«رئیسجمهور باید کار بلد باشد، صادق باشد و آمار غلط ندهد!» این افاضات که شبیه جملات پر «حکمت» شیخنای معروف در مورد شیرین بودن شیره و طول پنجه که یک وجب است، مربوط به پاسدار رحیم صفوی مشاور عالی خامنهای است. بنابراین نباید ساده از کنار آن رد شد. لابد که «سردار سرکار پاسدار» این افاضات را همین طوری صادر نفرموده بلکه برای بیان آن کمی تا قسمتی عقلش را با ولیفقیه ارتجاع روی هم ریخته و به این نتایج مشعشع رسیده است.
در نظام ولایت فقیه رسیدن به همین حد از شعور هم برای بسیجیان همیشه درصحنه، جای کف و سوت دارد و اگر کلاهشان را به عرش هم بیندازند حق دارند. چون یک لحظه کلاهشان را قاضی میکنند و میبینند از خشت اول این نظام که خمینی ساخته، یک رئیسجمهور از صندوق ولایت در آمده پیدا نمیشود که گندهتر از این حرفها را بارش نکرده باشند. الا خود «مقام عظما» که البته دست بستگی داشتهاند. ایشان را هم خود خمینی در زمان حیاتش، گوشکشی کرد و به او تذکر نابلدی داد و گفت: «از بیانات جناب عالی در نماز جمعه این طور ظاهر میشود که شما حکومت را که بهمعنای ولایت مطلقه ای که از جانب خدا به نبی اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- واگذار شده و اهمّ احکام الهی است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمی دانید. تعبیر [شما] به آن که این جانب گفته ام حکومت در چهارچوب احکام الهی دارای اختیار است، به کلی برخلاف گفته های این جانب بود» (پاسخ خمینی به اظهارات 16دی 66 خامنهای).
برگردیم به حرفهای پاسدار رحیم صفوی. ویشان نزول افاضاتش را «وجود ۷ میلیون بیکار» می داند. هرچه نباشد او سرکرده سپاه که بوده و دستش در کار سرکوب و حفظ تخت و عمامه نظام بوده و معنی بمب ساعتی ۷ میلیون بیکار را خوب میفهمد. بنابراین میشود فهمید که طرف برای ضرورت «کاربلدی و صادق بودن و آمار غلط ندادن» خواب نما نشده است و بوهایی به مشامش رسیده است. این بو به مشام سایر حافظان تخت و عمامه ولایت هم رسیده است. پاسدار رستم قاسمی یکی از آنهاست که احتمالاً بوی هوای پس نظام را شدید تر از پاسدار رحیم صفوی شنیده است چون «آمار غلط» رحیم صفوی را کمی راست و ریس کرده و گفته: «20میلیون فقیر در کشور داریم در حالی که کارخانههای ماخوابیده، ولی کارخانه فقر در کشور خوب عمل میکند و فقر خوب تولید میشود» (سایت حکومتی انتخاب 6فروردین 96).
غیر از پاسدارها برخی پاسداران سیاسی خامنهای هم سنگ بیکاری و گرانی را به سینه زدهاند مثلاً آخوند لارگانی عضو مجلس ارتجاع از اینکه «رکود و بیکاری کمر مردم را شکسته است» (ایسنا-7فروردین) سینه به تنور انتخابات چسبانده است!.
نکته جالب این است آخوند حسن روحانی هم مشابه همین حرفها را میزند و «همه باهم» سنگ اقتصاد مقاومتی به سینه میزنند و هر یک دزدیها و ناکارآمدیهای دیگری را مسبب این اوضاع معرفی میکند.
غافل از اینکه دوران این دجال بازیها گذشته است. اگر یک روده راست در کل هر دو باند نظام پیدا میشد، به جای رو کردن کارنامه فضاحتهای رقیب، برای نمونه، فقط برای یک بحران از دهها بحران گریبانگیر نظام، راهحل میداد.
این که باند خامنهای ترجیح میدهند تنور را با فضاحتهای آخوند روحانی و حقوقهای نجومی و تشدید تحریمها در اثر بیثمری برجام گرم نگهدارند و روحانی هم ترجیح میدهد به کوه برود و عکسهای آنچنانی بگیرد و به جای ارائه برنامه سعی کند باند رقیب را مسبب ناکامی خود معرفی کند اینها همه اتفاقی نیست. بلکه یک دلیل مشخص دارد. بحرانهای حاصل از نزدیک به چهاردهه چپاول و جنایت و غارت دو باند حاکم، از درون نظام و هیچیک از باندهایش پاسخ نمیگیرد. این را خودشان هم میدانند که دستشان برای مردم ایران رو است و بازی هایشان لو رفته.
ببینید آش چقدر شور است که پاسدار رستم قاسمی در وحشت از «بحران بیاعتمادی، بیانگیزگی» اذعان میکند «جمع کثیری از کشور که بیش از 60 تا 70 درصد مردم را تشکیل میدهد خیلی به اصولگرایی و اصلاح طلبی کار ندارند». پیام روشن این حرف انزاوی حداکثری نظام در مقابله با «۷ میلیون بیکار» یا «بیش از 20میلیون فقیر» روشن است و نیازی به تفسیر ندارد. بیسبب نیست که مشاور عالی ولیفقیه ارتجاع قولنج نداشتن «کار بلد» گرفته است.
