شورش و عصیان مردم لردگان بار دیگر پتانسیل بالقوهٔ خشمونفرت مردم را نسبت به حکومت آخوندی به حرکتی بالفعل بارز کرد. این شورش ناگهانی بار دیگر نشان داد که چه آتشی زیر خاکستر صحنهٔ سیاسی و اجتماعی ایران نهفته است که با کوچکترین زمینه و فرصت بروز، رژیم آخوندها را آماج خشم و نفرت و تهاجم خود قرار میدهند. در بروز این خشم شاهد بودیم که مردم بلافاصله سراغ سرمنشأ و سر سلسلهٔ اعمال دیکتاتوری و دجالیت که همانا نمایندگان خامنهای و امام جمعههای کذاب باشند، رفتند.
شورش اهالی روستای چنارمحمودی که به شهر لردگان سرایت یافت، با آنکه از یک مشکل بهداشتی شروع شد، ولی بهسرعت به حرکتی سیاسی علیه حاکمیت و نمایندگان محلی آن تبدیل گشت. این موارد با زمینههای مشترک همواره در همهجای ایران به طنین فریاد دادخواهی علیه حاکمیت ولایت فقیه بالغ شده و میشوند.
دستگاه تبلیغاتی آخوندی تماماً بسیج شده بود که اصل واقعه را که همانا شورش ناگهانی علیه حاکمیت باشد، یا درز بگیرد یا اصلاً مطرح نکند و یا وارونمایی کند. وارونمایی و فرافکنی در بیان خبرها و واقعههای ضدحکومتی از بارزترین خصیصههای تبلیغاتیِ معاویهصفتیِ آخوندها بوده و هست.
حضور یکپارچه روستاییان و جوانان و مردم شهر لردگان، دستگاه تبلیغاتی و رسانههای حکومتی را دچار بههم ریختگی و ناهماهنگی و دروغگویی نسبت به واقعیت شورش و عصیان مردم لردگان نمود. بیشتر رسانههای جهان خبر تظاهرات خشمگینانهٔ مردم لردگان و بهطور خاص روستاییان را انعکاس دادند؛ اما روزنامه جمهوری اسلامی در شماره ۱۴مهر ۹۸ خود از قول اقبال عباسی، استاندار چهارمحال و بختیاری، مینویسد: «اهالی چنارمحمودی در تظاهرات روز گذشته شهر لردگان حضور نداشتند»! در حالی که در همین روز یعنی ۱۴مهر روزنامه ستاره صبح مینویسد: «معترضان از روستا به لردگان آمده و تابلوی فرمانداری را پایین کشیدند. مردم معترض روستا در اعتراض به بیتفاوتی مسئولان، در مقابل فرمانداری و دفتر امامجمعه محل تجمع کردند». روزنامه ایران ارگان دولت هم نوشت: «معترضان اقدام به شکستن شیشهها و پرتاب سنگ و نیز آتش زدن اشیاء کردند».
واقعیت «اعتراضات مردمی» آنقدر بزرگ و اظهر منالشمس است که استاندار مزدبگیر حکومتی، اعتراف ناگزیر به آن را با عوامفریبی و دجالگری همیشگی آخوندی بیان میکند: «یک خردهجریان پیچیدهای در دل اعتراضات مردمی بهدنبال اهداف خود بود».
شمهای از اقدامات عمدی رژیم برای انعکاس ندادن به واقعیت شورش و عصیان مردم لردگان را میتوان در روزنامهٔ حکومتی آرمان دید. این روزنامه در شماره ۱۴مهر ۹۸ خود تیتر زده است: «اثرات روانی عدم انتشار اخبار روستای چنارمحمودی». در اینجا هم مثل همهٔ قیامهای ۲دههٔ اخیر ایران که خود شهروندان بهمثابه گستردهترین شبکهٔ خبررسانی عمل میکنند، حکومت آخوندی با تمام دستگاه عریض و طویل سانسور و ممیزیاش هرگز نتوانسته و نمیتواند جلو انتشار خبر و آگاهی و اطلاعرسانی را بگیرد. آنچه برای رژیم باقی میماند، از یکطرف به پشیزی نگرفتن دروغها و گزارشاتش توسط مردم ایران و از یکطرف هم مفتضح شدن حتی نزد خودیهای نظام است. در همین شورش مردم لردگان هم شاهدیم که بیاعتباری خبررسانی حکومتیان، دستمایهٔ رسانهٔ خودشان میشود. روزنامه آرمان در ادامهٔ مطلب خود در بارهٔ خروش مردم لردگان و اطلاعرسانی حکومتی نسبت به آن مینویسد: «مسؤلان کشور از واکنش به این اخبار که به شکل وسیعی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، پرهیز میکنند... وزارت بهداشت و درمان وقتی با حجم بسیار بالایی از اخبار منتشر شده در فضای مجازی و حقیقی روبهرو شد، آن زمان به این اخبار واکنش نشان داد».
قابل توجه اینکه طنین شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» در شورش لردگان، ضمن دادن پاسخ قاطع به پیام اخیر خامنهای که با تهدید جوانان گفت: «بعضیها به نفع دشمن حرف میزنند و میگویند نه غزّه، نه لبنان...» نشانهٔ هوشیاری مردم ایران نسبت به سرکوب قیام عراقیان توسط سپاه تروریستی قدس همزمان با سرکوب مردم لردگان توسط سرکوبگران حکومتی است.
خروش برقآسا و شورش خشمآگین لردگان که شعارهای «نترسید نترسید ما همه با هم هستیم / نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» را هم طنین داد، این واقعیت را متبلور کرد که هر نقطهٔ ایران، چه روستا و چه شهر، کانونی مهیای برخاستن و عصیان علیه حاکمیت ولایت فقیه است. پیام واضح حرکت لردگان گویای پتانسیل بالقوهٔ همواره آمادهٔ بالفعل شدن در سراسر ایران است.