسی بند کرده و میکنند. آن هم از نوع گانگستری و کابوییاش!
ماشین توطئهشمار این نظام باید هم سرریز کردن خشم طبقاتی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی یک جامعه را توطئه بیگانگان قلمداد کند. یا باید واقعیت کف خیابان و فرش ایرانزمین را بگوید و یا مثل چهار دهه گذشته، این ادبیات مستهجن وزارت اطلاعاتی و کیهانی را هزینه بلاهت تاریخی و سیاسیشان کنند.
همیشه توطئهچینهایی در خارج از ایران بودند و هستند که به خواب مردم و جوانان ایران میآیند و با رشتههای نامرئی، جنبش و قیام مردم ایران را خط میدهند و پول در جیبش میگذارند. این سناریو نخنما شده، تمام آن چیزی است که در بساط ماشین خرفت تبلیغات آخوندی باقی مانده است تا بهعنوان مکمل سرکوب و شکنجه و اعدام برای ارعاب قیامکنندگان به کار ببرد.
اصلاً عجیب هم نیست؛ چون حکومتی که خودش میداند چه بر سر مملکت و مردم آورده، نباید اعتراف کند که مردم سیر تا پیاز و زیر و بالای نظامشان را شناختهاند؛ باید که سر نخ را به توطئهگران بیرون مرزها وصل کند تا به ماشین دجالگریاش سوخت برساند.
از چهل سال پیش به این سو، برای اینکه هویت مستقل هیچ حرکت و گروه و مخالفی را بهرسمیت نشناسند، همیشه یک سعودی و صهیونیست و استکبار و مزدبگیرانشان را علم میکنند که در خیابانهای تهران و مشهد و تبریز و اصفهان و... جولان میدهند و چوب لای چرخ نظام مقدس الهی میگذارند! ایران هم جز چند دههزار مردمی که به نماز جمعه و مسجد نظام میروند، کس دیگری ندارد. پس باقی، همه واله و شیداهای سعودی و صهیونیست و استکبار هستند. این شد شناخت ولیفقیه معظم له و کارگزاران حکومتیاش از جامعه و مردم ایران.
۱۶دی ۹۶.
یکی از این تعارضها، بروز ماهیت ادبیات نظام ولایت فقیه در شکل و شمایل طنز و نقد، توسط ارگانی بهاصطلاح اصلاحچی است. در ادبیات توتالیتاریستی، یک وجه غالب و پایهیی، بهرسمیت نشناختن واقعیت وجود مخالفان مستقل توسط حاکمیت و نسبت دادنشان به بیگانگان است.
این ادبیات همواره در رادیو و تلویزیون و مطبوعات وابسته به نظام ولایت فقیه علیه مخالفان حکومت جریان داشته است.
یکی دیگر از وجوه نگرش در این ادبیات، اعترافگیری و بیهویت کردن مخالفان است. در این عرصه هم لاجوردی و حسین شریعتمداری در تلاش برای اعترافگیری از زندانیان سیاسی، پیشانی سفیدهای حتی داخل حکومت بودهاند.
در قیام شتابگیرندهٴ اخیر هم این ادبیات، آش نذری رسانههای باند خامنهای و شرکا بود. برای آنکه واقعیت قیام مردم ایران را بهرسمیت نشناسند، پای سعودی و آمریکا و اسراییل را وسط کشیدند و در وصف آن رطب و یابس بافتند. آش آنقدر شور شد که یک ارگان حکومتی از در قالب طنز و نقد، این ادبیات را به سخره گرفته است.
خود این سخرهگرفتن، بازتابی از اندیشه و نگرش توتالیتاریستی نسبت به واقعیت تردیدناپذیر قیام سراسری مردم ایران علیه تمامیت حکومت ولایت فقیه است. این طنز را میخوانیم و سپس گفتار کوتاهی درباره آن خواهد آمد:
*** *** ***
«اعترافات یک فریب خورده!
محمدرضا ستوده
جهان صنعت
دیروز یکی از مراجع مربوطه متن اعترافات یکی از دستگیر شدگان حوادث اخیر را منتشر کرد تا مردم بدانند اینها از کجا خط میگیرند.
