۴۴سال پیش در چنین روزهایی، قدرتهای غربی میدانستند که دیگر شاه دیری نخواهد پایید. آفتاب سلطنت او مانند گلولهٔ برفی در تموز انقلاب در حال آبشدن است. والری ژیسکاردستن در کتاب خاطرات خود به نام «قدرت و زندگی» اشاره میکند که جیمز کالاهان اوضاع ایران را با استناد به گزارشات دقیق دیپلماتهای انگلیسی در تهران، به طرز واقعبینانهای تجزیهوتحلیل کرد و معتقد بود که شاه از دسترفته و دیگر قادر به کنترل اوضاع نیست.
رهبران کشورهای غربی در مورد ایران به این نتیجه رسیده بودند که تغییر قدرت اجتنابناپذیر است، آنها باید از رادیکالتر شدن تحولات جلوگیری کنند. برژینسکی به کارتر توصیه میکند که با خمینی و اطرافیانش تماس گرفته شود.
یادآوری میشود که پیشتر از نزول این «امدادهای غیبی»! صادق قطبزاده، برای جلبتوجه «ازمابهتران»! تحلیلی از اوضاع ایران را بااطلاع خمینی برای وزیر خارجه فرانسه فرستاده بود.
در کنفرانس گوادلوپ، که از ۱۴ تا ۱۷دی ۱۳۵۷ در جزیرهٔ گوادلوپ برگزار شد، قدرتهای بزرگ جهانی در مورد رفتن شاه از ایران به توافق رسیدند. ارتش شاهنشاهی از طریق ژنرال هایزر، معاون وقت ناتو توجیه شد که دست به کودتا نزند. در تماسهای بعدی و مستقیم آمریکاییها با خمینی تصمیم برای انتقال آرام قدرت گرفته شد؛ بهشرط اینکه منافع آمریکا مورد حمله قرار نگیرد و سازمانهای انقلابی و پیشتاز روی کار نیایند.
نسل ۵۷ بهخوبی بهخاطر دارد که در بحبوحه تسخیر پادگانها و شوق دمافزون جوانان مسلح برای درهم کوبیدن نهادهای سلطنتی، آخوندها در خیابان جار میزدند: «امام حکم جهاد نداده است»! البته هیچکدام از جوانان انقلابی وقعی به آنها نمیگذاشتند و انقلاب ضدسلطنتی روال قانونمند خود را ـ در فضایی آکنده از اتحاد و تهاجم ـ بر کف خیابانهای شورشی طی میکرد.
طی روزهای ۲۱ و ۲۲بهمن، بهطور واقعی مهار از دست خمینی و «انتقال آرام» مورد نظر او [بخوانید جابهجایی بیدردسر قدرت] خارج شد؛ و شد آنچه که نباید بشود. خلق و جوانان انقلابیاش، یک جنبش مسلحانه با عمری کوتاه ولی پرثمر را پشت سر گذاشتند.
***
پس از ۴۴سال با قیامی که سربازایستادن ندارد، همگان به این نتیجه رسیدهاند که شیخ عمامه سیاه دیری در قدرت نخواهد پایید؛ بنابراین از هماکنون مسابقهٔ آلترناتیوسازی برای آینده ایران در بین فرصتطلبان و دزدان رنج و خون مردم ایران درگرفته است. کشورهای غربی میخواهند از هماکنون مهرههای دست پروردهٔ خود را با قدرت الیگارشی رسانه به انقلاب ایران تحمیل کنند. ترفند نخنمای آنها برای گماشتهتراشی در ایران این است میگویند: «در ایران آلترناتیوی برای استبداد دینی وجود ندارد». معنای این جمله آن است که یا باید با این رژیم مماشات کرد یا اگر ممکن نیست، برای آن یک آلترناتیو وابسته بهوجود آورد.
«ژان پیر برار»، در تظاهرات ایرانیان آزاده، در نخستین روز برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ تصریح کرد «آنچه دولتها به آن علاقمندند ثروتهای عظیم و معادن متعدد آن است. به این جهت است که آنها در صف اول حمایت از یک رژیم جدید قرار گرفته و درصدد هستند که بخشی از ثروت ایران را به خود اختصاص دهند» (۱).
آمریکا و اروپا یک اشتباه محاسبهٔ بزرگ دارند. برخلاف ۴۴سال پیش که رهبران سازمانهای پیشتاز مانند مجاهدین و فداییها تا روزهای آخر سقوط شاه در زندان بودند، این بار یک آلترناتیو دموکراتیک، با برنامهٔ روشن ۱۰مادهای در صحنهٔ تحولات حضور دارد. این آلترناتیو برای دوران حساس گذار یک دولت موقت و یک رئیس جمهور شناختهشده برگزیده است. برنامهٔ مدون دارد. از یک نیروی رزمنده و کادرهای جانبرکف برخوردار است (۲).
گردهمایی ایرانیان آزاده این پیام قوی را بهبرگزار کنندگان کنفرانس امنیتی مونیخ رساند که ایران صاحب دارد. مردم ایران با هوشیاری تحسینبرانگیز خود دست رد به سینهٔ شیخ و بازماندگان سلطنت مدفون زده و هر نوع جایگزینی و تصمیمگیری از بالا و در پشت درهای بستهٔ تاریکخانههای اشباح را نفی کردهاند. گزینهٔ مونیستی آنها یک جمهوری دموکراتیک است. مجاهدین و مقاومت ایران بر سر مصالح ملی و میهنی خلق خود با هیچکس شوخی ندارند و به شغال باج نخواهند داد.
صحنههای شورانگیز تظاهرات ایرانیان آزاده در پشت درهای بستهٔ این کنفرانس، صدای نیرومند قیامآفرینان در داخل ایران است. آنها با الهام از رزمندگان ارتش آزادیبخش و کانونهای شورشی با رژه در خیابانهای مونیخ عزم قوی خود را برای درهمشکستن زد و بند و مماشات به نمایش گذاشتند.
آری، سرنوشت ایران را نهارتجاع و استعمار، بلکه ارادههای خبردار برای آزادی رقم میزنند.
پانوشت:
(۱) بدیهی است که بچهٔ شاه نمیتواند یک آلترناتیو مطلوب باشد. مردم ایران ۴۴سال پیش سلطنت را در بخشی از تاریخ سرزمینشان دفن کردهاند و هرگز به آن باز نخواهند گشت. برافراشتن یک مترسک از طرف محافل استعماری، ادامهٔ همان سیاست مماشات با استبداد دینی با رنگ و لعاب جدید است.
(۲) این همان مفهومی است که مارچین شوینچیسکی، شهردار و وزیر پیشین روابط اقتصادی بینالمللی ورشو به آن اشاره کرد: «میگویند آلترناتیوی در ایران وجود ندارد در حالی که ما با برنامهٔ ۱۰مادهیی خانم رجوی روبهرو هستیم».