در نظام ولایت فقیه رسیدن به همین حد از شعور هم برای بسیجیان همیشه درصحنه، جای کف و سوت دارد و اگر کلاهشان را به عرش هم بیندازند حق دارند. چون یک لحظه کلاهشان را قاضی میکنند و میبینند از خشت اول این نظام که خمینی ساخته، یک رئیسجمهور از صندوق ولایت در آمده پیدا نمیشود که گندهتر از این حرفها را بارش نکرده باشند. الا خود «مقام عظما» که البته دست بستگی داشتهاند. ایشان را هم خود خمینی در زمان حیاتش، گوشکشی کرد و به او تذکر نابلدی داد و گفت: «از بیانات جناب عالی در نماز جمعه این طور ظاهر میشود که شما حکومت را که بهمعنای ولایت مطلقه ای که از جانب خدا به نبی اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- واگذار شده و اهمّ احکام الهی است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمی دانید. تعبیر [شما] به آن که این جانب گفته ام حکومت در چهارچوب احکام الهی دارای اختیار است، به کلی برخلاف گفته های این جانب بود» (پاسخ خمینی به اظهارات 16دی 66 خامنهای).
برگردیم به حرفهای پاسدار رحیم صفوی. ویشان نزول افاضاتش را «وجود ۷ میلیون بیکار» می داند. هرچه نباشد او سرکرده سپاه که بوده و دستش در کار سرکوب و حفظ تخت و عمامه نظام بوده و معنی بمب ساعتی ۷ میلیون بیکار را خوب میفهمد. بنابراین میشود فهمید که طرف برای ضرورت «کاربلدی و صادق بودن و آمار غلط ندادن» خواب نما نشده است و بوهایی به مشامش رسیده است. این بو به مشام سایر حافظان تخت و عمامه ولایت هم رسیده است. پاسدار رستم قاسمی یکی از آنهاست که احتمالاً بوی هوای پس نظام را شدید تر از پاسدار رحیم صفوی شنیده است چون «آمار غلط» رحیم صفوی را کمی راست و ریس کرده و گفته: «20میلیون فقیر در کشور داریم در حالی که کارخانههای ماخوابیده، ولی کارخانه فقر در کشور خوب عمل میکند و فقر خوب تولید میشود» (سایت حکومتی انتخاب 6فروردین 96).
غیر از پاسدارها برخی پاسداران سیاسی خامنهای هم سنگ بیکاری و گرانی را به سینه زدهاند مثلاً آخوند لارگانی عضو مجلس ارتجاع از اینکه «رکود و بیکاری کمر مردم را شکسته است» (ایسنا-7فروردین) سینه به تنور انتخابات چسبانده است!.
نکته جالب این است آخوند حسن روحانی هم مشابه همین حرفها را میزند و «همه باهم» سنگ اقتصاد مقاومتی به سینه میزنند و هر یک دزدیها و ناکارآمدیهای دیگری را مسبب این اوضاع معرفی میکند.
غافل از اینکه دوران این دجال بازیها گذشته است. اگر یک روده راست در کل هر دو باند نظام پیدا میشد، به جای رو کردن کارنامه فضاحتهای رقیب، برای نمونه، فقط برای یک بحران از دهها بحران گریبانگیر نظام، راهحل میداد.
این که باند خامنهای ترجیح میدهند تنور را با فضاحتهای آخوند روحانی و حقوقهای نجومی و تشدید تحریمها در اثر بیثمری برجام گرم نگهدارند و روحانی هم ترجیح میدهد به کوه برود و عکسهای آنچنانی بگیرد و به جای ارائه برنامه سعی کند باند رقیب را مسبب ناکامی خود معرفی کند اینها همه اتفاقی نیست. بلکه یک دلیل مشخص دارد. بحرانهای حاصل از نزدیک به چهاردهه چپاول و جنایت و غارت دو باند حاکم، از درون نظام و هیچیک از باندهایش پاسخ نمیگیرد. این را خودشان هم میدانند که دستشان برای مردم ایران رو است و بازی هایشان لو رفته.
ببینید آش چقدر شور است که پاسدار رستم قاسمی در وحشت از «بحران بیاعتمادی، بیانگیزگی» اذعان میکند «جمع کثیری از کشور که بیش از 60 تا 70 درصد مردم را تشکیل میدهد خیلی به اصولگرایی و اصلاح طلبی کار ندارند». پیام روشن این حرف انزاوی حداکثری نظام در مقابله با «۷ میلیون بیکار» یا «بیش از 20میلیون فقیر» روشن است و نیازی به تفسیر ندارد. بیسبب نیست که مشاور عالی ولیفقیه ارتجاع قولنج نداشتن «کار بلد» گرفته است.