چند روزی از خیزش و اعتراض مردم ستمدیدهٔ غیزانیه اهواز میگذرد. بیش از ۸۰روستا در محاصره چاههای زرخیز نفت که از تمام آن همه ثروت ملی، جز دود و خاک نصیبی ندارند که هیچ، آب را هم بر آنان بستند که هیچ، در پاسخ به اعتراضشان هم آنها را به گلوله بستند! کربلا به تاریخ نپیوسته؛ یزید هم هنوز بر سریر نشسته!
ولایت شوم فقیه چهل و یک سال است که بالهای سیاه خود را بر اینان گسترده و از منابع و معادن تا دریا و جنگلهای آن را به تاراج برده است. سخن تنها از فروش نفت و گاز نیست؛ آخوندها حتی خاک حاصلخیز و آب رودخانه را به کشورهای دیگر فروختهاند! اما سهم مردم این سرزمین گرسنگی است و تشنگی...
مقامات حکومتی و نگاهشان به تشنگی غیزانیه و اعتراض مردمی
پیش از هر بررسی و چارهجویی، پاسخ ثابت حکومت آخوندی به تجمعات و اعتراضات مردمی، همواره فقط و فقط سرکوب بوده است. این تجربهٔ تکراری در مورد غیزانیه هم مصداق بارزی داشت .
اما مقامات حکومتی چه دیدگاهی به مردم و مشکلاتشان دارند؟
سرهنگ محسن دالوند فرمانده انتظامی اهواز تجمع مردم را «غیرقانونی» خواند که حمله و تیراندازی به مردم را «قانونی» نشان بدهد.
جامعهٔ رسانهیی حکومتی هم طبعاً همین دیدگاه را اعمال میکنند و حتی هنگامی که اشک تمساح میریزند باز هم نمیتوانند ذات پلید خود را پنهان کنند و از اعتراض به حق مردم با عنوان «اغتشاش» نام میبرند!
اما واقعیت قوی جامعهٔ امروز ایران این است که هر حرکت نادرستی میتواند منجر به شعلهور شدن خشمی دامنگیر شود که خامنهای بهشدت از آن هراس دارد و بهخوبی آن را پایان حکومت پلید خود میداند. از این رو با دنده معکوس تلاش به مالهکشی قضیه و در گام بعدی بهرهبرداری از آن به سود باند خویش در جنگ قدرت باندهای چپاولگر حکومتی میکنند.
در این زمینه، ابتدا مقاماتی مانند امام نمایش جمعه به صحنه آمده و از جوان مجروح گلوله خوردهٔ اعتراضات دلجویی و «عذرخواهی» ریایی کند؛ اقدامی که فقط ناشی از هراس بیسابقهٔ مهرههای حکومتی است.
خیزش غیزانیه در عصر سرنگونی
غیزانیه و بیآبیاش سالهاست که شناختهشده؛ همانطور که بسیاری از مناطق دیگر کشور چنین مشکلاتی دارند. اما بیآبی بخشی از نزدیکترین ساکنان ایران به پرآبترین رود کشور، شگفتی خاص خود را دارد. مردم این منطقه هم بارها پیگیر شدهاند؛ اما در بهترین حالت جز وعدههای پوچ و دروغین حاکمیت آخوندی بهرهای نداشت.
از آنجا که در «دوران قیام» هر گونه مطالبهای بهطور بالقوه توان تبدیل شدن به یک انفجار دارد، رژیم هراسان ولایت در یک آمادهباش تمامعیار قرار دارد. بنابراین اعتراض مردم این بخش بلافاصله با واکنش قهرآمیز و اقدام سرکوبگرانهٔ مزدوران رژیم و باز کردن آتش سلاح مواجه شد. مردم بهجان آمده نیز به مقابله با مزدوران پرداختند و این البته الگویی است که این روزها همهٔ مقامات ذیربط و بیربط رژیم نسبت به وقوع فراگیر و گستردهٔ آن هشدار میدهند.
