728 x 90

رضا شاه، بانی ایران نوین یا دیکتاتور وابسته به انگلیس؟

رضا شاه، بانی ایران نوین یا دیکتاتور وابسته به انگلیس؟
رضا شاه، بانی ایران نوین یا دیکتاتور وابسته به انگلیس؟

تاریخ معاصر ایران شاهد تحولات عمیق و سرنوشت‌سازی بوده است که یکی از مهم‌ترین آنها روی کار آمدن رضا شاه پهلوی و پیامدهای حکومت او بر ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور است.

او که از یک افسر قزاق ساده به تخت پادشاهی رسید، با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ قدرت را به دست گرفت و سرانجام در شهریور ۱۳۲۰ با تحقیر و اجبار، از کشور تبعید شد. آنچه از او به جا ماند، نه مجموعه‌یی از اصلاحات و نوسازیهای ظاهری، بلکه ردپایی از سرکوب، غصب املاک، تحکیم استبداد و همراهی با قدرتهای استعماری بود.

بقایای سلطنت مدفون تلاش می‌کنند، او را یک مصلح کارآمد وانمود کرده و سلسله پهلوی را از جنایت‌های انجام شده تطهیر نمایند. آنها در این راستا ضرورت انقلاب۵۷ را نیز زیر سؤال می‌برند و تاریخ معاصر ایران را جعل و تحریف می‌کنند.

این مقاله به بررسی بخشی از کارنامه سراسر جنایت و خیانت رضا شاه و نقش او در سرکوب آزادیخواهان و تقویت ساختار استبدادی می‌پردازد و ادعای شاه‌پرستان را به چالش می‌کشد.

 

زمینه‌های قدرت‌گیری رضا شاه

اواخر قرن سیزدهم شمسی، ایران درگیر کشمکش‌های داخلی و خارجی گسترده‌یی بود. از یک سو، جنبش مشروطه و تلاش‌های آزادیخواهانه مردم برای ایجاد حکومت قانون، زمینه‌ای برای تغییرات بنیادی فراهم کرده بود و از سوی دیگر، استعمارگران به‌ویژه انگلستان تلاش داشتند نفوذ خود را در ایران حفظ کنند. پس از شکست قرارداد ۱۹۱۹ که ایران را عملاً تحت قیمومیت انگلستان قرار می‌داد، استعمارگران به این نتیجه رسیدند که ساختار حکومت باید تغییر کند. بدین ترتیب، رضاخان که در سرکوب آزادیخواهان و سرسپردگی به نیروهای استعماری کارنامه‌ای درخشان برای استعمارگران داشت، برای ایفای این نقش انتخاب شد.

 

کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و آغاز دیکتاتوری

بامداد سوم اسفند ۱۲۹۹، تهران شاهد کودتایی بود که سرنوشت کشور را برای سال‌ها تغییر داد. رضاخان به همراه نیروهای تحت فرمان خود، تهران را به تسخیر درآورد و اطلاعیه معروف «حکم می‌کنم» را منتشر کرد. این اطلاعیه، آغاز دوره‌ای جدید از سرکوب و خفقان در ایران بود. در این اعلامیه، رضاخان از همان ابتدا بر اجرای احکام نظامی و برخورد شدید با هر گونه مخالفت تأکید داشت. این برخورد خشن و اقتدارگرایانه از همان ابتدا واکنش‌های منفی مردم را برانگیخت، تا جایی که شهروندان روی دیوارهای شهر در پاسخ به «حکم می‌کنم» نوشتند: «تو غلط می‌کنی»!

این اطلاعیه چیزی جز اعلام حضور یک دیکتاتور تازه‌کار نبود که با تکیه بر زبان تهدید و عبارت «حکم می‌کنم»، قصد داشت مردم را مرعوب سازد. از همان ماده نخست، لحن استبدادی آن آشکار است: «تمام اهالی شهر تهران باید ساکت و مطیع احکام نظامی باشند». در ماده سوم نیز تأکید می‌شود که هرکس از سوی نیروهای نظامی و پلیس مظنون به اخلال در نظم عمومی شناخته شود، بلافاصله دستگیر و با مجازاتی سخت روبه‌رو خواهد شد. سایر مفاد نیز در همین راستا تنظیم شده‌اند؛ تهدیدی آشکار علیه مردم. اما واکنش عمومی چه بود؟ تهرانی‌ها بی‌درنگ پاسخ خود را روی همان اطلاعیه‌ها نوشتند: «تو غلط می‌کنی»!

