بازی شطرنج برای هر ناظری، با شماری مهره سیاه و سفید معنا میشود که متناسب با هوشمندی ذهن دو طرف بازی، نتیجه در آن تعیینتکلیف میگردد.
رژیم ایران، اکنون در موقعیتی قرار گرفته که هر روز، یک اقدام، یک موضعگیری و یا تحریمی، آن را به مرحله «کیش» میرساند:
- ۱۸اردیبهشت ۱۳۹۷ با خروج رسمی آمریکا از برجام
- مجدداً در همان روز با اعلام اعمال تحریمها از سوی وزارت خزانهداری آمریکا، از جمله تحریمهای نفتی و بانکی علیه رژیم ایران در یک دوره زمانی ۹۰ تا ۱۸۰روزه
- ۲۰اردیبهشت ۱۳۹۷ با اضافه کردن نام ۶متهم نیروی قدس سپاه در فهرست تحریمها و نیز ۳نهاد ایرانی در راستای مقررات مبارزه با مظنونان به فعالیتهای تروریستی
- ۳مرداد ۱۳۹۷ با اضافه کردن چند شرکت هواپیمایی ایرانی به لیست تحریمها از جمله شرکتهای هواپیمایی ماهان و معراج
- در ۶مرداد ۱۳۹۷ با لغو مجوز فروش هواپیماهای تجاری با قطعات و مالکیت آمریکا به رژیم ایران و بسیاری تحریمها و ممنوعیتهایی که طی مدت نزدیک به ۲ماه صورت گرفته است. همچنین اعلام خروج شرکتهای برجستهیی چون ایرباس، توتال، مرسک، دانیلی ایتالیا و زیمنس آلمان
از طرف دیگر، با نگاهی به صحنه داخلی ایران و شجاعت مردم در بیان اعتراضات حقهشان، میتوان تصویر گویاتری از طرد و بیاعتباری ولایت فقیه حاکم بر ایران، پیدا کرد:
از اعتراض کامیونداران تا بازاریان در تهران و دیگر شهرها؛
از تجمعهای اعتراضی مالباختگان تا معلمان و فرهنگیان؛
از اعتراض تاکسیداران تا کسبه و بازنشستگان...
این مشتهای گرهکرده و عزمهای جزم که هر روز خود را در شهری و در مکانی، با خروشی اعتراضی نمایان میکنند، گواه بارز شکستی است که خامنهای و رژیمش از مردم ایران و ارادهٔ سترگ آنها برای ایستادگی تا رسیدن به آزادی، خوردهاند.
در پس تمام این تحولات و در ورای آنها، هماوردی شگفت در میدان رزم، در برابر این رژیم ایستاده و قامت برافراشته است؛ مقاومتی که از روز اول، پاسخش به این رژیم، «نه» بوده و ندایش به آزادی، «آری»...
همان نیروی سرنگونکننده عظیمی که در آستانه گردهمایی باشکوه ویلپنت، میرود تا رژه باشکوه خود را به نمایش بگذارد.
این مقاومت که در چهره نماد خود، خانم مریم رجوی نمایندگی میشود، برنامهیی مدون و مشروح برای ایران آزاد فردا دارد. همچنین نیروی سازمانیافتهیی که بهخوبی میتواند مملکت ویرانشده را به آبادانی و رفاه برساند.
اعضای این مقاومت، گر چه بسیار اما در شعار و کلام، یک دل و یک نظرند. آنها همه در زیر یک پرچم، با یک انگیزه و یک کلام مشترک، به پیش میروند: «میتوان و باید»
در «توانستن»، آنها قوای عظیم انسانی خود را میبینند که در هیأت جمع متحدشان، میتواند هر مانعی را از سر راه بردارد...
و در «باید»، عزم و ارادهٔ خللناپذیرشان را که گره خورده با مردم اسیر ایران در کوچه و خیابان، ترکیبی از عاطفه و درد و همراهی است...
۳۰ژوئن(۹تیر ۹۷) میعادگاه چنین تلاقی بزرگ و پرعظمتی است و از این بابت به یقین میتوان گفت که خامنهای و ولایت فقیه او را در برابر «کیش–مات» سیاسی، داخلی، منطقهیی و بینالمللی قرار میدهد.
روزی که او، «نبود» خود را در «بود» آلترناتیوش، قرار است که ببیند و با تمام وجود سرنوشت محتوم و شوم نظامش را حس کند.