مردم ایران سلام
من گول خوردم. یک روز صبح با زنگ تلفن از خواب بیدار شدم. صفحهی گوشی را نگاه کردم دیدم پیش شمارهٴ آمریکاست. جواب دادم. یک نفر به فارسی گفت: خانم ایوانکا ترامپ دختر پرزیدنت ترامپ میخواهد با شما صحبت کند. اول فکر کردم میخواهد با من دوست شود. حرف پول را وسط کشید. گفتم حتماً می خواهد به من پول بدهد تا من راضی شوم با او ازدواج کنم. بعد یادم افتاد که او ازدواج کرده است. انگار که آب سردی روی پیکرم ریخته باشند. همینطور که در حال خودم بودم گفت: فردا صبح ساعت 11پادشاه عربستان با لباس مُبدَل میآید چهارراه استانبول کنار مغازهای که کباب ترکی میفروشد. یک کیف حاوی 3میلیون تومان در دستش است. بدون اینکه با هم حرفی بزنید کیف را از او میگیری و میروی به سمت میدان فردوسی. کنار کباب ترکی فروشی میدان فردوسی یک زن بدحجاب ایستاده. اما او زن نیست. او وزیر خارجه انگلیس است که گریم کرده تا شناسایی نشود. از کنارش آرام رد شو. یک کاغذ در جیبت میگذارد. داخل آن نوشته شده که باید چه کار کنی. درون آن کاغذ نوشته که بعدازظهر ساعت 5 در چهارراه ولیعصر باید نسبت به گرانی، بیکاری، فقر و شکاف طبقاتی اعتراض کنی. در این مدت رئیس سازمان سیا تو را دورادور رصد میکند تا حتماً اعتراض کنی و اگر این کار را نکنی کیف پول را از تو پس میگیرد.
حواست را خیلی جمع کن که کسی از این ماجرا اطلاعی پیدا نکند.
بابا دونالد هم سلام میرساند. منتظر ماموریتهای بعدی باش!.
شرق دور»
*** *** ***
این نوشته اوج فهم و برداشت و تحلیل مغزهای نظام آخوندی از قیام مردم را به زبان طنز بازتاب کرده است. این نظام ۳۹سال است که از لاجوردی تا حسین شریعتمداری تا هابیلیان و تئوریسینهای اطلاعاتیاش، بند نافشان را به اعترافنویسی بند کرده و میکنند. آن هم از نوع گانگستری و کابوییاش!
ماشین توطئهشمار این نظام باید هم سرریز کردن خشم طبقاتی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی یک جامعه را توطئه بیگانگان قلمداد کند. یا باید واقعیت کف خیابان و فرش ایرانزمین را بگوید و یا مثل چهار دهه گذشته، این ادبیات مستهجن وزارت اطلاعاتی و کیهانی را هزینه بلاهت تاریخی و سیاسیشان کنند.
همیشه توطئهچینهایی در خارج از ایران بودند و هستند که به خواب مردم و جوانان ایران میآیند و با رشتههای نامرئی، جنبش و قیام مردم ایران را خط میدهند و پول در جیبش میگذارند. این سناریو نخنما شده، تمام آن چیزی است که در بساط ماشین خرفت تبلیغات آخوندی باقی مانده است تا بهعنوان مکمل سرکوب و شکنجه و اعدام برای ارعاب قیامکنندگان به کار ببرد.
اصلاً عجیب هم نیست؛ چون حکومتی که خودش میداند چه بر سر مملکت و مردم آورده، نباید اعتراف کند که مردم سیر تا پیاز و زیر و بالای نظامشان را شناختهاند؛ باید که سر نخ را به توطئهگران بیرون مرزها وصل کند تا به ماشین دجالگریاش سوخت برساند.
از چهل سال پیش به این سو، برای اینکه هویت مستقل هیچ حرکت و گروه و مخالفی را بهرسمیت نشناسند، همیشه یک سعودی و صهیونیست و استکبار و مزدبگیرانشان را علم میکنند که در خیابانهای تهران و مشهد و تبریز و اصفهان و... جولان میدهند و چوب لای چرخ نظام مقدس الهی میگذارند! ایران هم جز چند دههزار مردمی که به نماز جمعه و مسجد نظام میروند، کس دیگری ندارد. پس باقی، همه واله و شیداهای سعودی و صهیونیست و استکبار هستند. این شد شناخت ولیفقیه معظم له و کارگزاران حکومتیاش از جامعه و مردم ایران.
۱۶دی ۹۶.