روز درگذشت دکتر ابوالحسن خانعلی معلم آزادهای که در ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۴۰ توسط شلیک مستقیم مأموران حکومت شاه به معلمان اعتصابی بهشهادت رسید، از جانب معلمان میهنمان بهعنوان روز معلم نامگذاری شد. معلمان در آن روز بر اثر پافشاری بر خواستههایشان به حقوقشان رسیدند.
واقعیت این است که معلمان کشورمان هم مثل سایر اقشار، با هیولای فقر دست به گریبانند، حقوق آنها نه تنها متناسب با خدماتی که ارائه میدهند نیست بلکه، چرخ زندگیشان از چرخش افتاده است.
به نمودارهای زیر توجه کنید:
یک مقایسه ساده با کشورهای دیگر نشان میدهد که معلمان کشور ما در چه وضعیتی هستند، در کشور لوکزامبورگ یک معلم کلاس هفتم به بالا با 10 سابقه کار نزدیک به 100هزار دلار سالانه حقوق میگیرد، در آلمان 65هزار و 843 دلار در کانادا 63هزار و 557 دلار
یک معلم ابتدایی در لوگزامبورگ سالانه 68هزار دلار، در اسپانیا 34هزار دلار و بالاخره در ترکیه 27هزار دلار دریافتی دارد. در این نمودار در کمترین حقوق که در ترکیه است یک معلم ابتدایی ماهانه 2250 دلار دریافتی دارد (یعنی به پول ایران عددی نزدیک به 9میلیون تومان)
/
در ایران آخوند زده و چپاول شده با وجود افزایش حقوقی که دولت آخوند روحانی مدعی آن است، حقوق سالانه یک معلم 4هزار و 470 دلار میباشد یعنی، یک ششم یک معلم ترک حقوق میگیرد، این در حالی است که سرمایه و ثروت ایران با این کشور قابل مقایسه نیست.
این آمار نشان از ظلمی است که به حق معلمان کشورمان شده است. البته معلمان هم این بیعدالتی را بی پاسخ نگذاشتند و با تجمعات خود به این وضعیت اعتراض کردهاند. بارها تجمعات سراسری در دهها شهر کشور داشتند و فریاد خودشان را به گوش مردم ایران و جهان رساندند.
وضعیت معلمان کشورمان را میتوان از دو جنبه ارزیابی کرد، یعنی میشود بهلحاظ معیشتی ارزیابی کرد و هم بهلحاظ سیاسی و اعتراضی.
اما بهلحاظ معیشتی، اگر خط فقر را 3 میلیون تومان بگیریم یک معلم با حقوق 1 میلیون و 400هزار تومان کمتر از نصف خط فقر حقوق میگیرد، یعنی با این شاخص معلمان یک سوم زیر خط فقر هستند، که این موضوع باعث میشود که معلم دو شیفت یا سه شیفت کار بکند، در نتیجه تأثیر بلافصلی روی کارش دارد و از کیفیت کار او قطعاً زده میشود، یعنی مشکلات مالی معلمان بلافاصله تأثیرش را روی سیستم آموزش و کیفیت آموزش میگذارد که طبعاً اثرات منفی زیادی در طولانیمدت بهوجود خواهد آورد.
اما بهلحاظ سیاسی و اعتراضی:
اگر نگاهی گذرا به اعتراضات معلمان بیندازیم میبینیم که معلمان اعتراضات گستردهیی داشتند که صدها مورد آن به ثبت رسیده است. تعدادی از این اعتراضات سراسری بود، معلمان در این اعتراضات خواستار افزایش دستمزدها و یکسان سازی حقوق، استخدام رسمی و برداشتن بساط چپاولگری تحت عنوان پیمانکاری و حقالتدریسی شدند، و شعار سر دادند که ”خط فقر ۳ میلیون حقوق ما یه میلیون“.