اما این فرد که خود را «رضا» می‌نامید، که بود؟ چگونه توانسته بود قدرت را از چنگ سلطنت قاجار خارج کند و با چه پشتوانه‌ای چنین فرمانی صادر کرده بود؟ او خود را در انتهای اطلاعیه «رئیس دیویزیون قزاق» معرفی کرده بود، بنابراین برای شناخت او، نخست باید قشون تحت فرمانش را شناخت.

 

نیروی قزاق

نیروی قزاق در تاریخ ایران نامی است که همواره با سرکوب، غارت و جنایات علیه مردم آزادیخواه این سرزمین گره خورده است.

قزاق‌ها تا پیش از فروپاشی امپراتوری تزاری، بخشی از ارتش روسیه بودند که مرکز فرماندهی آن در قفقاز قرار داشت. پس از انقلاب روسیه، این نیروها تحت کنترل بریتانیا و فرماندهی ژنرال آیرون‌ساید قرار گرفتند.

در تاریخ معاصر ایران، نام قزاق‌ها با سرکوب و خشونت گره خورده است: آنان به فرمان کلنل لیاخوف مجلس مشروطه را به توپ بستند، برای سرکوب مشروطه‌خواهان به آذربایجان اعزام شدند و در محاصره تبریز نقش داشتند. در نبرد فتح تهران، آنان در دفاع از استبداد در جبهه کرج علیه مشروطه‌خواهان جنگیدند. برخی منابع، از جمله دکتر رضا نیازمند در کتاب «رضاشاه از تولد تا سلطنت»، حتی نقش مستقیم رضاخان را در این درگیریها ذکر کرده‌اند، از جمله این‌که او در جبهه کرج فرماندهی مسلسل‌ها را برعهده داشت.

احمد کسروی در «تاریخ مشروطه ایران» از نقش مستقیم رضاخان در سرکوب مشروطه‌خواهان یاد می‌کند و تأکید دارد که رضاخان همان کسی بود که با مسلسل شصت‌تیر، فرزندان آزادی را به گلوله می‌بست. او در زمان محاصره تبریز و سرکوب جنبش مشروطه‌خواهی در صف نخست نیروهای قزاق حضور داشت و دستور تیراندازی به مردم بی‌دفاع را صادر می‌کرد.

عبدالله امیر طهماسبی، یکی از فرماندهان ارتش رضاشاه، نیز در خاطرات خود به ماهیت سرکوبگرانه نیروی قزاق اشاره کرده و تصریح می‌کند که این نیرو نه تنها به مردم ایران کمکی نکرد، بلکه همواره ابزار استعمارگران برای تثبیت قدرت استبدادی در کشور بوده است. از سوی دیگر، ملک‌الشعرای بهار نیز در کتاب «تاریخ احزاب سیاسی ایران» از ارتباط تنگاتنگ رضاخان با نیروهای انگلیسی پرده برداشته و نقل می‌کند که او شب‌ها به اردوگاه نیروهای انگلیس در قزوین می‌رفت و تا پاسی از شب در جلسات آنها شرکت می‌کرد.

کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ نقطه عطفی در تاریخ ایران بود که با حمایت کامل انگلیس به‌وقوع پیوست. در این کودتا، رضاخان که هنوز یک فرمانده قزاق بود، مأموریت یافت تا با تصرف تهران، دولت وقت را ساقط کرده و زمینه را برای حاکمیت خود فراهم کند. در کتاب «رضاشاه از تولد تا سلطنت» ذکر شده که ژنرال آیرون‌ساید، فرمانده نیروهای انگلیسی در ایران، در ۱۲ فوریه ۱۹۲۱ در گراند هتل قزوین آخرین هماهنگی‌ها را با رضاخان انجام داد و او را برای اجرای کودتا آماده کرد. این اقدام نشان می‌دهد که کودتای رضاخان نه یک حرکت ملی، بلکه توطئه‌یی از پیش طراحی‌شده توسط استعمارگران بود.

این پیشینه خونین نشان می‌دهد که کودتای ۱۲۹۹ نه حرکتی برای نجات کشور، بلکه امتداد همان نیروی سرکوبگر بود که بارها در برابر آزادی ایستاده بود.

