در حالیکه نمایش انتخابات، تنشهای درونی حاکمیت را تشدید کرده و دستگاههای اطلاعاتی و قضاییه جلادان کاندیداها و رسانههای حکومتی را از سگ دعواهای انتخاباتی پرهیز میدهند؛ بسیاری از دلواپسان تنشهای حاکمیت را فراتر از موضوع انتخابات میدانند. آنها به تلویح و حتی به تصریح، تنشهای رژیم پس از هلاکت رئیسی و درهم ریختن میز انقباض را بحران نظام تحلیل میکنند.
روز چهارشنبه ۱۶خرداد، یکی از مهرههای باند غالب به نام محمدحسین ساعی، عضو «شورای انقلاب فرهنگی» رژیم در گفتگو با تلویزیون رژیم گفت: «فقدان ایشان [رئیسی] به همین راحتی پر نمیشود. یعنی ما الآن واقعاً شاید شخصیتی که به اندازه ایشان میتوانست توازن سیاسی در داخل کشور ایجاد کند هنوز نداریم». وی در ادامه با اشاره به «برهه دقیق و مهم تاریخی» و «گردنهٔ حساسی که همه میدانند»، هراسآلود و ملتمسانه خطاب به کسانی که رد صلاحیت میشوند، گفت: «اگر ما از این مرحله به درستی گذشتیم نفع همان کسانی که شاکی هستند قطعاً بهتر برآورده خواهد شد تا یک فضایی که ما با یک کاهش سرمایه اجتماعی با این در حقیقت نوع برخوردی که نه برخورد انتقادی و برخورد تخریبی براندازانه است، جوری فضا را ایجاد بکنیم که همه ما با هم ضرر بکنیم این فهم که همه ما توی یک کشتی نشستیم».
در این «گردنهٔ حساس» کارشناسان حکومتی هم که در کشتی ضربه خورده و سوراخ ولایت نشستهاند پردهها را درباره «کاهش سرمایه اجتماعی» کنار زده و درباره خطر فوران خشم اجتماعی علیه رژیم هشدار میدهند.
حسین راغفر، کارشناس اقتصای رژیم در گفتگو با یک سایت حکومتی میگوید: «جامعه ما مستعد اعتراضهای بسیار گسترده حتی گستردهتر از آنچه که در ۱۴۰۱ شاهد بودیم هست علت اون هم همین نابرابریهایی است که به هر صورت نسل جوان ما به حق مطالبه میکند...» . او در ادامه تعارف را با ولایت و حاکمانش کنار گذاشته و بیپرده میگوید: «حاکمان باید تصمیم بگیرند که میخواهند بمانند یا اینکه بایستی که سرنگون بشوند آن موقع باید تصمیم بگیرند من فکر میکنم متأسفانه ما به آن مراحل نزدیک میشویم».
خود خامنهای هم که در اولین ساعات سقوط رئیسی تلاش میکرد آن را قابلتحمل و اوضاع را تحت کنترل جلوه دهد، وقتی برای دلداری دادن به خانه رئیسی رفت، گفت: «احساس میکنم که هیچ جبرانی ندارد. خسارت سنگینی است، داغ بزرگی است».
آشفتگی و نگرانی در ولایت خامنهای پس از هلاکت رئیسی را میتوان در نحوهٔ روحیه دادن به نیروهای وارفته توسط سرکردگان و دستگاه تبلیغاتی نظام مشاهده کرد. بهخصوص وقتی که اوضاع کنونی حاکمیت را با وضعیت رژیم و خطر سرنگونی در سال۶۰، مقایسه میکنند.
در اینباره، روز ۳خرداد حسین شریعتمداری نمایندهٔ خامنهای در کیهان در مصاحبه با تلویزیون رژیم گفت: «در سال ۶۰ در فاصله تقریباً دو ماه، حالا چند روز بالاتر چند روز پایینتر، رئیسجمهور، نخستوزیر رئیس قوه قضاییه دیوان عالی، چندین وزیر، چندین نمایندهٔ مجلس و چندین مقام عالیرتبهٔ نظام شهید شدند، هر یک از آنها به تنهایی کافی بود یک نظام را سرنگون کند».
یک روز بعد در ۴خرداد، سایت خامنهای تحت عنوان «خدای سال ۶۰، همان خدای امسال است»، نوشت: «اگرکشور در دل آن بحرانها و زخمها و در حالی که هنوز ساختارهای رسمی و قانونی آن کامل شکل نگرفته بودند رشد و بالنده شد، پس از حوادث تلخ و غمانگیزی مثل فقدان حاج قاسم و رئیسی هم با سربلندی بیرون میآید».
یادآوری کابوس سال۶۰ پس از کلان ضربه مرگ رئیسی جلاد، بیانگر عمق بحران نظام و نگرانی دلواپسان از خطر قیام و سرنگونی است.