معلمان شاغل و بازنشسته در تبریز، شیراز، همدان، اراک و بسیاری دیگر از مراکز استانها و در مجموع در بیش از 30 شهر کشور تجمعات سراسری برگزار کردند که برای احقاق حقوقشان بود.
همچنین در اعتراض به زندانی کردن فعالان صنفی معلمان، تعدادی از معلمان آزاده به اعتصابغذای دو روزه در همبستگی با معلمان زندانی دست زدند.
اعتصاب معلمان در 27اردیبهشت 95 در همبستگی با اعتصابغذای زندانیان سیاسی اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی در زندان اوین، محمد امین اگوشی در زندان تبریز همچنان ادامه دارد. گروههایی از معلمان آزاده، در همبستگی با معلمان اعتصابی در زندان، آنان نیز به اعتصابغذای دو روزه دست زدند.
معلمان خواستار لغو احکام قضایی بر علیه همکارانشان هستند، یعنی که علاوه بر مسائل مادی، باید منزلت و کرامت معلم حفظ شود.
البته رژیم مدعی است که با افزایش یک میزانی در حقوق معلمان، هر چقدر توانسته با توجه به مشکلاتی که دارد، به حقوق معلمان کمک کرده است.
اما واقعیت مسأله این است که وقتی که خط فقر 3 میلیون تومان است، اضافه کردن 200، 300هزار تومان به حقوق معلمان دردی از آنان دوا نمیکند.
تعداد اعتراضات معلمان همچنان نشان از این دارد که این وعدهها فایدهای برای معلمین ندارد، ضمن اینکه شاهدیم تعداد زیادی از معلمان در زندان هستند که عمدتاً بهدلیل اعتراضاتشان به همین بیعدالتی است، یعنی مبنا همان فقری است که معلمان با آن دست به گریبانند، پس معلوم است که این کارها و نمایشها نه تنها کاری نتوانسته بکند، بلکه معلمان را مصممتر کرده که حقشان را بگیرند.
از آنجا که معلمان تسلطی روی موسساتی از قبیل صندوق ذخیره فرهنگیان و امثال این مؤسسات ندارند، این مؤسسات هم عملاً و بهراحتی پولهای آنها را چپاول میکنند. کما اینکه سال گذشته اختلاس ۸ هزار میلیارد تومانی و ۱۲ هزار میلیارد تومانی از صندوق ذخیره فرهنگیان افشا شد.
حسین مقصودی سخنگوی کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس آخوندی در خصوص آخرین وضعیت صندوق ذخیره فرهنگیان به چندین سایت خود رژیم گفته است که این فساد خیلی فراتر از این حرفهاست و امروز میبینیم که بحث فساد 12هزار میلیاردی در صندوق ذخیره فرهنگیان مطرح میشود.
همین طور آخوندی هم به اسم آخوند سلیمی که خودش را عضو بهاصطلاح هیأت تحقیق و تفحص در مورد فساد صندوق ذخیره فرهنگیان معرفی میکند اعتراف کرده است که در روند پیگیریهای این هیأت به رقم 12هزار میلیاردی رسیدهاند که ابعاد این دزدی و فساد را که دست خود عوامل اصلی رژیم در آن دخیل هست آشکار میکند.
در یک مورد، شرکت بیمه معلم مبالغ زیادی حق بیمه دانشآموزی دریافت کرده؛ بدون اینکه در مورد خدمات ارایه شده گزارش یا توضیح دهد. یک نمونه دیگر علی قطبالدینی مدیر کل اسبق تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش رژیم که از مدیران میانی صندوق ذخیره فرهنگیان در گذشته بود، در گفتگو با خبرنگار آموزش و پرورش از مواردی که در چند سال گذشته از جمله تخلفات در صندوق ذخیره فرهنگیان صحبت کرده و خاطرنشان میکند: صندوق چند سالی بود که به هیچ عنوان اعتباری به شرکت لیزینگ فرهنگیان اختصاص نمیداد، اما به یکباره اعتباری برای خرید 800 دستگاه خودروی لوکس به مدیران ارشد این صندوق شامل مدیران عامل، معاونان، مدیران حوزه ستادی و سید محمد بطحایی معاون وزیر داده شده. بنابراین معلومه که اگر یک میلیون معلم زیر خط فقر هستن. یک دلیل پایهایش همین اختلاسهای نجومی از حقوق معلمان است.
