در خلوت روشن با تو گریستهام
برای خاطر زندگان،
و در گورستان تاریک با تو خواندهام
زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال
عاشقترین زندگان بودهاند.
(احمد شاملو)
در حلول سال نو، شاهد دیدارهای جریانوار خانوادههای داغدیده و نیز ایرانیان آزاده از مزار شهیدان قیام بودیم. این دیدارهای خودجوش و برخاسته از غیرت و همیت ملی در حالی صورت گرفت که گزمههای هار خامنهای راههای وصولی به آرامگاهها را قرق کرده و زیر بال نسیم را نیز تفتیش مینمودند. آنها از هر امکانی استفاده میکردند تا ملاقات با این مزارهای ممنوع را مانع شوند ولی آنچه اتفاق افتاد خارج از پیشبینی و توان بازدارندگی آنان بود.
در سال ۱۴۰۲ جلوهگاه نوروز حقیقی مردم ایران، مزار شهیدان قیام بود. زیباترین سفرههای هفتسین با طرحهای ابتکاری در آنجا گسترده شده بود. گلباران سنگنبشتههای شهیدان، افروختن شمع و کاشت نهال در گرداگرد آن، جلوهای از ذوق و هنر ایرانی بودند که در پیوند با قیام، سرزندگی، جنگاوری و آمادگی مردم را در رقمزدن سرنگونی به نمایش گذاشتند.
مردم با حضور غیرقابل انکار و مشتاق خود بر مزار شهیدان قیام با آنان تجدید عهد کردند. اشکها و بغضهای فرونهفتهی خود را به لبخند و سوگند ارتقا دادند. در چشمان یاران جانباخته نگریستند و از آنها برای ادامهی پیکار الهام گرفتند.
آرامگاه مهسا امینی میعادگاه مردم قهرمان سقز بود؛ درست مانند روزهای آغازین قیام.
وعدهگاه هموطنانمان در شهرهای مختلف برای بزرگداشت نوروز، نه در کنج خانههایشان بلکه در کنار هم و بر تکه خاکی بود که آن را خون شهیدان متبرک کرده بود. آنها به خانوادههای آن عزیزان این پیام را دادند که تنها نیستند. جگرگوشگان آنها، متعلق به تمامی مردم هستند و در قلبها و عاطفههایشان جایگاهی ویژه دارند.
ارتجاع زندگیستیز بسیار تلاش کرده بود نوروز امسال را را از تک و تا بیندازد ولی دیدارهای نوروزی و ملاقاتهای قیامآفرینان این تمهیدات را در هم شکست. یک رژة شکوهمند از همبستگی و آمادگی برای استمرار قیام در سال ۱۴۰۲ بود.
فضای مجازی بخشی از این شور و هیجان ملی را با انتشار عکسها، فیلمها و نیز سخنان خانوادههای شهیدان منعکس کرده بود. برخی از آنها را از نظر میگذرانیم:
مردم اعلام کردند که عید آنها اینجاست؛ [در مزار شهیدان]
قسم به خون یاران
ایستادهایم تا پایان
دوم فروردین تولد رضا شهپرنیا است، او که در آخرین مکالمه قبل از کشته شدن با بیش از ۱۰۰ ساچمه بر بدن، صورت و دندانهایش به مادرش گفت: «برای شام ماکارونی شکلی بپز» اما رضا دیگر هیچگاه به خانه بازنگشت.
مادر رضا نیز در پیامی خطاب به نیروهای امنیتی گفت: «۱۰۰ ساچمه در بدن پسر من که دست خالی بود، خالی کردید.من خواهان خون فرزندم هستم و تا خونخواهی او از پای نمینشینم.»
پدر رضا در مراسم خاکسپاری او گفته بود:
«به رضا گفتم: روله! تو هم برارمی و هم باوامی، نری تو شلوغی!