 

نقش رضاخان در سرکوب آزادیخواهان

یکی از نخستین اقدامات رضاخان پس از کودتا، سرکوب جنبش‌های مردمی و نیروهای انقلابی بود که در گیلان، آذربایجان و خراسان هم‌چنان در حال مبارزه برای آزادی و عدالت بودند. جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک‌خان، یکی از مهم‌ترین جنبش‌هایی بود که توسط رضاخان سرکوب شد. نیروهای تحت فرمان او با خشونت تمام به مقابله با این جنبش پرداخته و بسیاری از آزادیخواهان را به‌قتل رساندند.

علاوه بر این، رضاخان نقش مهمی در نابودی بقایای مشروطه‌خواهان داشت. او که در دوران انقلاب مشروطه در کنار نیروهای استبداد محمدعلی شاه و در صفوف قزاق‌ها علیه مشروطه‌خواهان جنگیده بود، پس از قدرت‌گیری نیز همان سیاست را ادامه داد. تلاش برای از بین بردن احزاب و تشکل‌های مستقل، ممنوعیت فعالیت‌های سیاسی و خفقان رسانه‌یی، از جمله اقداماتی بود که رضاخان برای تثبیت دیکتاتوری خود به کار گرفت.

 

ساختار طبقاتی و اقتصادی تحت سلطه رضا شاه

یکی از توجیهاتی که برای حکومت رضا شاه ارائه می‌شود، تلاش او برای ایجاد اصلاحات و توسعه اقتصادی است. اما بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که این اصلاحات، در راستای تقویت قدرت طبقات حاکم و تداوم سلطه استعمار انجام شد.

رضا شاه ساختار ارباب-رعیتی را تغییر نداد، آن را بیش‌از‌پیش تقویت کرد. بسیاری از زمین‌هایی که در جریان جنبش‌های مردمی میان دهقانان تقسیم شده بود، دوباره به زمین‌داران بزرگ بازگرداند.

در حالی که طبقات بالای جامعه از حمایت‌های اقتصادی برخوردار بودند، دهقانان و زحمتکشان مجبور به پرداخت مالیات‌های سنگین شدند.

سیاست‌های اقتصادی رضا شاه در راستای ایجاد یک طبقه سرمایه‌داری وابسته به حکومت و استعمار بود. او با مصادره اموال بسیاری از مخالفان و توزیع آنها در میان حامیان خود، یک الیگارشی اقتصادی جدید را شکل داد که تنها به تداوم استبداد کمک می‌کرد.

 

ارتباط رضا شاه با استعمار انگلستان

یکی از نقاط مهم در تاریخ حکومت رضا شاه، نقش مستقیم استعمار انگلستان در به قدرت رسیدن و سقوط اوست. رضاخان ابتدا با حمایت ژنرال آیرون‌ساید، فرمانده انگلیسی، به قدرت رسید و به‌عنوان وزیر جنگ منصوب شد. سپس با طراحی یک سناریوی سیاسی، سلطنت قاجار را منحل کرده و خود بر تخت شاهی نشست.

با وجود این وابستگی، رضا شاه در سال‌های پایانی حکومتش و همزمان با پیشرویهای آلمان هیتلری تلاش کرد تا با انعقاد قراردادهایی روابط نزدیک با آلمان برقرار کند و از سایه انگلستان خارج شود. این تغییر رویکرد، موجب شد که انگلستان از حمایت او دست بردارد و در نهایت، در شهریور ۱۳۲۰ او را مجبور به کناره‌گیری و خروج از کشور کند.

 

نشاندن رضا شاه بر تخت سلطنتی

پس از کودتا ۳ اسفند ۱۲۹۹ رضاخان به‌سرعت به‌عنوان یک مهره مورد اعتماد انگلستان، به سرکوب مخالفان پرداخت. او با قتل و تبعید شخصیت‌های برجسته انقلاب مشروطه هم‌چون کلنل محمدتقی پسیان، میرزا کوچک خان جنگلی و بسیاری دیگر، پایه‌های قدرت خود را مستحکم کرد. پس از سرکوب گسترده آزادیخواهان، انگلیس‌ها که دیگر نیازی به خاندان قاجار نمی‌دیدند، زمینه را برای تغییر سلطنت آماده کردند. در نهایت، با تصویب مجلس مؤسسان، سلطنت قاجار منحل شد و رضاخان به‌عنوان شاه جدید معرفی گردید. این تغییر حکومت، همان‌طور که در کتاب «تاریخ نوین ایران» نوشته م.س.ایوانف ذکر شده، به‌طور کامل تحت‌نظر و تأیید انگلیس انجام شد.

