خامنهای در سالمرگ خمینی، به جوانانی که «از مشکلات اقتصادی و معیشتی رنج میبرند» توصیه کرد به «ترویج ایمان و امید» بپردازند! او از ناامیدی جوانان از نظام ولایت فقیه بسیار ترسیده و نگران است و بههمین خاطر میگوید: «سعی دشمن این است که جوان ایرانی را ناامید کند...» اما او به غیر از ایمان درمانی و امیدتراپی، نسبت به «مشکل معیشتی و مشکل گرانی و مشکل تورم»، خبر خوشحال کنندهای هم برای جوانان دارد: «من به جوانهای عزیز مان عرض میکنم که دشمن نمیخواهد بگذارد که ما این پدیدههای امیدآفرین را ببینیم. پیشرفتهای کشور در عرصهٔ علم، در عرصهٔ فناوری، در ایجاد زیرساختهای صنعتی و کشاورزی، در ایجاد ساختارهای بسیار مهم حمل و نقل، پیشرفتهای کشور در تربیت نیروی انسانی، در کشاندن فعالیتهای عمرانی به نقاط دوردست و محروم کشور... دشمن میخواهد جوان ما از اینها مطلع نشود»
پاسخ واقعیتها به یاوه های «آقا»
همه تلاش خامنهای برای به عقب انداختن قیام نهایی سرنگون کننده خیمه نظام، معطوف به ناامید کردن جوانان از ادامه جنبش انقلابی است اما واقعیتهای سرسخت نابودی کشور در چهل سال گذشته دیگر جایی برای مانورهای مضحک وی برای نشان دادن پیشرفت و آبادانی باقی نگذاشته است. بههمین خاطر به کلی بافیهای مندرس درباره اقتصادی که «مشکل دارد اما قابل علاج است» روی آورده است. و حالا از جوانان میخواهد به گوشهیی از آن پیشرفتها نگاهی بیندازند. حال ببینیم آن دهلها چه مینوازند؟
آقایان مسئول! علل مهاجرت اجباری جوانان را میدانید؟
بهتر است از سیل مهاجرت جوانانی بگوییم که گوششان از یاوهسرایی خامنهای پر است. روزنامه اطلاعات (۲۳شهریور۱۴۰۱) از بیآیندگی جوانان در رژیم آخوندی نکاتی را آورده بود: «متأسفانه این روزها در گفتگو با جوانها انسان به واقعیتهای تلخی پی میبرد که ظاهراً مسئولان یا از آنها بیاطلاعند یا میدانند ولی برای جذب این قبیل جوانها کار درخوری صورت نمیگیرد». اما آمارهای موجود چه میگویند. در یک نظرسنجی آشکار مشخص شده است «۹۳ درصد از پاسخگویان میگویند که تا بهحال بهطور جدی به مهاجرت از کشور فکر کردهاند. افراد با تحصیلات دانشگاهی بیش از کسانی که تحصیلات دانشگاهی ندارند، میگویند برای مهاجرت اقدام کردهاند. سالنامه مهاجرت ایران ۱۴۰۱ میگوید: «روند نزولی امیدواری اجتماعی، بیثباتی اقتصادی و کاهش آزادیهای اساسی، باعث آزاد شدن فنر فشرده مهاجرت و به نوعی شکلگیری پدیده مهاجرت عام و تودهوار در ایران شده است» (دادههای باز۷اردیبهشت۱۴۰۲).