روشن است که آموزش و پرورش یک ارگانی است که با همه مردم سروکار دارد و در عینحال کم و کسریهای زیادی هم دارد. دانش آشتیانی وزیر آموزش و پرورش رژیم از جمله در مورد مشکلات معلمان یا کمبودهای مدارس و غیره میگوید بودجه نداریم: «حدود 11هزار و 500 میلیارد کسری داشتیم 7500 میلیارد شو تأمین کردیم، و حدود ۴ هزار تای دیگش مونده که...» (شبکه 2 تلویزیون رژیم 15فروردین 96)
وزیر آموزش و پرورش رژیم میگوید 4000 میلیارد تومان کسری بودجه دارد، و بعد هم حرفش این است که برای جبران کسری بودجه مدارس خصوصی راه بیندازند و..
واقعیت این است که اینها وقتی به آموزش و پرورش و خدمات عمومی که از وظایف مبرم هر دولتی در دنیاست میرسد درد کسری بودجه میگیرند، ولی وقتی پای سوریه و دیکتاتوری بشار اسد وسط میآید، چند برابر آموزش و پرورش ایران به آن بودجه میدهند. دولت روحانی میگوید ۷۵۰۰میلیارد تومان بودجه برای آموزش و پرورش توانسته تأمین کند. یعنی به دلار 3۷۰۰ تومانی میشود چیزی حدود ۲ میلیارد دلار. اما پارسال بود که سازمان ملل گفت رژیم ایران ۳۵ میلیارد دلار خرج جنگش در سوریه کرده. در کشورهای دیگر ابتدا بودجه و امکانات آموزش عمومی را فراهم میکنند و بعد مدارس خصوصی راه میندازند، نه اینکه کشوری مثل ایران که تا پارسال آمار بیسوادی را ۱۰ میلیون نفر میدادند شعار مدرسه خصوصی بدهد.
مدارس خصوصی در آن کشورها، مدارس دولتی را نفی نمیکنند، یعنی اینطور نیست که امکانات آموزشی به یک مدارس محدود سرازیر بشود و مدارس دولتی از بین برود، اما در ایران تحت حاکمیت آخوندها وجود مدارس خصوصی مدارس دولتی را کاملاً از بین برده، و آموزش با کیفیت مناسب در اختیار درصدی از جامعه قرار میگیرد.
تازه این در شهرهای بزرگ و مراکز استانهاست، در مناطق دور افتاده که این چیزها معنی ندارد.
مدارس دولتی عبارتست از کلاسهای کپری، کانکس، کلاسهای خشت و گلی و حتی کلاسهایی که در طویله تشکیل میشود، یعنی قرار نیست که به بهانه مدارس خصوصی که البته آنهم محل غارت مردم توسط فساد شبکهیی و سیستماتیک دولتی است، مدارس دولتی نابود بشود و بخش عمده دانشآموزان از آموزش مناسب برخوردار نباشند. که یک قلم آن به اعتراف وزیر آموزش و پرورش این رژیم، 68هزار کلاس ناامن در کشور وجود دارد یعنی علاوه بر کلاسهای کپری و کلاس در طویله و غیره..
بنابراین توجیهات رژیم که میخواهد ادای یک کشور پیشرفته را در بیاورد کاملاً مردود است.
واقعیت این است که برای این رژیم بودجه و اموال ملی اساساً خرج سرکوب و صدور تروریسم به خارج و دخالت در کشورها منطقه میشود بنابراین خدمات عامه برای مردم که پایه ایترین خدمات ملی در هر کشوری است در حاشیه قرار دارد. از افتخارات آخوند شیاد روحانی این است که در حالیکه بودجه آموزش و پرورش در حد مینیممها هم نیست، بودجه نظامی کشور را در همین امسال چند برابر کرده است.