 

رضا شاه، مصلح یا دیکتاتور

پس از آشنایی مختصر با ماهیت کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، سؤال این است که آیا رضاخان واقعاً در جهت پیشرفت ایران گام برداشت؟ آیا او یک اصلاح‌طلب مدرن و بانی ایران نوین بود یا... ؟

بررسی کارنامه و عملکرد رضا خان میرپنج نشان می‌دهد که اقداماتش بیش از آن که در راستای منافع ملی باشد، در جهت تحکیم دیکتاتوری و وابستگی بیشتر ایران به استعمارگران بوده است. به‌عنوان نمونه، احداث راه‌آهن شمال-جنوب که به‌عنوان یکی از پروژه‌های مهم دوران او شناخته می‌شود، در واقع بر اساس نیازهای استراتژیک انگلیس طراحی شده بود تا ارتباط میان مناطق نفت‌خیز جنوب ایران و شوروی را تسهیل کند. این خط آهن نه برای توسعه داخلی، بلکه برای تأمین منافع نظامی و اقتصادی قدرتهای خارجی ساخته شد.

یکی دیگر از جنبه‌های مهم سیاست‌های رضاخان، سرکوب فرهنگی و اجتماعی بود. او با اجرای سیاست‌های سرکوبگرانه هم‌چون کشف حجاب اجباری، نابودی هویت فرهنگی اقوام مختلف و محدود کردن آزادی‌های اجتماعی، سعی داشت جامعه‌یی تحت سلطه خود ایجاد کند. بهار در آثار خود اشاره دارد که حکومت رضاخان، با حمایت انگلیس و همکاری گروهی از روحانیان، مردم را در برابر یک دیکتاتوری بی‌رحم قرار داد که کوچک‌ترین اعتراضات را با خشونت پاسخ می‌داد.

 

سلطنتی بر پایه‌ٔ غصب و چپاول

رضاشاه در آغاز ورودش به تهران، شب‌ها را در پادگان سپری می‌کرد و حتی خانه‌یی از خود نداشت. اما در طول حکومتش، هزاران هزار سند مالکیت زمینهای مردم را تصاحب کرد و املاک وسیعی در نقاط مختلف ایران به نام خود زد. حسین مکی در کتاب «تاریخ بیست‌ساله ایران» به این موضوع اشاره کرده و آورده است که رضاشاه بیش از ۴۴ هزار سند را از مردم گرفت و زمینهای روستاییان در گیلان، مازندران، تنکابن و نور را تصاحب کرد. این اقدام، مردم را به فقر و بدبختی کشاند. گزارش شهرداری تهران پس از اخراج رضاشاه نشان می‌دهد که عواید املاک و مستغلات او سالانه ۷۰ میلیون تومان بود که در آن زمان، رقمی هنگفت محسوب می‌شد. روزنامه کوشش نیز در شماره ۴۷۷۲ خود در ۱۴ آذر ۱۳۲۰ از نحوه تصاحب این املاک پرده برداشت و فاش کرد که چگونه روستاییان به ضرب شلاق و شکنجه مجبور به واگذاری املاک خود به دربار شدند.

 

سرکوب زنان و نابودی جنبش‌های اجتماعی

یکی از تاریک‌ترین صفحات کارنامه رضاشاه، سرکوب جنبش زنان بود. تا سال ۱۳۰۵، تمامی آزادیخواهان باقی مانده از انقلاب مشروطه به فرمان او کشته یا زندانی شدند. او تمامی انجمن‌ها و نشریات زنان را تعطیل کرد و فعالان اجتماعی را سرکوب نمود. جمعیت «پیک سعادت نسوان»، که یکی از نخستین گروه‌های زنان آزادیخواه ایران بود، به‌شدت تحت تعقیب قرار گرفت و اعضای آن راهی زندان شدند. در حالی که در سایر نقاط جهان زنان برای کسب حقوق خود مبارزه می‌کردند، در ایران رضاشاه هر گونه فعالیت اجتماعی زنان را ممنوع کرد.

در ادامه، او سیاست کشف حجاب را به‌طور اجباری اجرا کرد. این اقدام که به تقلید از آتاتورک انجام شد، نه‌تنها حقوق زنان را تأمین نکرد، بلکه واکنش‌های اجتماعی شدیدی را به همراه داشت 

 

سرکوب اقوام و سیاست مشت آهنین

رضاشاه با شعار ایجاد وحدت ملی، سیاست سرکوب سیستماتیک اقوام ایرانی را در پیش گرفت. در طول دوران حکومتش، کردها، لرها، بلوچ‌ها، عرب‌ها و ترکمن‌ها بارها مورد حملات ارتش قرار گرفتند. جنبش‌های محلی که ریشه در حقوق قومی و استقلال‌خواهی داشتند، با مشت آهنین سرکوب شدند. سیاست‌های خشونت‌بار او به ادغام ملی کمکی نکرد، باعث ایجاد تنشهای قومی شد که تا دهه‌ها بعد آثار آن باقی ماند.

