«با وخامت اوضاع بهنظر میرسد عراق وارد مرحله جدید سیاسی و برگشتناپذیری شود که قطعاً وضعیتش بهلحاظ کیفی با گذشته متفاوت میشود.» (جهان صنعت ۹آذر ۹۸)
***
برای خامنهای و اعوانش خبر کوتاه بود و دردناک؛ به آتش کشیدن لانهٔ جنایت و فساد آخوندی در نجف اشرف، حفاظت عشایر مسلح از قیامکنندگان در ناصریه و بهدنبال آن سقوط نخستوزیر دست نشاندهٔ ولایت در عراق؛
این عبور آشکار از خط قرمز خامنهای در کشوری است که از همان ابتدا حیاط خلوت ولایت فقیه نامیده میشد. البته از این دست اخبار دردناک این روزها در بیت ولایت فراوان به گوش میرسد.
ضرورت خلع ید از رژیم ولایت فقیه در عراق که اولین بار توسط مقاومت ایران در صحنهٔ سیاسی عراق مطرح شد، امروز به خواستهٔ اول مردم عراق تبدیل شده است. به آتش کشیدن کنسولگری رژیم در نجف بهعنوان مرکزیت هزار ساله شیعیان برای خامنهای و رژیمش معنای خاصی در سقوط عمق استراتژیک نظام دارد و به قطع و یقین میتوان گفت که در یک سرفصل از نظر پایان نفوذ رژیم آخوندی در عراق بهخصوص جامعه شیعه آن هستیم.
از اینجا رانده و از آنجا مانده!
برای «ولی امر مسلمین جهان»! زجرآورتر این است که شعارها را نه اهل تسنن عراق، بلکه مشخصاً شیعیانی سر میدهند که خامنهای بهطور خود خوانده و یکجانبه، خودش را رهبر آنها میخواند و با دروغی سخیف، شیعیان عراق را بهعنوان پایگاه مردمی خودش معرفی میکرد.
این روزها همزمان با مرکز شورش عراق در میدان تحریر بغداد، این جوانان شورشی و شیعیان جنوب عراق هستند که مستقیماً مراکز و نمایندگیهای «بیتالعنکبوت» نظام را هدف قرارداده و با به آتش کشیدن کنسولگریها و دفاتر مزدوران وابسته به رژیم آخوندی، روشنترین پیام ممکن را به جهان میفرستند. این پیام، چشمانداز برچیدن بساط خامنهای و نظام فاسد و جنایتکارش از «عمق راهبردی» رژیم آخوندی را نشان میدهد و خامنهای و پاسدارن سیاسی و نظامیاش بهخوبی میدانند که جنس قیام مردمی در شهرهای ایران در محتوا پیوند ناگسستنی با قیام جوانان شورشگر در شهرهای مختلف عراق و لبنان دارد.
در این میانه نکتهیی که برای برخی شگفت مینماید این است که چرا تظاهرات مردم عراق بیش از آن که متوجه عناصر حکومتی این کشور باشد، علیه دخالتهای رژیم آخوندی در این کشور است؟
این پرسش را بهطور مشخص تلویزیون اسکای نیوز ۶آذر۹۸ این طور مطرح میکند که «معمولا تظاهر کنندگان علیه دولت یا پارلمان اعتراض میکنند» و از خبرنگار خود در صحنه میپرسد که «پس چرا در عراق مردم اینقدر اصرار به تهاجم به کنسولگری رژیم آخوندی دارند؟».
پاسخ اما پیشاپیش بهروشنی جلوی چشم جهان قرار دارد. دشمنی که مردم عراق با آن میجنگند، همان دشمنی است که مردم ایران با آن در جنگند و در لبنان نیز وضعیت همین است. منافع مردم منطقه در این برهه از زمان کاملاٌ مشترک است، زیرا که دشمن آنها «واحد» و مشترک است. ولایت فقیه مستقر در ایران با داعیهٔ جهان شمولی، پنجه در جان و رگ و ریشهٔ مردم منطقه انداخته است و حالا پاسخی در خور را از همان مردمان به ستوه آمده میگیرد.