ادعای دیگر خامنهای در مورد پیشرفتهای علمی کشور است باز ببینیم واقعیتها چه میگویند. ارتباط آموزشهای سطحی در دانشگاهها با صنعت و اقتصاد کشور چگونه است؟ «بر اساس آخرین ردهبندیها، دانشگاههای کشور از نظر ارتباط با صنعت، وضعیت مطلوبی ندارند و در برخی شاخصها فاصله چند ده برابری با کشورهای دیگر دارند. نه تنها ایران در سالهای گذشته از نظر ارتباط دانشگاه با صنعت پیشرفت خاصی نداشته، بلکه عقبگرد محسوسی را نیز تجربه کرده است. افت ۳۰رتبهای از نظر شاخص ارتباط با صنعت سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO) و رسیدن به رتبه ۱۲۰ جهان از مهمترین نشانههای این عقبگرد است» (دنیای اقتصاد۲۱خرداد۱۴۰۱)
نگرانی اقتصاددانان از آشفتگی اجتماعی و مرحله انفجاری
خامنهای نمیتواند بگوید بیانیه ۶۱ اقتصاددان درباره وضعیت اقتصادی کشور را ندیده است. امضاکنندگان این بیانیه عنوان کردهاند در آغاز سال۱۴۰۱، روند آشفتگی اجتماعی و نگرانی عمومی مردم از تأمین معیشت و پایداری کسبوکارهای خود، به مرحله انفجاری رسیده است. در آن بیانیه آمده است: «وضعیت اقتصادی ایران بر اساس مجموعه گستردهیی از شواهد، بسیار نگرانکننده است و چشماندازی برای بهبود و برونرفت از آن نیز وجود ندارد» (آفتابنیوز۲۱خرداد۱۴۰۱).
نیاز به ۷۰۰هزار میلیارد تومان برای تکمیل پروژههای عمرانی
خامنهای برای رفع ناامیدی جوانان، یک قلم نیاز به تکمیل پروژههای چندین ساله دارد که همچنان خاک میخورند. سخنگوی کمیسیون عمران مجلس آخوندی اعلام کرده است: «در حال حاضر کشور با انبوهی از پروژههای عمرانی نیمه تمام روبهرو بوده که برای تکمیل آنها به حداقل ۷۰۰هزار میلیارد تومان نیاز دارد که این رقم هر سال با افزایش هزینهها رشد قابل توجهی خواهد کرد» (خانه ملت۲۶دی۱۴۰۱).
بود و نبود اقتصاد ایران تاثیری بر اقتصاد جهانی ندارد
یکی دیگر از دستآوردهای حکومت خامنهای که جوانان از آن بیاطلاعند مربوط به حضور و نقش اقتصاد غارتگرانه آخوندهای دینفروش در اقتصاد جهانی است. تحقیقاتی که دانشگاه علامه طباطبایی و اتاق بازرگانی انجام دادهاند به بخشی از پرسشها پاسخ میدهد: «نتایج تازهترین تحقیقات و یافتهها نشان میدهد ایران تقریباً از اقتصاد جهانی حذف شده است و بود و نبود اقتصادش بر مناسبات تجاری و اقتصادی جهان اثر چندانی ندارد» (ایندیپندنت۱۲ بهمن۱۴۰۱).
ثروت ملی را میفروشیم تا سیبزمینی بخریم!
پاسخ یاوهها و خدعه و دروغ خامنهای بیش از نکات گفته شده است و مثنوی هفتاد من هم کفاف نمیدهد. آخرین نمونه را از قول راغفر بخوانیم که مانند بقیه نشان از میزان غارت و هدر دادن منابع ملتی است که در دست حاکمان جنایتکار اسیر شدهاند. او میگوید: «در حال حاضر در کشور ثروت ملی را تبدیل به مصرف جاری مردم میکنیم. ثروت ملی را میفروشیم تا مردم سیبزمینی بخرند و این موضوع فروش اموال دولتی، به نظر من یک فاجعه بزرگ است. کشورهای برتر جهان ۷ تا ۸درصد از تولید ناخالص داخلی را به تحقیق و توسعه اختصاص میدهند، ولی در ایران این سهم ۳۶ صدم درصد است».
از همه اینها گذشته، جوانان آگاه و شورشگر میهن نیازی به پاسخ گفتن به خزعبلات خامنهای ندارند. آنها به درستی از فاشیسم مذهبی ناامیدند و ایمان به مبارزهیی درخشان و آینده ساز در سرنگونی نظام ولایت فقیه دارند. در روز سالمرگ خمینی، جوانان میهن به توهمات و پریشان گوییهای خامنهای خندیدند.