 

خوش‌رقصی برای استعمار و وابستگی به انگلستان

رضاشاه، برخلاف ادعای ملی‌گرایی‌اش، همواره تحت نفوذ استعمار انگلیس قرار داشت. او با چراغ سبز انگلیس به قدرت رسید و تا زمانی که از او سود می‌بردند، حکومتش را حفظ کردند. یکی از مهم‌ترین خیانت‌های او تمدید قرارداد دارسی بود. در حالی که این قرارداد استعماری در حال انقضا بود، رضاشاه به جای لغو آن، امتیاز نفت ایران را برای دهه‌ها تمدید کرد. این در حالی بود که بعدها دکتر محمد مصدق برای ملی کردن نفت ایران مجبور شد با میراث استعماری رضاشاه مبارزه کند.

 

ایجاد دستگاه سرکوب و شکنجه

رضاشاه اولین کسی بود که سیستم شکنجه و سرکوب سیستماتیک را در ایران بنیان گذاشت. زندان قصر، که در دوران او ساخته شد، به یکی از مخوف‌ترین مراکز شکنجه و سرکوب مخالفان تبدیل شد. مخالفان سیاسی، روشنفکران و حتی اعضای خاندان قاجار که هنوز نفوذ داشتند، در زندانهای او شکنجه شده یا به‌قتل رسیدند. اتاق‌های «تمشیت» که نامی فریبنده برای شکنجه‌گاههای او بود، محل اعتراف‌گیریهای اجباری و سرکوب آزادیخواهان بود.

 

ناکامی در حفظ تمامیت ارضی ایران

برخلاف ادعاهای هواداران رضاشاه، او از تمامیت ارضی ایران محافظت نکرد، در دوره حکومتش بخش‌هایی از خاک ایران از دست رفت. در دوران سلطنت او، مناطقی در شمال‌غرب، شمال‌شرق و مرز با عراق از ایران جدا شدند.

 

سقوط رضاشاه؛ پایان یک دیکتاتور

رضاشاه با دخالت در سیاست‌های جهانی و هم‌پیمانی با آلمان نازی، زمینه‌ساز اشغال ایران در جنگ جهانی دوم شد. او که در تحلیل قدرتهای جهانی ناتوان بود، از انگلیس و شوروی غافل شد و با حمایت از هیتلر، خود را در مقابل متفقین قرار داد. این اشتباه استراتژیک، به اشغال ایران در سال ۱۳۲۰ منجر شد. جالب آن که همان انگلیسی‌هایی که او را به قدرت رسانده بودند، با یک تلگراف، حکومتش را خاتمه داده و پسرش، محمدرضا پهلوی را جانشین او ساختند.

این واقعه اثبات کرد که رضاخان هیچ‌گاه یک رهبر ملی نبود، بلکه یک مهره در بازی قدرتهای جهانی بود که هر زمان تاریخ مصرفش تمام شد، به‌راحتی کنار گذاشته شد.

پس از سقوط رضاخان، اسناد و مدارک متعددی درباره دزدی‌ها و غارت‌های او منتشر شد. گزارشهای مختلف از جمله اسناد وزارت دارایی ایران و گزارشهای روزنامه‌های معتبر مانند واشنگتن پست نشان می‌دهد که او بخش عظیمی از ثروت ملی ایران را به حساب‌های شخصی خود در بانک‌های خارجی منتقل کرده بود. بر اساس اسناد منتشر شده، ثروت شخصی او در زمان تبعیدش به بیش از ۳۶۰ میلیون دلار تخمین زده می‌شد، رقمی که برای آن زمان بسیار قابل توجه بود.

در نتیجه، بررسی تاریخ نیروی قزاق و رضاخان نشان می‌دهد که این گروه نه تنها در خدمت ملت ایران نبودند، بلکه همواره به‌عنوان بازوی استبداد و استعمار عمل کرده‌اند. رضاخان که با قساوت و سرکوب مردم به قدرت رسید، در نهایت خود نیز قربانی همان قدرتهایی شد که او را به سلطنت رسانده بودند. تاریخ گواهی می‌دهد که دیکتاتورها، هر چقدر هم که قدرتمند باشند، در نهایت توسط همان نیروهایی که آنها را به قدرت رسانده‌اند، کنار گذاشته خواهند شد.