واقعیت این است که معلمان کشورمان هم مثل سایر اقشار، با هیولای فقر دست به گریبانند، حقوق آنها نه تنها متناسب با خدماتی که ارائه میدهند نیست بلکه، چرخ زندگیشان از چرخش افتاده است.
به نمودارهای زیر توجه کنید:
یک مقایسه ساده با کشورهای دیگر نشان میدهد که معلمان کشور ما در چه وضعیتی هستند، در کشور لوکزامبورگ یک معلم کلاس هفتم به بالا با 10 سابقه کار نزدیک به 100هزار دلار سالانه حقوق میگیرد، در آلمان 65هزار و 843 دلار در کانادا 63هزار و 557 دلار
یک معلم ابتدایی در لوگزامبورگ سالانه 68هزار دلار، در اسپانیا 34هزار دلار و بالاخره در ترکیه 27هزار دلار دریافتی دارد. در این نمودار در کمترین حقوق که در ترکیه است یک معلم ابتدایی ماهانه 2250 دلار دریافتی دارد (یعنی به پول ایران عددی نزدیک به 9میلیون تومان)
/
در ایران آخوند زده و چپاول شده با وجود افزایش حقوقی که دولت آخوند روحانی مدعی آن است، حقوق سالانه یک معلم 4هزار و 470 دلار میباشد یعنی، یک ششم یک معلم ترک حقوق میگیرد، این در حالی است که سرمایه و ثروت ایران با این کشور قابل مقایسه نیست.
این آمار نشان از ظلمی است که به حق معلمان کشورمان شده است. البته معلمان هم این بیعدالتی را بی پاسخ نگذاشتند و با تجمعات خود به این وضعیت اعتراض کردهاند. بارها تجمعات سراسری در دهها شهر کشور داشتند و فریاد خودشان را به گوش مردم ایران و جهان رساندند.
وضعیت معلمان کشورمان را میتوان از دو جنبه ارزیابی کرد، یعنی میشود بهلحاظ معیشتی ارزیابی کرد و هم بهلحاظ سیاسی و اعتراضی.
اما بهلحاظ معیشتی، اگر خط فقر را 3 میلیون تومان بگیریم یک معلم با حقوق 1 میلیون و 400هزار تومان کمتر از نصف خط فقر حقوق میگیرد، یعنی با این شاخص معلمان یک سوم زیر خط فقر هستند، که این موضوع باعث میشود که معلم دو شیفت یا سه شیفت کار بکند، در نتیجه تأثیر بلافصلی روی کارش دارد و از کیفیت کار او قطعاً زده میشود، یعنی مشکلات مالی معلمان بلافاصله تأثیرش را روی سیستم آموزش و کیفیت آموزش میگذارد که طبعاً اثرات منفی زیادی در طولانیمدت بهوجود خواهد آورد.
اما بهلحاظ سیاسی و اعتراضی:
اگر نگاهی گذرا به اعتراضات معلمان بیندازیم میبینیم که معلمان اعتراضات گستردهیی داشتند که صدها مورد آن به ثبت رسیده است. تعدادی از این اعتراضات سراسری بود، معلمان در این اعتراضات خواستار افزایش دستمزدها و یکسان سازی حقوق، استخدام رسمی و برداشتن بساط چپاولگری تحت عنوان پیمانکاری و حقالتدریسی شدند، و شعار سر دادند که ”خط فقر ۳ میلیون حقوق ما یه میلیون“.
معلمان شاغل و بازنشسته در تبریز، شیراز، همدان، اراک و بسیاری دیگر از مراکز استانها و در مجموع در بیش از 30 شهر کشور تجمعات سراسری برگزار کردند که برای احقاق حقوقشان بود.
