اشباح وزارتی
بلغورکنندگان «... روحت شاد»! اشباحی هستند که از آشکار کردن خود ابا دارند. سر و صدایشان وقتی بلند میشود که بتوانند خود را چند ثانیه آشکار کنند و به همان سرعت از آکت عظماپسند خود یک فیلم بگیرند و در حاشیههای گنگ، دنبالههایشان را ایزگم کنند. ساچمهیی و باتون نیروی ضدشورش هیچگاه به سمت آنان نمیچرخد؛ زیرا «خودی»! هستند و مأموریت از تاریکخانهٔ اشباح به آنان ابلاغ میشود. اغلب فیلمها و تصویرهای آنان در شبکههای مجازی بلر و دستکاری شده است. حکم موشی را دارند که در دیگ غذا میافتد تا آن را بیمصرف کند؛ اما تا بخواهی رسانههای فارسی زبان و بوقهای رنگارنگ وابسته به «از ما بهتران»! آنها را اگراندیسمان میکنند تا یک خط دیکتهشده را به خورد افکار عمومی بدهند.
مخرج مشترک ارتجاع و استعمار
مخرج مشترک «... روحت شاد» پرانان در اهداف زیر خلاصه میشود:
۱ـ شعار اصلی مردم «مرگ بر خامنهای» است. این شعار استراتژی سرنگونی تام و تمام نظام ولایت فقیه و باندهای ضدخلقی آن را نمایندگی میکند. این شعار، برانداختن استبداد دینی با «کانونشورشی» و «آتش جواب آتش» را نمایندگی میکند. وقتی شعار دیگری غیر از این داده میشود، صحنه را از رادیکالیسم و جدیت میاندازد، مانند این است که وسط تیر و تیرکشی در محلهٔ امیرخیز تبریز و جوشاجوش مشروطه، یکی بیاید شعار «نادرشاه روحت شاد»! سر بدهد و مراسم مردهکشی راه بیندازد. بههمان اندازه مضحک. بههمان میزان مشکوک.
۲ـ اکنون همانها که دریافتهاند شیخ دیگر بر تخت ولایت ماندنی نیست و نمیشود جنبش دمکراتیک مردم ایران را سرکوب کرد، انحراف این جنبش را نشانه رفتهاند. در این نقطه است که منافع ارتجاع و استعمار روی هم میافتد. ولیعهدتراشی برای شیخ، همان پروژهیی را پیمیگیرد که ولیعهدتراشی برای شاه تعقیب کرد. آنها میخواهند بگویند مردم ایران محکوم هستند به دور تسلسل بیپایان حاکمیت شاه و شیخ تن بدهند. یکی باید زمینه را برای دیگری آماده کند. این درست همان کاری است که خمینی در رفراندم جمهوری اسلامی انجام داد. دو برگه، یکی قرمز (نه به جمهوری اسلامی) و دیگری سبز (آری به جمهوری اسلامی) به مردم عرضه کرد و صحنه را طوری چید که انداختن برگهٔ قرمز در صندوق برابر با بازگشت به گذشته باشد. بدیهی بود که کسی سلطنت را قبول نداشت و برای سرنگونی آن قیام کرده بود.
۳ـ «... روحت شاد» پرانان میخواهند این گزاره را القا کنند که مردم از انقلاب و قیام پشیمان شدهاند. آنها انقلاب ضدسلطنتی را «فتنهٔ ۵۷» مینامند تا به این ترتیب از آن انقلاب بزرگ انتقام بکشند. اگر فرصت و امکان بیابند تمام شخصیتهای انقلابی و ملی ایران از قبیل مصدق، کوچکخان و ستار و باقر و نیز پیشگامان نهضت مشروطیت را نیز تخطئه خواهند کرد. زهی خیال باطل!
۴ـ آنها در قدم اول میخواهند جنبش سرنگونی را منحرف کنند و در گامهای بعدی خمینی دیگری را با شعار «همه با هم» کذایی از ماه بیرون بکشند؛ اما مردم ایران پس از ۴دهه تجربهٔ خمینی و جانشینانش دیگر از همان سوراخ گزیده نخواهند شد. جنبش دمکراتیک مردم ایران اکنون از ارتش آزادیبخش، کانونهای شورشی، آلترناتیو انقلابی با برنامهٔ دولت موقت برخوردار است. اعتبار خود از یک مقاومت انقلابی و رودی خروشان خون شهیدان آزادی میگیرد. رادیکالیسم این جنبش دیگر اجازهٔ تکرار سناریوهای ارتجاعی و استعماری برای ایران را نخواهد داد. کانونهای شورشی هوشیار و گوشبهزنگ در صحنه حضور دارند تا طرح و برنامهٔ وزارت اطلاعات را بر سر خامنهای و حامیان استعماریاش خراب کنند. افشای فرصتطلبی و موجسواری بخشی از کارزار سرنگونی است و آزادیخواهان میدانند چگونه به آن قیام کنند.