- مردم شیراز کما اینکه مردم سایر شهرها و استانهای سیلزده به چشم دیدند که کسی جز دستها و بازوان متحد آنها یاریرسان به دردها و داغهایشان نیست. آنها راه نجات را در همدلی و همدردی جستند. به عبارت دیگر دیدند که جز عشق به همنوع و فدا کردن برای دیگری نمیتواند کارساز باشد.
- مراسم برپاشده در دروازه قرآن شیراز ماهیتی مردمی داشت. اقداماتی مانند روشن کردن شمع و اهدای گل و خواندن سرود و... حاکی از ترنم عواطف سرشار همراه با اعتراض و شورش علیه نظام حاکم بود، چیزی که با فرهنگ عزاداری و آن چیزی که حکومت خواستار آن بود سراپا تفاوت داشت.
- مردم صاحبدل، هنرپرور و مهماننواز شیراز با ارائه خدمات مجانی و باز کردن در خانههای خود به روی آسیبدیدگان و پذیرایی از آنها جلوهٔ دیگری از اتحاد و همبستگی ملی را به نمایش گذاشتند. این اقدامات انسانی توانست بر دردها و جراحتهای ناشی از سیل مرهم بگذارد.
روزی سخت با لحظاتی سختتر
همانطور که میدانیم فاجعهٔ ملی سیل بیشترین قربانیان را در دروازه قرآن شیراز گرفت؛ جایی که بهدلیل ایران فروشی آخوندها، بستر متعارف و قدیمی رودخانهٔ خشک شیراز به اتوبان تبدیل شده بود. هنگام جاری شدن سیل، ماشینهای زیادی بهخصوص از مسافران نوروزی و اهالی دیگر شهرها در محل حضور داشتند، سیلاب بهگونهای ناگهانی با امواج گلآلود و شتابان خود آنان را در کام گرفت و آن صحنههای دردناک را رقم زد. بارش شدید باران در روزهای پنجم و ششم فروردین، علاوه بر حادثهٔ دردناک دروازه قرآن، مناطق پاییندست رودخانه و اطراف آن را دچار سیل ساخت و کوچهها، معابر و خانههای زیادی دچار آبگرفتگی شدند.
مشاهدهٔ ماشینهایی که بر روی هم میغلتیدند، نیز زنان، مردان و کودکان گرفتار در آنان به تراژدی سیاه روزهای نوروزی هر ایرانی تبدیل شد و اشکهای بسیاری را از دیدگان جاری ساخت. قلبهای زیادی از مردم ایران با دیدن این تراژدی جریحهدار شد. موجی عظیم از عاطفه و احساس همبستگی با مردم شیراز شکل گرفت.
درخشش شیراز، شهر صاحبدلان و فرهیختگان در جریان سیل
شیراز بهدلیل مردم صاحبدل، هنرپرور و فرهیختهٔ آن و نیز بهعلت آن آرامگاه بزرگان و مشاهیری چون حافظ و سعدی، از دیرباز مورد تکریم و احترام هر ایرانی است. از شهرهایی است که با دارا بودن آب و هوای بهاری و تفرجگاههای باصفا هر ساله گردشگران زیادی را به خود جذب میکند. زیارت آرامگاه حافظ و سعدی در ایام نوروز جلوهای خاصی به شیراز میبخشد.
با انعکاس نخستین عکسها و فیلمهای مربوط به سیل در دروازه قرآن، مردم شیراز ـ بیآن که کسی به آنها بگوید ـ برای یاری رساندن به آسیبدیدگان در محل حاضر شدند. آنها با باز کردن در خانههای خود به روی آسیبدیدگان و پذیرایی از آنها جلوهٔ دیگری از اتحاد و همبستگی ملی را به نمایش گذاشتند. این روزها در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی شهروندان شیرازی با اعلام شماره تلفن، داوطلب در اختیار گذاشتن خدمات رایگان به سیلزدگان میشدند. این خدمات زمینههای مختلفی را شامل میشد؛ از قبیل: باز گذاشتن در خانهها برای ورود مردم، نوشتن آدرس و شماره تلفن منزل مجانی و ساعتها ایستادن در زیر باران برای راهنمایی سیلزدگان، بیدارماندن تا صبح و پذیرایی مجانی از میهمانان نوروزی گرفتار در سیل، گذاشتن امکانات خدماتی هتلها بهطور رایگان در خدمت آنان، تعمیر تلفنهای در آب افتاده تا تأمین غذا و پوشاک، سرپناه گرم، اعلام آمادگی رستورانها برای توزیع غذای مجانی، صافکاری مجانی ماشینهای آسیبدیده و...
این اقدامات انسانی توانست بر دردها و جراحتهای ناشی از سیل مرهم بگذارد.
