روز ۵شنبه ۲۲آبان سرپناه ۶۰ساله مادر سالخورده را در زمانی که فرزندش برای کار بیرون رفته بود بر سرش خراب کردند.
یک شهروند: «ببینید ببینید دادستان بندر ببینید که دارن خراب میکنند. حرفها را شنیدید حالا ببینید که دارن خراب میکنن خونه یک پیرزن بدبخت».
در همین روز مأموران شهرداری به همراه نیروهای سرکوبگر انتظامی در حالیکه کارگران مشغول کار روی اسکلت ساختمانی بودند اقدام به تخریب اسکلت کردند.
در خلال این اقدام سبوعانه کارگرانی که روی اسکلت ساختمان مشغول کار بودند همراه با اسکلت ساختمانی سقوط کرده و بهشدت مصدوم میشوند.
علاوه بر آوار خانهها، دیوار مدارس کودکان هم بر اثر فساد و غارتهای سیستماتیک در حال فرو ریختن است. در این مدرسه با کوچکترین سوانح طبیعی مثل سیل و زلزله دیوارها فرو میریزد و جان معلمان و دانشآموزان در خطر است.
راستی! این پولها کجا خرج میشود؟ در هر دیواری که فرو میریزد کدام بنا بالا میرود؟
یک خانم لبنانی: «اینهمه مردم بیخانمان و آواره کشورها شدند اما خدا را شکر وضعیت ما از قبل بهتر شده. این خونهها و خیابونهای جدید از قبلیها خیلی بهتره. چیزهایی داریم که قبلاً نمیتونستیم داشته باشیم. اینها همه از کمک ایرانه کمک مادی و کمک معنوی. فقط ایران پشت سر ما ایستاد. اگه کمک ایران نبود ما هنوز آواره و اجارهنشین بودیم».
این گوشهیی از هزاران خانهیی است که از سالها قبل در لبنان و سوریه از جیب مردم ایران ساخته شد. خامنهای با تخریب خانههای مردم و خانهسازی در لبنان، خیز سرکوب و جنگافروزی برداشت تا امنیت نظامش را حفظ کند. امنیتی که در آتش خشم بیپناهان و فریاد جوانان بهزودی فرو میریزد.