همچنین در اعتراض به زندانی کردن فعالان صنفی معلمان، تعدادی از معلمان آزاده به اعتصابغذای دو روزه در همبستگی با معلمان زندانی دست زدند.
اعتصاب معلمان در 27اردیبهشت 95 در همبستگی با اعتصابغذای زندانیان سیاسی اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی در زندان اوین، محمد امین اگوشی در زندان تبریز همچنان ادامه دارد. گروههایی از معلمان آزاده، در همبستگی با معلمان اعتصابی در زندان، آنان نیز به اعتصابغذای دو روزه دست زدند.
معلمان خواستار لغو احکام قضایی بر علیه همکارانشان هستند، یعنی که علاوه بر مسائل مادی، باید منزلت و کرامت معلم حفظ شود.
البته رژیم مدعی است که با افزایش یک میزانی در حقوق معلمان، هر چقدر توانسته با توجه به مشکلاتی که دارد، به حقوق معلمان کمک کرده است.
اما واقعیت مسأله این است که وقتی که خط فقر 3 میلیون تومان است، اضافه کردن 200، 300هزار تومان به حقوق معلمان دردی از آنان دوا نمیکند.
تعداد اعتراضات معلمان همچنان نشان از این دارد که این وعدهها فایدهای برای معلمین ندارد، ضمن اینکه شاهدیم تعداد زیادی از معلمان در زندان هستند که عمدتاً بهدلیل اعتراضاتشان به همین بیعدالتی است، یعنی مبنا همان فقری است که معلمان با آن دست به گریبانند، پس معلوم است که این کارها و نمایشها نه تنها کاری نتوانسته بکند، بلکه معلمان را مصممتر کرده که حقشان را بگیرند.
از آنجا که معلمان تسلطی روی موسساتی از قبیل صندوق ذخیره فرهنگیان و امثال این مؤسسات ندارند، این مؤسسات هم عملاً و بهراحتی پولهای آنها را چپاول میکنند. کما اینکه سال گذشته اختلاس ۸ هزار میلیارد تومانی و ۱۲ هزار میلیارد تومانی از صندوق ذخیره فرهنگیان افشا شد.
حسین مقصودی سخنگوی کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس آخوندی در خصوص آخرین وضعیت صندوق ذخیره فرهنگیان به چندین سایت خود رژیم گفته است که این فساد خیلی فراتر از این حرفهاست و امروز میبینیم که بحث فساد 12هزار میلیاردی در صندوق ذخیره فرهنگیان مطرح میشود.
همین طور آخوندی هم به اسم آخوند سلیمی که خودش را عضو بهاصطلاح هیأت تحقیق و تفحص در مورد فساد صندوق ذخیره فرهنگیان معرفی میکند اعتراف کرده است که در روند پیگیریهای این هیأت به رقم 12هزار میلیاردی رسیدهاند که ابعاد این دزدی و فساد را که دست خود عوامل اصلی رژیم در آن دخیل هست آشکار میکند.
در یک مورد، شرکت بیمه معلم مبالغ زیادی حق بیمه دانشآموزی دریافت کرده؛ بدون اینکه در مورد خدمات ارایه شده گزارش یا توضیح دهد. یک نمونه دیگر علی قطبالدینی مدیر کل اسبق تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش رژیم که از مدیران میانی صندوق ذخیره فرهنگیان در گذشته بود، در گفتگو با خبرنگار آموزش و پرورش از مواردی که در چند سال گذشته از جمله تخلفات در صندوق ذخیره فرهنگیان صحبت کرده و خاطرنشان میکند: صندوق چند سالی بود که به هیچ عنوان اعتباری به شرکت لیزینگ فرهنگیان اختصاص نمیداد، اما به یکباره اعتباری برای خرید 800 دستگاه خودروی لوکس به مدیران ارشد این صندوق شامل مدیران عامل، معاونان، مدیران حوزه ستادی و سید محمد بطحایی معاون وزیر داده شده. بنابراین معلومه که اگر یک میلیون معلم زیر خط فقر هستن. یک دلیل پایهایش همین اختلاسهای نجومی از حقوق معلمان است.
روشن است که آموزش و پرورش یک ارگانی است که با همه مردم سروکار دارد و در عینحال کم و کسریهای زیادی هم دارد. دانش آشتیانی وزیر آموزش و پرورش رژیم از جمله در مورد مشکلات معلمان یا کمبودهای مدارس و غیره میگوید بودجه نداریم: «حدود 11هزار و 500 میلیارد کسری داشتیم 7500 میلیارد شو تأمین کردیم، و حدود ۴ هزار تای دیگش مونده که...» (شبکه 2 تلویزیون رژیم 15فروردین 96)
وزیر آموزش و پرورش رژیم میگوید 4000 میلیارد تومان کسری بودجه دارد، و بعد هم حرفش این است که برای جبران کسری بودجه مدارس خصوصی راه بیندازند و..
واقعیت این است که اینها وقتی به آموزش و پرورش و خدمات عمومی که از وظایف مبرم هر دولتی در دنیاست میرسد درد کسری بودجه میگیرند، ولی وقتی پای سوریه و دیکتاتوری بشار اسد وسط میآید، چند برابر آموزش و پرورش ایران به آن بودجه میدهند. دولت روحانی میگوید ۷۵۰۰میلیارد تومان بودجه برای آموزش و پرورش توانسته تأمین کند. یعنی به دلار 3۷۰۰ تومانی میشود چیزی حدود ۲ میلیارد دلار. اما پارسال بود که سازمان ملل گفت رژیم ایران ۳۵ میلیارد دلار خرج جنگش در سوریه کرده. در کشورهای دیگر ابتدا بودجه و امکانات آموزش عمومی را فراهم میکنند و بعد مدارس خصوصی راه میندازند، نه اینکه کشوری مثل ایران که تا پارسال آمار بیسوادی را ۱۰ میلیون نفر میدادند شعار مدرسه خصوصی بدهد.
مدارس خصوصی در آن کشورها، مدارس دولتی را نفی نمیکنند، یعنی اینطور نیست که امکانات آموزشی به یک مدارس محدود سرازیر بشود و مدارس دولتی از بین برود، اما در ایران تحت حاکمیت آخوندها وجود مدارس خصوصی مدارس دولتی را کاملاً از بین برده، و آموزش با کیفیت مناسب در اختیار درصدی از جامعه قرار میگیرد.
تازه این در شهرهای بزرگ و مراکز استانهاست، در مناطق دور افتاده که این چیزها معنی ندارد.
مدارس دولتی عبارتست از کلاسهای کپری، کانکس، کلاسهای خشت و گلی و حتی کلاسهایی که در طویله تشکیل میشود، یعنی قرار نیست که به بهانه مدارس خصوصی که البته آنهم محل غارت مردم توسط فساد شبکهیی و سیستماتیک دولتی است، مدارس دولتی نابود بشود و بخش عمده دانشآموزان از آموزش مناسب برخوردار نباشند. که یک قلم آن به اعتراف وزیر آموزش و پرورش این رژیم، 68هزار کلاس ناامن در کشور وجود دارد یعنی علاوه بر کلاسهای کپری و کلاس در طویله و غیره..
بنابراین توجیهات رژیم که میخواهد ادای یک کشور پیشرفته را در بیاورد کاملاً مردود است.
واقعیت این است که برای این رژیم بودجه و اموال ملی اساساً خرج سرکوب و صدور تروریسم به خارج و دخالت در کشورها منطقه میشود بنابراین خدمات عامه برای مردم که پایه ایترین خدمات ملی در هر کشوری است در حاشیه قرار دارد. از افتخارات آخوند شیاد روحانی این است که در حالیکه بودجه آموزش و پرورش در حد مینیممها هم نیست، بودجه نظامی کشور را در همین امسال چند برابر کرده است.