وحشت حکومت از همبستگی مردم شیراز
این جلوهٔ شکوهمند همبستگی و همدلی در حالی بود که اولویت حاکمیت ولایت فقیه نه کمکرسانی به آسیبدیدگان، که حفظ نظام بود. علی خامنهای که میدانست تجمع مردم داغدیده و عزیز از دست داده میتواند خطرناک و قیامآفرین باشد، وزیر اطلاعات خود را سراسیمه به شیراز اعزام کرد؛ علاوه بر آن، با آوردن زرهی به داخل شهر، درصدد رعبآفرینی برآمد. گشتهای موتوریزهٔ نیروی انتظامی و پاسداران موتورسوار بهطور دائم در حال گشتزنی در شهر بودند. آنها بهشدت مراقب بودند که تجمع اعتراضی شکل نگیرد.
عشق و فداکاری برای همنوع، خمیرمایهٔ همبستگی و اتحاد ملی
مردم شیراز کما اینکه مردم سایر شهرها و استانهای سیلزده به چشم دیدند که کسی جز دستها و بازوان متحد آنها یاریرسان به دردها و داغهایشان نیست. آنها راه نجات را در همدلی و همدردی جستند. به عبارت دیگر دیدند که جز عشق به همنوع و فدا کردن برای دیگری نمیتواند کارساز باشد. عشق و فدا کردن در حقیقت دو روی یک سکهاند. کسانی که عاشق هستند، خود را برای دیگران فدا میکنند و به میزانی که فدا میکنند عاشقتر میشوند. مردم این اکسیر را به چشم دیدند و شیرینی آن را چشیدند. این همان رمز و رازی است که در روزهای انقلاب ضدسلطنتی بهویژه در روزهای سرنوشتساز ۲۱ و ۲۲بهمن ۵۷ قلبهای مردم ایران را به هم نزدیک کرد و واژگونی دیکتاتوری را موجب گشت. رسم بازگذاشتن در خانهها، دادن نوبت خود در صف به دیگری، گشادهرویی و گذشت آنچنان در آن روزها بارز بود که تا همین امروز طعم شیرین آن را میتوان در ذائقه حس کرد. این روح و روحیه دارد به مردم ما بازمیگردد. بازگشت آن از یکسو برای مردم و آزادی میهن، نوید پیروزی را دربردارد و از دیگر سو برای دشمن ایران و ایرانی خطرناک است.
همبستگی مردم، از دستآوردهای ضروری برای قیام
پس از ۴۰سال فریب و دروغ و ایجاد بیاعتمادی که از خمینی آغاز و در خامنهای نهادینه شد و به اوج رسید، جامعهٔ ایران دارد دوباره طعم دلچسب همبستگی و اتحاد ملی را تجربه میکند باید آن را به فال نیک گرفت و مبارکباد گفت.
مردم شیراز برای بزرگداشت جانباختگان سیل بهطور خودجوش در شامگاه پنجشنبه ۸فروردین به دروازه قرآن شتافتند. برای قربانیان شمع روشن کرده و به یادشان سرود «ایران مرز پرگهر» خواندند.
مراسم برپاشده در دروازه قرآن شیراز ماهیتی مردمی داشت. اقداماتی مانند روشن کردن شمع و اهدای گل یا خواندن سرود با فرهنگ عزاداری و آن چیزی که حکومت خواستار آن بود سراپا تفاوت داشت.
افروختن شمع و اهدای گل به یاد جانباختگان سیل از سوی مردم شیراز
در بنری که از سوی جمعی از مردم هماشهر سپیدان در محل روشن کردن شمعهای یادبود نصب شده بود، چنین عبارتی به چشم میخورد:
«دریغ است ایران که ویران شود
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
وطنم... و تنم، درد میکند، هموطنم، همنفسم، پاره تنم، ایرانم تسلیت»
ایرانی بودن مراسم، جلوهای زیبا از اتحاد ملی
مقاومت مردم شیراز در برابر نیروی انتظامی
نیروی انتظامی بیآنکه از خون تازه جانباختگان در این محل شرم کند، درصدد پراکندن جمعیت برآمد اما با هو کردن آنان روبهرو شد. مردم با حالتی برافروخته میگفتند:
«اینجا جایی است که ما ضربه خوردهایم. ما با دعوت کسی نیامدهایم که با نهی کسی برویم، ما همینجا میمانیم».
آنها همچنین شعار دادند:
وزیر بیلیاقت، نمیخوایم! نمیخوایم!
میجنگیم، میمیریم، ایران و پس میگیریم»!
و به مراسم ادامه دادند.
طبعا این قبیل مراسم خوشایند حکومت نیست، اما واقعیتی است که در ایران سال ۹۸ بهگونهای زیبا در حال پیدایی و درخشش است و روزبهروز بیشتر گسترش خواهد یافت؛ زیرا هموطنان ایرانی دریافتهاند که یک پیکر واحد هستند و نمیتوانند و نباید در برابر سرنوشت یکدیگر و همچنین کشورشان بیتفاوت باشند. امروز روزی است که باید حکومت ضدایرانی حاکم پاسخگوی خون جانباختگان سیل و وضعیت فلاکتبار ایران باشد. در این مسیر یک چیز همه را به هم پیوند میدهد. ایران و آزادی و آیندهٔ ایران.