تشنگی غیزانیه، دستمایهٔ جنگ قدرت
اما پس از این خیزش، موج تبلیغاتی عجیب و گستردهیی در رسانههای حکومتی به راه افتاد.
چرا «عجیب»؟ رژیم آخوندی هرگز میلی به برجسته کردن مشکلات ملی و بهخصوص نشر خبر حرکات اعتراضی و خیزشهای مردمی را ندارد. اما وقتی پای جنگ قدرت در میان باشد، باندها از هر اتفاق یا پروندهیی علیه یکدیگر استفاده میکنند. قربانی تازهٔ این حکایت هم «تشنگی غیزانیه» است.
نگاهی اجمالی به رسانههایی که با بیان و نگرش ولایی خود بازتابی به خیزش مردم غیزانیه دادند، بهخوبی نشان میدهد هدف همگی آنها نه پیگیری درد مردم، بلکه بهدنبال تسویه حسابهای باندی و جنگ حقیرانهٔ قدرت هستند.
مصائب غیزانیه؛ ناکارآمدی «دولت» یا خیانت «حکومت»؟
باند خامنهای که مدتهاست پاچهٔ باند اصلاحطلبان قلابی را به دندان گرفته و میجود، تشنگی مردم غیزانیه را به «مدیریت» (نام مستعار باند روحانی) ربط میدهند. لشکر سایبری «ناگمنام» ولایی که با نام اصلی در توئیتر فیلتر شده فعالیت میکنند، با الحان محزون سنگ بر سینه میکوبند که مشکل از نبود یک «دولت حزباللهی» است. (وظیفهٔ انتشار این توئیتها برای سایر مردم که ورودشان به توئیتر ممنوع «!» است به عهدهٔ سایت ولایتمعاش مشرق میباشد که نمونههایش را در اخبار۶ خرداد این سایت میتوان یافت.)
اما رکورد بلاهت در دروغپردازی را این بار فرمانده سابق سپاه پاسداران، سبزوار رضایی به نام خود کرد و مدعی شد که مشکل غیزانیه و سایر نقاط ناشی از «... افکار آمریکایی در اداره اقتصاد کشور است».! (توئیتر پاسدار رضایی. ۵خرداد۹۹)
طبعاً همهٔ خوانندگان و بینندگان و باشندگان عزیز هم باید نتیجه بگیرند که اگر دولت دست موجودی مانند پاسدار هلاک شده سلیمانی بود، الآن نه تنها غیزانیه، بلکه تمامی مملکت غرق در گل، جیب مردم لبریز از پول و رودخانهها سرشار از آب بود و هیچ سیل و زلزلهای هم نمیآمد! گو اینکه در این ۴۰سال عمود خیمهٔ نظام هیچکارهٔ مملکت بوده و فرامین ادارهٔ کشور هم از آنسوی آبها توسط کاخسفید و پنتاگون صادر شده است!
البته حنای این بازیهای پلشت ولایی، رنگی ندارد و مردم ایران به یمن مقاومت پیشتاز و هشیارشان مدتهاست که دست آخوندها را خواندهاند. مشکل مردم ایران از غیزانیه و فرخ شهر گرفته تا شهرهای سیستان و بلوچستان و چهار گوشهٔ ایران، نه «مدیریت» این یا آن دولت، بلکه کلیت این نظام فاسد و غارتگر است. امثال پاسدار سلیمانی ها در بذل و بخشش ۳۰میلیارد دلاری که تنها خرج سرپا نگهداشتن دیکتاتور سوریه شده است، هیچ تفاوتی با امثال ظریف و روحانی ندارند. تکلیف «مردم» ایران هم با تمامیت این حاکمیت سالهاست که با «خون» نوشته شده.
در حاکمیتی که برای «آب» باید «خون» داد، برای «آزادی» آیا بهای دیگری هست؟