خامنهای که از نخستین روز نشستن بر کرسی ننگین «ولایت فقیه» بهخوبی آگاه بود که حتی در میان عناصر درون نظام هم جامعیت سیاسی و مقام آخوندی و حوزوی برای این کرسی را ندارد، خود را مرجع شیعیان جهان از جمله شیعیان خارج از کشور معرفی کرد! اکنون بهحالی افتاده که غیر از طلسمشکستگیاش در داخل کشور و حوزه های آخوندی مردم عراق و لبنان تابوتی قواره او و نظامش تدارک دیدهاند.
از برکناری جمیل شمری تا عبدالمهدی
قیام مردم عراق علیه فساد و جنایت در دومین ماه خود قرار دارد. شلیکهای جنگی مستقیم و دستگیریها و وحشیگری نیروهای تحتامر خامنهای نتیجهٔ معکوس داده و پس از به آتش کشیدن کنسولگری رژیم در نجف، در ناصریه نیز مراکز و دفاتر نیروهای وابسته به نظام ولایت مورد هجوم جوانان شورشی قرار گرفت. جمیل الشمری که با ارتکاب به جنایتهای سبعانه در اشرف به ارتقا درجه دست یافته بود، بهعنوان «خرمهره»ی نظام برای سرکوب و کشتار مردم به جنوب عراق فرستاده شد و در یک هجوم وحشیانه به مردم بیدفاع و بیسلاح، بیش از ۴۰تن از مردم را به شهادت رساند و بیش از ۳۰۰نفر را مجروح کرد. اما علیرغم این وحشیگری شکست فاحشی از مردم خورد. در ادامه هم بحران دامنگستر شد و حکومت عراق برای شانهخالی کردن از عواقب این جنایت، شخص جمیل شمری را قربانی کرد و برکناریاش را اعلام کرد. اما این تازه آغاز جریانی عظیمتر بود و باعث شد که جوانان عراق از قبایل و عشایر مختلف هم در مقابل برای حفاظت از قیامکنندگان، دست به سلاح ببرند. کار به آنجا رسید که به بیان گزارشگران بینالمللی «در ناصریه دیگر چیزی برای آتش زدن باقی نمانده» است. (العربیه ۸آذر۹۸)
در نهایت کار به برکناری نخست وزیر دستنشانده رژیم عادل عبدالمهدی کشید.
واقعیت این است که از روز نخست خواستهٔ تظاهرات کنندگان برکناری این حکومت و عوامل نفوذی رژیم ایران بوده است. اما نظام ولایت که میدانست اولین عقبنشینی در عراق منجر به عقبنشینیهای ناگزیر دیگری هم خواهد شد، بهزور متوسل شد، لاجرم مردم هم در مقابل آموختند که جز با زبان زور و اسلحه نمیتوان پاسخ گفت. اینک این آنها هستند که نخستین فاز پیروزی خود را در میدان تحریر بغداد و در سایر استانها و شهرهای بهپاخاسته جشن گرفتهاند.
آری، همانگونه که یک کارشناس بینالمللی در امور خاورمیانه گفت: «امپراتوری رژیم خمینی در حال فرو ریختن است.» (ولید فارس؛ تلویزیون فاکس نیوز۷آذر۹۸)
این انقلابی است تا پیروزی
در پایان شایستهترین سخن را باید از رهبر مقاومت، آقای مسعود رجوی شنید که با قاطعیت در پیام شمارة ۱۸ ارتش آزادیبخش در ۷آذر۹۸گفت:
« انقلاب در عراق و لبنان و ایران، انقلابی است تا پیروزی!
خلقهای این منطقه از جهان سرنگونی استبداد دینی و دستنشاندگان و مزدوران آن را اراده کردهاند. بر زنجیرهاست که گسسته شوند. بر تاریخ و سرنوشت است که ارادهٔ پیروزمند خلقهایمان را بپذیرند.»