افشای تازهٔ تعداد واقعی قربانیان کرونا توسط محسن منصوری، معاون اجرایی دولت رئیسی،، نه تنها تضاد آشکار میان آمار رسمی و واقعی را برملا ساخت، بلکه ماهیت بهرهبرداری سیاسی از این بحران را نیز آشکار کرد.
او در جلسه ۲۹ شهریور ۱۴۰۴ اذعان داشت که اسحاق جهانگیری در واپسین نشست هیأت دولت روحانی شرایط کشور را «با زمان جنگ مقایسه کرده» و از «خشکسالی و کرونا با نزدیک به ۷۰۰هزار کشته» سخن گفته است (خبرآنلاین ـ ۲۹شهریور ۱۴۰۴).
این عدد تکاندهنده بهوضوح نشان میدهد که آمار رسمی دولت روحانی ـ یعنی ۹۱هزار و ۷۸۵ قربانی تا مرداد ۱۴۰۰ (رسانههای حکومتی - ۱۲مرداد ۱۴۰۰) ـ هفتونیم برابر کمتر از واقعیت اعلام شده بود.
تناقض آماری و پیامدهای اجتماعی
این اعتراف زمانی شگفتانگیزتر جلوه میکند که آمار رسمی در مرداد ۱۴۰۱ تنها ۱۴۲هزار نفر اعلام شد. بنابراین روشن میشود که شمار واقعی جانباختگان در پایان پاندمی «بیش از یکمیلیون نفر» بوده است. در حقیقت، دولت روحانی و سپس دولت رئیسی، با کوچکنمایی آمار، تلاش کردند تبعات اجتماعی و سیاسی بحران را کاهش دهند. این اقدام، بهگفته بسیاری از ناظران، نوعی «مهندسی آمار برای مهار خشم عمومی» تلقی میشود.
موضع خامنهای: از فرصتسازی تا ممنوعیت واکسن
در آغاز بحران، علی خامنهای در اسفند ۱۳۹۸ کرونا را یک «نعمت» توصیف کرد و گفت: «بلا برای ما تبدیل میشود به نعمت، تهدید تبدیل میشود به فرصت». این نگاه آشکارا حاکی از آن بود که حاکمیت بهجای مدیریت بحران، از آن برای مهار اعتراضات اجتماعی سود میبرد.
یکسال بعد، در دی ۱۳۹۹، او ورود واکسنهای آمریکایی و انگلیسی را ممنوع اعلام کرد. این تصمیم سیاسی، نهتنها هزاران نفر را از حق دسترسی به واکسن محروم ساخت بلکه بر تلفات گسترده افزود.
دیدگاه و نقش افشاگرانه مقاومت ایران
مقاومت ایران از نخستین روزهای همهگیری، با انتشار روزانه گزارشهای مستند، آمار واقعی قربانیان را آشکار ساخت. دبیرخانه شورای ملی مقاومت در ۷۳۰ اطلاعیه پیاپی، تا فروردین ۱۴۰۱ رقم قربانیان را «بیش از ۵۳۰هزار نفر» برآورد کرده بود. بعدها روشن شد که این برآورد نیز پایینتر از واقعیت بوده است.
در همین رابطه، خانم مریم رجوی تأکید کرد: «خامنهای با ممنوع کردن ورود واکسن و استفاده از کرونا بهعنوان یک فرصت برای سدبستن در برابر قیام در ایران مرتکب جنایت بزرگ علیه بشریت شده و باید در برابر عدالت قرار گیرد».
بهعقب انداختن قیام و فرصتاندوزی با کرونا
خامنهای، ویروس کرونا را بهمثابهٔ یک مائدهٔ آسمانی در هوا قاپید و آن را به سپری برای حفظ نظامش در برابر توفان اعتراضات اجتماعی تبدیل کرد. کارکرد کرونا برای ولایت خامنهای مانند کارکرد جنگ ۸سالهٔ ضدمیهنی برای ولایت خمینی بود. او نیز با مرغوای شوم جنگ صدای اعتراضات اجتماعی را خاموش کرد، زندانها را از زندانیان مجاهد و مبارز انباشت و صدای تیرهای خلاص به شقیقهٔ زندانیان را در نفیر جنگ جنگ تا پیروزی پوشاند و بهاین ترتیب توانست رژیمش را در برابر خشم مردم حفظ کند.
خامنهای نیز با پا گذاشتن در جای پای شیطان جماران، چنین قصدی داشت. او خرید واکسن معتبر بینالمللی را حرام اعلام کرد تا همچنان کرونا را به جان مردم بیندازد و از این رهگذر جامعه را با دردهای خود و مرگ عزیزانشان مشغول دارد و مانع فعال شدن گسلهای عمیق اجتماعی شود.
نقش مقاومت ایران در شکست کرونای ولایت
سیاست تبدیل کرونا به سدی برای مهار قیام طی مدتی کوتاه مؤثر بود و به نفع خامنهای عمل کرد. بیگمان اگر شرط ذهنی (نیروی برانداز) در صحنه نبود؛ اگر روزانه آمار تلفات کرونا را فاش نمیساخت؛ اگر ابتکارعمل را در دست نمیگرفت؛ اگر همانند برخی جریانهای فرصتطلب و بیبته سیاسی که مقهور شعار جنگ جنگ تا پیروزی خمینی میشدند، مقهور مانورهای خامنهای و نیروهای سرکوبگر او میشد، امروز صحنه، صحنه دیگری بود.
مقاومت ایران از روز نخست، پشت پردهٔ ورود کرونا به ایران و لاپوشانی آن از سوی سران حکومت را فاش ساخت و پابهپای افشای جنایتهای خامنهای، به مردم روحیه داد و ضرورت قیام و ایستادگی را یادآوری کرد. شایان توجه است که فعالیت کانونهای شورشی هرگز در دوران ترکتازی کرونا متوقف نشد.
اعتراف دیرهنگام به آمار واقعی کرونا آن روی سکه اذعان به صحتوسقم آمارها و تحلیلهای مقاومت ایران است. آمارها و تحلیلیهایی که در دوران جنگ ۸ساله با عراق نیز بارها به اثبات رسید.