گفت: «بابا ای چه حرفیه میزنی؟ مهسا هم یه دانه بود. تا خونی ریخته نشه، انقلابی شکل نمیگیره»
رضا را به ایران هدیه کردم
امروز اول فروردین رفتیم سر مزار مهرشاد
جمعیتم زیاد بود
هممون کنارهمیم
تا اخرش،همینو به مادرشم گفتیم
که هیچوقت پسرشو فراموش نمیکنیم
نمیزاریمم خونش پایمال شه
تا اخرش کنارهمیم
سال جدید هم هممون آزاد و پیروز کنار هم جشن میگیریم.
دستنوشتهای از شهید سربهدار قیام، محمدمهدی کرمی که قبل اعدام برای همبندش نوشته بود:
«امیدوارم سال جدید را در کنار خانواده و حکومت جدید سپری کنید جناب ...
هیچ عمامه به سری در خیابان وجود نخواهد داشت
به امید آزادی
آزادیت ...
به امیدنابودی نظام جمهوری اسلامی
باهم دوتایی!
خواهر شهید ابوالفضل آدینهزاده با انتشار عکسی از داداشش نوشته است:
ما یادمون نمیره که توی پهلوی داداش ۱۷ سالهام بیش از ۷۰ ساچمه خالی کردین و برای جمع کردن جنایتی که کردین بهمون پیشنهاد دادین شهید اعلامش کنیم.
او در پست دیگری در اینستاگرام نوشته بود:
...
ابوالفضل به من میگفت : اینبار دیگه فرق میکنه
میگفت: من دلم روشنه
یادتون بمونه که اینا به هیچ خانواده ای رحم نمیکنن...
مامان منو نشونشون بدین و به مذهبیون سینه چاک بگین این مادر با وضو و قرآن بچه اش رو بزرگ کرد تا نفی کنین و تودهنی باشه برای یاوه هاشون که بگین دروغ گو هستن.
بگین دست داداش من خالی بود ، بگین اینا معترض به گرونی و قتل ها و دروغگویی و ریا کاری و اختلاس بودن...
من درد مشترکم مرا فریاد کن!
از دیگر جلوههای شکوهمند، پیامهای همبستگی کودکان شهیدان با یکدیگر بود:
پیام دالیا دختر شهید سمکو مولودی به مادر کیان پیرفلک:
«به نام خداوند رنگین کمان، من دالیا هستم دختر شهید سمکو مولودی هستم. مامان کیان پیرفلک، غصه نخور، کیان پیش بابامه، بابام مراقبشه»
هفتسین مزین به عکس شهیدان:
در روز اول فروردین دوستان کیان پیرفلک بر سر مزار او حضور یافته و با وی تجدید عهد کردند. آنها بهترین گواه این واقعیت هستند که جنبش مقاومت مردم ایران سر بازایستادن ندارد و انقلاب دمکراتیک خاموششدنی نیست.
دو نمونه از پیام نوروزی خانوادههای دادخواه که در آن روح ایستادگی موج میزند:
پیام نوروزی پدر قهرمان شهید قیام عرفان خزایی:
«تا روزی که زنده ایم دادخواه خون بناحق ریخته فرزندانمان هستیم
نه میبخشیم و نه کوتاه میآییم.
به امید ایرانی بدون ظالم»
پیام نوروزی پدر شهید راه آزادی حدیث نجفی:
«ما سال نو را با این عزیزان شروع کردیم بچههایی که جون خودشون رو از دست دادن بخاطر این وطن
مرگ بر ستمگر
هفت سین ما این عزیزانمون هستن»
از دیگر جلوههای شورانگیز و تکاندهندة این دیدارها برافراشتن عکس یک شهید از سوی خانوادههای دیگر شهیدان یا در کنار هم قرار دادن عکس شهیدان بهصورت دو یا چندتایی بود. گویی هر خانوادهای، هر عزیز جانباخته را پارهای از تن خود میدانست.
آری، «مردگان این سال عاشقترین زندگان بودند»؛ زیرا به زیباترین وجه حیات حقیقی مردم ایران را در ورود به سال جدید نمایندگی کردند.