 

میراثی از استبداد و سرکوب

رضاشاه با ایجاد حکومتی مستبدانه، زمینه را برای ادامه همان مسیر توسط پسرش، محمدرضا پهلوی فراهم کرد. او آزادی‌های سیاسی را نابود کرد، طبقه‌ای از وابستگان و سرمایه‌داران نوظهور را به‌وجود آورد که از طریق فساد و رانت، قدرت را در اختیار داشتند. این شرایط، در نهایت منجر به انقلاب ۱۳۵۷ شد و حکومت پهلوی را برای همیشه از صحنه تاریخ ایران حذف کرد.

 

تاریخ واقعی یا تاریخ جعلی؟

امروز، در حالی که برخی سعی دارند تصویر این دست نشانده استعمار را به‌عنوان بنیان‌گذار ایران نوین ترسیم کنند، واقعیت‌های تاریخی نشان می‌دهد که توسعه ایران نتیجه تلاش‌هایی بود که از دوران قاجار آغاز شده بود. بسیاری از نهادهای مدرن مانند عدلیه، آموزش نوین، ثبت احوال، مطبوعات و راه‌آهن، پیش از به قدرت رسیدن او پایه‌گذاری شده بودند.

دادگستری یا عدلیه در سال۱۲۳۸ یعنی در زمان قاجار تأسیس شد.

بانی آموزش نوین امیرکبیر بود که مدرسه دارالفنون را در سال۱۲۳۰ تأسیس کرد.

ثبت احوال یا سجل احوال در سال۱۲۹۷ تأسیس شد.

اولین روزنامه ایران با نام «وقایع‌الاتفاقیه» در زمان امیرکبیر منتشر شد.

نخستین موزه ایران، کاخ موزه‌ٔ ناصرالدین شاه در کاخ گلستان زمان قاجار برپا شد.

تدوین قانون اساسی در زمان قاجار صورت گرفت.

ژاندارمری نوین ایران را امیرکبیر تأسیس کرد.

تأسیس اولین انجمنهای سیاسی و اجتماعی زنان در جریان انقلاب مشروطه و پیش از کودتا صورت گرفت.

اولین راه‌آهنهای ایران هم بسیار پیش‌تر از به قدرت رسیدن رضاشاه ساخته شدند.

رضا نه یک قهرمان ملی، بلکه یک دیکتاتور بود که ایران را به سمت سرکوب، غارت و وابستگی سوق داد.

تاریخ، روایتگر واقعیاتی است که نمی‌توان آن را با تبلیغات سیاسی تغییر داد.

 

ماحصل

رضا شاه با کمک استعمار انگلستان به قدرت رسید و با سرکوب گسترده نیروهای آزادیخواه، یک حکومت استبدادی و وابسته را در ایران بنا نهاد. کودتای او، نقطه پایانی بر آرمانهای مشروطه‌خواهان و آزادیخواهان ایران بود. با وجود برخی اصلاحات ظاهری، سیاست‌های او در نهایت منجر به افزایش شکاف طبقاتی، وابستگی اقتصادی و سرکوب سیاسی شد. اگر چه او تلاش کرد در سال‌های پایانی حکومتش تحت‌الشعاع تعادل قوا، به قطب دیگری نزدیک شده و از نفوذ انگلستان بکاهد، اما همان نیرویی که او را به قدرت رسانده بود، در نهایت او را از قدرت برکنار و تبعید کرد. تاریخ نشان می‌دهد که حکومت‌های وابسته و مستبد، هر چند با حمایت‌های خارجی به قدرت برسند، در نهایت محکوم به سقوط خواهند بود.

 

منابع:

(۱) بهار ملک‌الشعرا. «تاریخ مختصر احزاب سیاسی». انتشارات امیرکبیر. ۱۳۶۳

(۲) نیازمند رضا. «رضاشاه از تولد تا سلطنت». انتشارات: شرکت حکایت قلم نوین (جامعه ایرانیان). ۱۳۸۱

(۳) ایوانف میخائیل سرگه یویچ. «تاریخ نوین ایران. ترجمه هوشنگ تیزابی، حسن قائم پناه. کارا کتاب».

(۴) مکی حسین. «تاریخ بیست ساله ایران». انتشارات علمی ۱۳۵۲-۱۳۶۲

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/7f50673c-e9de-43ab-a3a6-9293e87ae8d5"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات